فصل سیزدم
فضيلت زيارت حضرت اميرالمؤ منين عَليهِالسّلام
مطلب اوّل: در فضيلت زيارت آن حضرت است شيخ طوسى به سند صحيح از محمّد بن مسلم از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود خداوند خلق نفرموده مخلوقى بيشتر از ملائكه و بدرستى كه هر روزى نازل مى شوند هفتاد هزار ملك و بيايند به بيت المعمور وطواف مى كنند به دور آن و چون از طواف آنجا فارغ شدند به طواف كعبه مى روند و چون از طواف كعبه فارغ شدند بسوى قبر پيغمبرصَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله مى آيند و سلام مى كنند بر آن حضرت پس از آن مى آيند به سوى قبر اميرالمؤ منين عليه السلام و سلام مى كنند بر آن حضرت بعد از آن مى آيند نزد قبر حسين عليه السلام و سلام مى كنند بر آن جناب پس از آن به آسمان بالا مى روند و مثل ايشان هر روز نازل مى شود تا روز قيامت پس فرمود آن حضرت كه هر كه زيارت كند اميرالمؤ منين عليه السلام را و عارف به حقّ آن حضرت باشد يعنى آن جناب را امام واجب الا طاعة و خليفه بِلافَصْل داند و از روى تجبّر و تكبّر به زيارت نيامده باشد حق تعالى بنويسد از براى او اجر صد هزار شهيد و گناهان گذشته و آينده او را بيامرزد و مبعوث گردد در روز قيامت از جمله ايمنان از اهوال آن روز و آسان گرداند بر او حساب را و استقبال نمايند او را ملائكه و چون برگردد از زيارت او را مشايعت نمايند تا به خانه خود برگردد و اگر بيمار شود به عيادت او بيايند و اگر بميرد متابعت جنازه او بكنند و از براى او طلب آمرزش نمايند تا قبرش و سيّد عبدالكريم بن طاوس در فَرْحَةُ الغَرِىّ از آن حضرت روايت كرده كه فرمود هر كه پياده به زيارت اميرالمؤ منين عليه السلام برود حق تعالى به هر گامى ثواب يك حجّ ويك عمره براى او بنويسد و اگر پياده برگردد به هر گامى ثواب دو حج و دو عمره از براى او بنويسد و نيز از آن حضرت روايت كرده كه به اِبن مارِد فرمود اى پسر مارد هر كه زيارت كند جدّم اميرالمؤ منين عليه السلام را عارفاً بِحَقّهِ بنويسد حق تعالى از براى او به عدد هر گامى حجّ مقبول و عمره پسنديده اى ، اى پسر مارد وَاللّهِ نمى خورد آتش جهنّم قدمى را كه غبارآلوده شود در زيارت حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام خواه پياده رَوَد خواه سواره اى پسر مارد بنويس اين حديث را به آب طلا و نيز از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود ما مى گوئيم كه در پشت كوفه قبرى هست كه پناه نمى برد به آن قبر دردناكى مگر آنكه حق تعالى او را شفا كرامت فرمايد.
مؤ لّف گويد كه از اخبار معتبره ظاهر مى شود كه حق تعالى قبر اميرالمؤ منين عليه السلام و اولاد طاهرينش را مَعْقِل خائِفين و مَلْجا مُضْطَرّين و اَمانِ اهل زمين قرار داده هر غمناكى كه نزد او برود غمش زايل گردد و هر دردناكى كه خود را به او بمالد شفا گيرد و هر كه به آن پناه برد در امان باشد سيد عبدالكريم بن طاوس روايت كرده از محمّد بن على شيبانى كه گفت من و پدرم و عمّم حسين به نحو پنهانى در شب رفتيم به زيارت قبر اميرالمؤ منين عليه السلام و اين در سال دويست و شصت و چيزى بود و من كودكى صغير بودم چون رسيديم به نزد قبر آن حضرت ديديم كه آن قبر مطهّر دورش سنگهاى سياه گذاشته شده و بنائى ندارد پس ما نزديك آن رفتيم بعضى از ما شروع كرد به خواندن قرآن و بعضى ديگر مشغول به نماز شد و بعضى مشغول به زيارت در اين حال بوديم كه ناگاه ديديم شيرى به جانب ما مى آيد چون نزديك ما آمد به فاصله يك نيزه ما از آن محلّ شريف دور شديم آن حيوان به نزديك قبر رفت و شروع كرد به ماليدن ذراع خود بر قبر يكى از ما نزديك او رفت و مشاهده كرد او را شير متعرّض او نشد او برگشت و ما را به حال شير خبر داد پس ترس از ما برطرف شد و همگى نزديك او رفتيم و او را مشاهده كرديم ديديم كه در ذراع او جراحتى است و آن دست مجروح را به قبر آن حضرت مى ماليد پس يك ساعت با اين حال بود آنگاه برفت و ما ديگر باره به حال اوّل خود به نماز و زيارت و قرائت قرآن برگشتيم و شيخ مفيد نقل كرده كه روزى هارون الرشيد به آهنگ شكار از كوفه بيرون رفت و به جانب غَريَّيْن و ثَوِيَّه توجّه نمود و در آنجا آهوانى ديد فرمان داد تا بازهاى شكارى و كِلاب مُعَلَّم را براى شكار آهوان رها كردند و بر آنها بتاختند آهوان كه چنين ديدند فرار كرده به پشتهاى پناه بردند و در آنجا بياراميدند بازها در ناحيه بيافتادند [بيفتادند] و تازيها باز شدند و رشيد از اين مطلب در عجب شد ديگر باره آهوان از فراز پشته به نشيب آمدند بازها و تازيها آهنك ايشان نمودند ديگر باره آهوان به آن پشته پناه بردند و جانوران شكارى از قصد ايشان برگشتند تا سه مرتبه كار بدين گونه رفت هارون سخت در عجب شد غلامان خود را امر كرد كه تعجيل كنيد و مردى را كه از حال اين مكان با خبر باشد بياوريد غلامان رفتند و از قبيله بني أسد پير مردى را حاضر كردند هارون از وى پرسيد كه حال اين پشته چيست و در اين مكان چه كيفيتى است گفت اگر مرا امان مىدهى قصه آن را به عرض مىرسانم گفت با خدا عهد كردم كه ترا اذيت نكنم و در امان باشى الحال آنچه دانى بگو گفت خبر داد مرا پدرم از پدران خود كه مىگفتند قبر مطهر أمير المؤمنين عليه السلام در اين پشته واقع است و حق تعالى آن را حرم امن و امان خود قرار داده كه هر چه به آن پناه ببرد در امان باشد
فقير گويد در امثال عرب است كه مىگويند أَحْمَى مِنْ مُجِيرِ الْجَرَادِ يعنى فلانى حمايت كردنش از كسى كه در پناه او است بيشتر است از پناه دهنده ملخها و قصه آن چنان است كه مردى باديه نشين از قبيله طي كه نامش مُدْلِج بْنِ سُوَيْد بود روزى در خيمه خود نشسته بود ديد جماعتى از طايفه طي آمدند و جوال و ظرفهايى با خود دارند پرسيد چه خبر است گفتند ملخهاى بسيار در اطراف خيمه شما فرود آمدهاند آمديم آنها را بگيريم مُدْلِج كه اين را شنيد برخاست سوار اسب خود شد و نيزه خود را بر دست گرفت و گفت به خدا سوگند هر كس متعرض اين ملخها شود من او را خواهم كشت أَ يَكُونُ الْجَرَادُ فِي جِوَارِي ثُمَّ تُرِيدُونَ أَخْذَهُ آيا اين ملخها در جوار و پناه من باشند و شما آنها را بگيريد چنين چيزى نخواهد شد پيوسته از آنها حمايت كرد تا آفتاب گرم شد ملخها پريدند و رفتند آن وقت گفت اين ملخها از جوار من منتقل شدند ديگر خود دانيد با آنها و صاحب قاموس گفته ذو الاعواد لقب شخصى خيلى عزيز بوده كه بعضى گفتهاند جد أكثم بن صيفي بوده طايفه مضر هر سال خراجى به او مىدادند و چون پير شد او را بالاى سريرى مىنشانيدند و در ميان قبايل و مياه عرب براى جبايت خراج او را طواف مىدادند و به حدى عزيز و محترم بود كه هر ترسانى خود را به سرير او مىرسانيد ايمن مىگشت و هر ذليل و خوارى كه به نزد سرير او مىآمد عزيز و ارجمند مىگرديد و هر گرسنهاى كه به نزد او مىرسيد از گرسنگى مىرهيد انتهى پس هر گاه سرير يك مرد عربى به اين مرتبه از عزت و رفعت رسد چه عجب دارد كه حق تعالى قبر ولى خود را كه حامل سريرش جبرئيل و ميكائيل و امام حسن و امام حسين عليهم السلام بودهاند معقل خائفين و ملجأ هاربين و فرياد رس بيچارگان و شفاء دردمندان قرار داده باشد پس در هر كجا باشى خود را به او برسان و تا ممكن شود خود را به او بچسبان و الحاح كن تا به فرياد تو برسد و ترا از هلاكت دنيا و آخرت نجات دهد.
لُذْ اِلى جُودِهِ تَجِدْهُ زَعيما |
بِنَجاةِ الْعُصاةِ يَوْمَ لِقاها |
پناه بجودش ببر كه مى يابى او را كفيلى |
براى نجات گنهكار در روز رستاخيز |
عائِدٌ لِلْمُؤَمِّلينَ مُجيبٌ |
سامِعٌ ما تُسِرُّ مِنْ نَجْويها |
آرزو دهنده آرزومندان و اجابت كننده |
و شنوا است آنچه را پنهان كنى از سخنان سرّى |
در دارالسّلام از شيخ ديلمى نقل شده كه روايت كردند جماعتى از صُلحاء نجف اشرف كه كسى در خواب ديد كه از قبرى كه در آن مشهد شريف و بيرون آن است ريسمانى كشيده شده متّصل به قبّه شريفه حضرت حَبْلُاللّهِ الْمَتين اميرالمؤ منين صلوات اللّه عليه پس آن شخص انشاد كرد:
اِذا مُتُّ فَادْفِنِّى اِلى جَنْبِ حَيْدَرٍ |
اَبى شَبَّرٍ اَكْرِمْ بِهِ وَشُبَيْرٍ |
هنگامى كه مرگم فرا رسيد مرا در كنار حيدر دفن كن |
كه پدر ارجمند شبر و شبير (حسن و حسين ) است |
فَلَسْتُ اَخافُ النّارَ عِنْدَ جِوارِهِ |
وَلا اَتَّقى مِنْ مُنْكَرٍ وَنَكيرٍ |
چونكه من در جوار او ترسى از آتش ندارم |
و باكى از سؤ ال نكير و منكر ندارم |
فَعارٌ عَلى حامىِالْحِمى وَهُوَفِى الْحِمى |
اِذا ضَلَّ فِى الْبَيْداءِ عِقالُ بَعيرٍ |
براى حمايت كننده قرقگاه ننگ است كه در |
حوزه حمايتش حتى افسار شترى گم شود |
زيارت مطلقه اميرالمؤ منين عليه السلام
مطلب دوّم در كيفيّت زيارت آن حضرت است بدانكه زيارات منقوله براى آن حضرت بر دو قسم است يكى مُطْلَقَه كه مُقَيَّدْ به وقتى از اوقات نيست و ديگر مخصوصه كه عكس آن است و اين زيارات در ضمن دو مقصد بيان مى شود
مقصد اوّل در زيارات مُطْلَقه است و آنها بسيار است و ما اكتفا مى كنيم در اينجا به ذكر چند زيارت اوّل زيارتى است كه شيخ مفيد و شهيد و سيّد بن طاوس و ديگران ذكر كرده اند و كيفيّت آن چنان است كه هرگاه اراده زيارت نمائى غسل كن و دو جامه پاك بپوش و به چيزى از بوى خوش خود را خوشبو كن و اگر نيابى و نكنى نيز مجزى است و چون از خانه بيرون آمدى بگو:
اَللّهُمَّ اِنّى خَرَجْتُ مِنْ مَنْزِلى اَبْغى فَضْلَكَ وَاَزُورُ وَصِىَّ نَبِيِّكَ
خدايا من از خانه ام بيرون آمده و جوياى فضل تواءم و قاصد زيارت وصى پيامبرت
صَلَواتُكَ عَلَيْهِما اَللّهُمَّ فَيَسِّرْ ذلِكَ لى وَسَبِّبِ الْمَزارَ لَهُ وَاخْلُفْنى
كه درودهاى تو بر هر دوشان باد هستم خدايا پس آسان گردان براى من آن را وفراهم كن اسباب زيارتش را وجانشينم
فى عاقِبَتى وَحُزانَتى بِاَحْسَنِ الْخِلافَةِ يا اَرْحَمَالرّاحِمينَ
باش در انجام كارم و كسانم به بهترين جانشينى اى مهربانترين مهربانان
پس روانه شو درحالى كه زبانت گويا باشد به ذكر:
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ وَسُبْحانَ الِلَّهِ وَلا اِلهَ اِلا اللَّهُ
ستايش خداى را است و منزه است خدا و معبودى نيست جز خدا
و چون رسيدى به خندق كوفه بايست و بگو:
اَللَّهُ اَكْبَرُ اَللَّهُ اَكْبَرُ اَهْلَ الْكِبْرِيآءِ وَالْمَجْدِ
خدا بزرگتر است خدا بزرگتر است كه شايسته بزرگى و مجد
وَالْعَظَمَةِ اَللَّهُ اَكْبَرُ اَهْلَ التَّكْبير وَالتَّقدْيسِ وَالتَّسْبيحِ وَالاْلا ءِ اَللَّهُ اَكْبَرُ
و عظمت است خدا بزرگتر است كه شايسته بزرگ شمردن و تقديس و تنزيه و نعمتها است خدا بزرگتر است
مِمّا اَخافُ وَاَحْذَرُ اَللَّهُ اَكْبَرُ عِمادى وَعَلَيْهِ اَتَوَكَّلُ اَللَّهُ اَكْبَرُ رَجآئى
از آنچه مى ترسم و بيم دارم خدا بزرگتر است كه تكيه گاه من است و توكل بر او كنم خدا بزرگتر است كه اميد من
وَاِلَيْهِ اُنيبُ اَللّهُمَّ اَنْتَ وَلِىُّ نِعْمَتى وَالْقادِرُ عَلى طَلِبَتى تَعْلَمُ
است و بسويش باز گردم خدايا تو ولى نعمت منى و تواناى بر انجام خواسته ام هستى مى دانى
حاجَتى وَما تُضْمِرُهُ هَواجِسُ الصُّدُورِ وَخَواطِرُ النُّفُوسِ فَاَسْئَلُكَ
حاجتم را و آنچه را پنهان كند تشويشهاى دلها و خاطرات نفوس پس از تو خواهم
بِمُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى الَّذى قَطَعْتَ بِهِ حُجَجَ الْمُحْتَجّينَ وَعُذْرَ
به محمد مصطفى كه قطع كردى بوسيله او دليلهاى دليل تراشان و عذر
الْمُعْتَذِرينَ وَجَعَلْتَهُ رَحْمَةً لِلْعالَمينَ اَنْ لا تَحْرِمَنى ثَوابَ زِيارَةِ
عذرخواهان را و او را براى جهانيان رحمت قرار دادى كه محرومم نكنى از ثواب زيارت
وَلِيِّكَ وَاَخى نَبِيِّكَ اَميرِ الْمؤْمِنينَ وَقَصْدَهُ وَتَجْعَلَنى مِنْ وَفْدِهِ
ولى خود و برادر پيامبرت امير مؤ منان و توجه بسويش و قرار دهى مرا از واردين
الصّالِحينَ وَشِيعَتِهِ الْمُتَّقينَ بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
شايسته و شيعيان پرهيزكارش به مهرت اى مهربانترين مهربانان
وچون نمودار شود براى تو قُبِّه شريفه آن حضرت بگو:
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلى مَا اخْتَصَّنى بِهِ مِنْ
ستايش خداى را كه مخصوصم داشت
طيبِ الْمَوْلِدِ وَاسْتَخْلَصَنى اِكْراماً بِهِ مِنْ مُوالاةِ الاَْبْرارِ السَّفَرَةِ
به پاكى ولادت و برگزيدم از روى اكرام بدوستى نيكان و سفيران
الاَْطْهارِ وَالْخِيَرَةِ الاَْعْلامِ اَللّهُمَّ فَتَقَبَّلْ سَعْيى اِلَيْكَ وَتَضَرُّعى بَيْنَ
پاك و برگزيدگان نمونه خدايا پس بپذير كوششم را بسويت و زاريم را پيش
يَدَيْكَ وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى لا تَخْفى عَلَيْكَ اِنَّكَ اَنْتَ اللَّهُ الْمَلِكُ الْغَفّارُ
درگاهت و بيامرز گناهانم را كه بر تو پوشيده نيست كه براستى توئى خداى فرمانرواى آمرزش پيشه
مؤ لّف گويد: كه چون در وقت ديدن قبّه منوره يك حال نشاط و شوقى براى زائر روى مى دهد كه ميل دارد در آن وقت تمام توجّه خود را به آن جناب نمايد و به هر لسانى و بيانى كه تواند مدح و ثناى آن بزرگوار گويد خصوص زائر اگر از اهل علم و كمال باشد دوست مى دارد كه اگر شعر بليغى در نظر داشته باشد در آن حال به آن تَمَثُّل جُويَد لذا بخاطرم رسيد كه اين چند شعر را از قصيده هائيّه اُزْرِيَّه كه مناسب اين مقام است ذكرنمايم و رَجاء واثق كه سلامى از جانب اين صاحب صحيفه سُوداء به آن صاحب قُبّه بَيْضاء بنمايد و از دُعاى خير فراموشم نفرمايد وَالاَْشْعارُ هذِهِ:
اَيُّهَا الرّاكِبُ الْمُجِدُّ رُوَيْداً |
بِقُلُوبٍ تَقَلَّبَتْ فى جَواها |
اى سوار تندرو مهلتى ده |
بر دلهائى كه زير و رو شوند در سوز و گدازش |
اِنْ تَرائَتْ اَرْضُ الْغَرِيَّيْنِ فَاخْضَعْ |
وَاخْلَعِ النَّعْلَ دُونَ وادى طُواها |
چون نمايان گشت سرزمين نجف خضوع كن |
و كفش را در بيرون دروازه شهر از پاى بيرون آر |
وَاِذا شِمْتَ قُبَّةَ الْعالَمِ |
الاَْعْلى وَاَنْوارُ رَبِّها تَغْشاها |
و چون چشمت به گنبد عالم |
اعلى افتاد كه انوار پروردگارش پوشانده |
فَتَواضَعْ فَثَمَّ دارَةُ قُدْسٍ |
تَتَمَنَّى الاَْفْلاكُ لَثْمَ ثَراها |
فروتنى كن كه آنجا خانه قدسى است |
كه افلاك آرزوى بوسيدن خاكش را كنند |
قُلْ لَهُ وَالدُّمُوعُ سَفْحُ عَقيقٍ |
وَالْحَشا تَصْطَلى بِنارِ غَضاها |
به او بگو با ديده خونبار چون عقيق سرخ |
و با دلى سوزان به آتش فروزانش |
يَابْنَ عَمِّ النَّبىِّ اَنْتَ يَدُ اللَّهِ |
الَّتى عَمَّ كُلَّ شَىْءٍ نَداها |
اى پسر عموى پيغمبر توئى دست خدا |
كه فرا گرفته سخايش همه چيز را |
اَنْتَ قُرْآنُهُ الْقَديمُ وَاَوْصافُ |
كَ آياتُهُ الَّتى اَوْحاها |
توئى قرآن قديم حق و صفات تو |
آيه هاى آن قرآن است كه وحى كرد آن را |
خَصَّكَ اللَّهُ فى مَاءثِرَ شَتّى |
هِىَ مِثْلُ الاَْعْدادِ لا تَتَناهى |
ويژه ات داشت خدا به افتخارات گوناگونى |
كه مانند اعداد بى پايان است |
لَيْتَ عَيْناً بِغَيْرِ رَوْضِكَ تَرْعى |
قَذِيَتْ وَاسْتَمَرَّ فيها قَذاها |
اى كاش چشمى كه در غير بوستان تو بچرد |
پر از خاشاك شود و اين خاشاك همچنان در آن بماند |
اَنْتَ بَعْدَ النَّبِىِّ خَيْرُ الْبَرايا |
وَالسَّما خَيْرُ ما بِها قَمَراها |
تو بعد از پيغمبر بهترين مردمى |
چنانچه در آسمان بهترين اختران مهر و ماه اند |
لَكَ ذاتٌ كَذاتِهِ حَيْثُ لَوْلا |
اَنَّها مِثْلُها لَما آخاها |
ذات تو چون ذات پيمبر است و اگر چنين |
نبود هرگز تو را به برادرى خويش نمى گرفت |
قَدْ تَراضَعْتُما بِثَدْىِ وِصالٍ |
كانَ مِنْ جَوْهَرِ التَّجَلّى غِذاها |
هر دوى شما از پستان وصالى شير خورده ايد |
كه غذاى آن از گوهر تجلى حق بود |
يا اَخَا الْمُصْطَفى لَدَىَّ ذُنُوبٌ |
هِىَ عَيْنُ الْقَذا وَاَنْتَ جَلاها |
اى برادر پيامبر مصطفى مرا گناهانى است |
كه چون خارى در چشم منند و توئى جلا دهنده آن |
لَكَ فى مُرْتَقَى الْعُلى وَالْمَعالى |
دَرَجاتٌ لا يُرْتَقى اَدْناها |
تو را در نردبان رفعت و برترى |
درجاتى است كه از پائين ترين آنها نتوان بالا رفت |
لَكَ نَفْسٌ مِنْمَعْدِنِ اللُّطْفِصيغَتْ |
جَعَلَ اللَّهُ كُلَّ نَفْسٍ فِداها |
تو را جانى است كه از معدن لطف حق پى ريزى شده |
و خدا هر جانى را فداى آن كند |
و چون به دروازه نجف برسى بگو:
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى هَدانا لِهذا وَما كُنّا لِنَهْتَدِىَ
ستايش خدائى را كه مرا بدين جا راهنمائى كرد
لَوْلا اَنْ هَدانَا اللَّهُ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى سَيَّرَنى فى بِلادِهِ وَحَمَلَنى عَلى
و ما خود نمى توانستيم بدان راهبر شويم اگر خدا راهنمائيمان نمى كرد ستايش خدائى را كه مرا در شهرهاى خويش سير داد و بر
دَوآبِّهِ وَطَوى لِىَ الْبَعيدَ وَصَرَفَ عَنِّى الْمَحْذوُرَ وَدَفَعَ عَنِّى
چهارپايانش سوار كرد و راههاى دور را زير پايم در نورديد و هرمحذورى را از سر راهم
الْمَكْرُوهَ حَتّى اَقْدَمَنى حَرَمَ اَخى رَسُولِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ الِهِ
برداشت ناراحتى را از من دور كرد تا فرودم آورد در حرم برادر رسول او كه درود خدا بر او و آلش باد
پس داخل شهر شو و بگو:
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى اَدْخَلَنى هذِهِ الْبُقْعَةَ الْمُبارَكَةَ الَّتى
ستايش خاص خدائى است كه واردم كرد در اين بقعه مباركه اى كه
بارَكَ اللَّهُ فيها وَاخْتارَها لِوَصِىِّ نَبِيِّهِ اَللّهُمَّ فَاجْعَلْها شاهِدَةً لى
بركت داد خداوند در او و آن را براى وصى پيامبرش انتخاب فرمود خدايا پس آن را گواه من قرار ده
پس چون به درگاه اوّل برسى بگو:
اَللّهُمَّ لِبابِكَ وَقَفْتُ وَبِفِنائِكَ نَزَلْتُ وَبِحَبْلِكَ
خدايا به در خانه تو ايستادم و به آستانت فرود آمدم و به ريسمان تو
اعْتَصَمْتُ وِلِرَحْمَتِكَ تَعَرَّضْتُ وَبِوَلِيِّكَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ تَوَسَّلْتُ
چنگ زدم و خود را در مهر تو قرار دادم و به نماينده تو كه درودهاى تو بر او باد توسل جستم
فَاجْعَلها زِيارَةً مَقْبوُلَةً وَدُعآءً مُسْتَجاباً
پس آن را بگردان زيارتى پذيرفته و دعائى اجابت شده
پس چون به در صحن برسى بگو:
اَللّهُمَّ اِنَّ هذَا الْحَرَمَ حَرَمُكَ وَالْمَقامَ مَقامُكَ وَاَ نَااَدْخُلُ اِلَيْهِ اُناجيكَ
خدايا اين حرم حرم تو است و اين مقام مقام تو است و من داخل آن گردم و با تو راز گويم
بِما اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّى وَمِنْ سِرّى وَنَجْواىَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الْحَنّانِ الْمَنّانِ
بدانچه تو بدان از من داناترى و هم از درون من و از راز من آگاهى ستايش خاص خداى پرنعمت و پرمنت
الْمُتَطَوِّلِ الَّذى مِنْ تَطَوُّلِهِ سَهَّلَ لى زِيارَةَ مَوْلاىَ بِاِحْسانِهِ وَلَمْ
و پربخششى است كه از بخشش او است كه آسان كرد براى من زيارت مولايم را به احسانش و چنانم
يَجْعَلْنى عَنْ زِيارَتِهِ مَمْنوُعاً وَلا عَنْ وِلايَتِهِ مَدْفُوعاً بَلْ تَطَوَّلَ
نكرد كه از زيارتش ممنوع باشم و نه از ولايتش بركنار بلكه بخشش كرد
وَمَنَحَ اَللّهُمَّ كَما مَنَنْتَ عَلَىَّ بِمَعْرِفَتِهِ فَاجْعَلْنى مِنْ شيعَتِهِ وَاَدْخِلْنىِ
و احسان فرمود خدايا چنانچه بر من بوسيله معرفتش منت نهادى پس مرا از شيعيانش قرار ده
الْجَنَّةَ بِشَفاعَتِهِ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
و بوسيله شفاعتش داخل بهشتم گردان اى مهربانترين مهربانان
پس داخل صحن شو و بگو:
اَلْحَمْدُلِلَّهِ الَّذى اَكْرَمَنى بِمَعْرِفَتِهِ وَمَعْرِفَةِ رَسوُلِهِ وَمَنْ فَرَضَ عَلَىَّ طاعَتَهُ
ستايش خدائى را كه گرامى داشت مرا بوسيله شناختن او و شناختن پيامبرش و آن كس كه اطاعتش را بر من واجب فرمود
رَحْمَةً مِنْهُ لى وَتَطَوُّلاً مِنْهُ عَلَىَّ وَمَنَّ عَلَىَّ بِالاْيمانِ الْحَمْدُ لِلَّهِ
از روى مهرى كه به من داشت و بخششى كه به من فرمود و منت نهاد بر من به ايمان ، ستايش خدائى را
الَّذى اَدْخَلَنى حَرَمَ اَخى رَسوُلِهِ وَاَرانيهِ فى عافِيَةٍ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى
كه وارد كرد مرا به حرم برادر رسولش و در حال تندرستى آن را نشان من داد ستايش خدائى را كه مرا
جَعَلَنى مِنْ زُوّارِ قَبْرِ وَصِىِّ رَسوُلِهِ اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا
از زائران قبر وصى رسولش قرار داد گواهى دهم كه معبودى نيست جز خداى يگانه اى كه
شَريكَ لَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسوُلُهُ جآءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ
شريك ندارد و گواهى دهم كه محمد بنده و رسول او است كه بحق از نزد خدا آمده
وَاَشْهَدُ اَنَّ عَلِيَّاً عَبْدُاللَّهِ وَاَخوُ رَسوُلِ اللَّهِ اَللَّهُ اَكْبَرُ اَللَّهُ اَكْبَرُ اَللَّهُ اَكْبَرُ لا
و گواهى دهم كه على بنده خدا و برادر رسول او است ، خدا بزرگتر است خدا بزرگتر است ....
اِلهَ اِلا اللَّهُ وَاللَّهُ اَكْبَرُ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ عَلى هِدايَتِهِ وَتَوْفيقِهِ لِما دَعا اِلَيْهِ
معبودى جز خدا نيست و خدا بزرگتر است و ستايش خداى را بر راهنمائيش و توفيقش به راهى كه بدان (مردم را)
مِنْ سَبيلِهِ اَللّهُمَّ اِنَّكَ اَفْضَلُ مَقْصوُدٍ وَاَكْرَمُ مَاْتِىٍّ وَقَدْ اَتَيْتُكَ
خوانده است خدايا براستى تو بهترين مقصود و گرامى ترين كسى هستى كه نزدت آيند و اينك به درگاهت آمده
مُتَقَرِّباً اِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ نَبِىِّ الرَّحْمَةِ وَبِاَخيهِ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ عَلِىِّ بْنِ
و تقرب جويم بسويت بوسيله پيامبرت پيامبر رحمت و به برادرش امير مؤ منان على بن
اَبيطالِبٍ عَلَيْهِمَا السَّلامُ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَلا تُخَيِّبْ
ابيطالب عليهماالسلام پس درود فرست بر محمد و آل محمد و نوميد مكن
سَعْيى وَانْظُرْ اِلَىَّ نَظْرَةً رَحيمَةً تَنْعَشُنى بِها وَاجْعَلْنى عِنْدَكَ وَجيهاً
كوششم را و بنگر به من به نگاهى مهربانانه كه نجات و سربلنديم بخشى بدان و قرارم ده در پيش خود آبرومند
فِى الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبينَ
در دنيا و آخرت و هم از مقربان
وچون به در رواق برسى بايست و بگو:
اَلسَّلامُ عَلى رَسوُلِ اللَّهِ اَمينِ اللَّهِ عَلى وَحْيِهِ وَعَزآئِمِ اَمْرِهِ الْخاتِمِ
سلام بر رسول خدا امين خدا بر وحيش و بر دستورات حتمى اش ختم كننده
لِما سَبَقَ وَالْفاتِحِ لِمَا اسْتُقْبِلَ وَالْمُهَيْمِنِ عَلى ذلِكَ كُلِّهِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ
آنچه گذشته و گشاينده آنچه پس از اين آيد و نگهبان بر همه آنها (سلام و) رحمت خدا
وَبَرَكاتُهُ السَّلامُ عَلى صاحِبِ السَّكينَةِ السَّلامُ عَلَى الْمَدْفوُنِ
و بركاتش (بر او باد) سلام بر دارنده آرامش مخصوص حق سلام بر آنكه
بِالْمَدينَةِ السَّلامُ عَلَى الْمَنْصُورِ الْمُؤَيَّدِ السَّلامُ عَلى اَبِى الْقاسِمِ
در مدينه مدفون است سلام بر آن يارى شده و تاءييد شده حق سلام بر ابوالقاسم
مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ
محمد بن عبداللّه و رحمت خدا و بركاتش
پس داخل رواق شو و در وقت داخل شدن پاى راست را مقدم دار و بايست بر در حرم و بگو:
اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ
گواهى دهم كه معبودى نيست جز
وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسوُلُهُ جآءَ بِالْحَقِّ مِنْ
خداى يگانه اى كه شريك ندارد و گواهى دهم كه محمد بنده و رسول او است كه بحق از نزد
عِنْدِهِ وَصَدَّقَ الْمُرْسَلينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا رَسوُلَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ
او آمده و رسولان را تصديق فرمود سلام بر تو اى رسول خدا سلام بر تو
يا حَبيبَ اللَّهِ وَخِيَرَتَهُ مِنْ خَلْقِهِ اَلسَّلامُ عَلى اَميرِ الْمُؤْمِنينَ عَبْدِاللَّهِ
اى حبيب خدا و برگزيده اش از خلق او سلام بر امير مؤ منان بنده خدا
وَاَخى رَسوُلِ اللَّهِ يا مَوْلاىَ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ عَبْدُكَ وَابْنُ عَبْدِكَ
و برادر رسول خدا اى مولاى من اى امير مؤ منان بنده تو و پسر بنده تو
وَابْنُ اَمَتِكَ جآءَكَ مُسْتَجيراً بِذِمَّتِكَ قاصِداً اِلى حَرَمِكَ مُتَوَجِّهاً اِلى
و فرزند كنيز تو به نزدت آمده پناه جويم به عهده و ذمه تو قاصدم حرمت را و به
مَقامِكَ مُتَوَسِّلاً اِلىَ اللَّهِ تَعالى بِكَ ءَاَدْخُلُ يا مَوْلاىَ ءَاَدْخُلُ يا اَميرَ
مقامت توجه كرده ام و به درگاه خداى تعالى بوسيله تو توسل جسته ام آيا داخل شوم اى مولاى من آيا داخل شوم اى امير
الْمُؤْمِنينَ ءَاَدْخُلُ يا حُجَّةَ اللَّهِ ءَاَدْخُلُ يا اَمينَ اللَّهِ ءَاَدْخُلُ يا مَلائِكَةَ
مؤ منان آيا داخل شوم اى حجت خدا آيا داخل شوم اى امين خدا آيا داخل شوم اى فرشتگان
اللَّهِ الْمُقيمينَ فى هذَا الْمَشْهَدِ يا مَوْلاىَ اَتَاْذَنُ لى بِالدُّخوُلِ اَفْضَلَ
خدا كه در اين زيارتگاه مقيم هستيد اى مولاى من آيا اذن دخولم مى دهى به بهترين
ما اَذِنْتَ لاَِحَدٍ مِنْ اَوْلِيائِكَ فَاِنْ لَمْ اَكُنْ لَهُ اَهْلاً فَاَنْتَ اَهْلٌ لِذلِكَ
اذنى كه به يكى از دوستانت داده اى ؟ كه اگر من شايسته آن نيستم تو شايسته آنى
پس عَتَبه را ببوس و مقدم دار پاى راست را پيش از پاى چپ و داخل شو و در حال داخل شدن بگو:
بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ وَفى سَبيلِ اللَّهِ وَعَلى مِلَّةِ رَسوُلِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ
به نام خدا و (توكل ) به خدا و در راه خدا و بر كيش رسول خدا درود خدا بر او
وَ الِهِ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لى وَارْحَمْنى وَتُبْ عَلَىَّ اِنَّكَ اَنْتَ التَّوّابُ الرَّحيمُ
و آلش خدايا بيامرز مرا و به من رحم كن و توبه ام بپذير كه براستى توئى توبه پذير مهربان
پس برو تا محاذى قبر مطهّر شوى و توقّف نما پيش از رسيدن به قبر و رو به قبر كن و بگو:
اَلسَّلامُ مِنَ اللَّهِ عَلى مُحَمَّدٍ رَسوُلِ اللَّهِ اَمينِ اللَّهِ عَلى وَحْيِهِ
سلام از خدا بر محمد رسول خدا كه امين او است بر وحيش
وَرِسالاتِهِ وَعَزائِمِ اَمْرِهِ وَمَعْدِنِ الْوَحْىِ وَالتَّنْزيلِ الْخاتِمِ لِما سَبَقَ
و پيغامهايش و دستورات حتميش آن كان وحى و تنزيل كه ختم كننده آنچه گذشته
وَالْفاتِحِ لِمَا اسْتُقْبِلَ وَالْمُهَيْمِنِ عَلى ذلِكَ كُلِّهِ الشّاهِدِ عَلَى الْخَلْقِ
و گشاينده است آنچه را پس از اين آيد و نگهبان بر همه آنها است گواه بر خلق ،
السِّراجِ الْمُنيرِ وَالسَّلامُ عَلَيْهِ وَرَحْمَةُ اللَّهُ وَبَرَكاتُهُ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى
چراغ تابان و سلام بر او و رحمت خدا و بركاتش خدايا درود فرست بر
مُحَمَّدٍ وَاَهْلِ بَيْتِهِ الْمَظْلوُمينَ اَفْضَلَ وَاَكْمَلَ وَاَرْفَعَ وَاَشْرَفَ ما
محمد و خاندان مظلومش بهترين و كاملترين و برترين و شريفترين درودى كه
صَلَّيْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَنْبِيآئِكَ وَرُسُلِكَ وَاَصْفِيآئِكَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى
بفرستى بر يكى از پيمبران و رسولان و برگزيدگانت خدايا درود فرست بر
اَميرِ الْمُؤْمِنينَ عَبْدِكَ وَخَيْرِ خَلْقِكَ بَعْدَ نَبِيِّكَ وَاَخى رَسوُلِكَ
امير مؤ منان بنده ات و بهترين خلق تو پس از پيامبرت و برادر رسول تو
وَوَصِىِّ حَبيبِكَ الَّذِى انْتَجَبْتَهُ مِنْ خَلْقِكَ وَالدَّليلِ عَلى مَنْ بَعَثْتَهُ
و وصى حبيبت آنكس كه او را از خلق خود برگزيدى و دليل بود بر آن كس كه
بِرِسالاتِكَ وَدَيّانِ الدّينِ بِعَدْلِكَ وَفَصْلِ قَضآئِكَ بَيْنَ خَلْقِكَ
به رسالتهايت برانگيختى و حاكم در دين از روى عدل و جدا كُنِ حكم تو در ميان آفريدگانت
وَالسَّلامُ عَلَيْهِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الاَْئِمَّةِ مِنْ
و سلام بر او و رحمت خدا و بركاتش خدايا درود فرست بر پيشوايان از
وُلْدِهِ الْقَوّامينَ بِاَمْرِكَ مِنْ بَعْدِهِ الْمُطَهَّرينَ الَّذينَ ارْتَضَيْتَهُمْ اَنْصاراً
فرزندانش قيام كنندگان به فرمان خدا پس از رسول تو آن پاكانى كه پسنديدى آنها را براى يارى
لِدينِكَ وَحَفَظَةً لِسِرِّكَ وَشُهَدآءَ عَلى خَلْقِكَ وَاَعْلاماً لِعِبادِكَ
دينت و براى نگهبانى رازت و گواهان بر آفريدگانت و نشانه هائى براى بندگانت
صَلَواتُكَ عَلَيْهِمْ اَجْمَعينَ اَلسَّلامُ عَلى اَميرِ الْمُؤْمِنينَ عَلِىِّ بْنِ
درودهاى تو بر ايشان همگى سلام بر امير مؤ منان على بن
اَبيطالِبٍ وَصِىِّ رَسوُلِ اللَّهِ وَخَليفَتِهِ وَالْقآئِمِ بِاَمْرِهِ مِنْ بَعْدِهِ سَيِّدِ
ابيطالب وصى رسول خدا و جانشينش و قيام كننده به فرمان او پس از پيامبر و سيد
الْوَصِيّينَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ عَلى فاطِمَةَ بِنْتِ رَسوُلِ اللَّهِ
اوصياء و رحمت خدا و بركاتش سلام بر فاطمه دختر رسول خدا
صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ الِهِ سَيِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمينَ اَلسَّلامُ عَلَى الْحَسَنِ
صلى اللّه عليه و آله بانوى زنان جهانيان سلام بر حسن
وَالْحُسَيْنِ سَيِّدَىْ شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ مِنَ الْخَلْقِ اَجْمَعينَ اَلسَّلامُ عَلَى
و حسين دو آقاى جوانان اهل بهشت از همه خلق سلام بر
الاَْئِمَّةِ الرّاشِدينَ اَلسَّلامُ عَلَى الاَْنْبِيآءِ وَالْمُرْسَلينَ اَلسَّلامُ عَلَى
امامان راه يافته سلام بر پيمبران و رسولان سلام بر
الاَْئِمَّةَ الْمُسْتَوْدَعينَ اَلسَّلامُ عَلى خآصَّةِ اللَّهِ مِنْ خَلْقِهِ اَلسَّلامُ عَلَى
پيشوايانى كه سپرده شدگان (اسرار نبوت ) هستند سلام بر خاصّان خدا از آفريدگانش سلام بر
الْمُتَوَسِّمينَ اَلسَّلامُ عَلَى الْمُؤْمِنينَ الَّذينَ قاموُا بِاَمْرِهِ وَوازَرُوا
دقيق نظران نكته سنج سلام بر آن مردان با ايمانى كه قيام كردند به فرمان او و پشتيبانى كردند
اَوْلِياءَ اللَّهِ وَخافوُا بِخَوْفِهِمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْمَلاَّئِكَةِ الْمُقَرَّبينَ اَلسَّلا مُ
از اولياء خدا و با ترس آنها آنان نيز ترسيدند سلام بر فرشتگان مقرب حق سلام
عَلَيْنا وَعَلى عِبادِ اللَّهِ الصّالِحينَ
بر ما و بر بندگان شايسته خدا
پس برو تا بايستى نزديك قبر و رو به قبر و پشت به قبله كن و بگو:
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حَبيبَ
سلام بر تو اى امير مؤ منان سلام بر تو اى حبيب
اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا صَفْوَةَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وَلِىَّ اللَّهِ اَلسَّلامُ
خدا سلام بر تو اى برگزيده خدا سلام بر تو اى ولى خدا سلام
عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اِمامَ الْهُدى اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا
بر تو اى حجّت خدا سلام بر تو اى پيشواى هدايت سلام بر تو اى
عَلَمَ التُّقى اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْوَصِىُّ الْبَرُّ التَّقىُّ النَّقىُّ الْوَفِىُّ
نشانه پرهيزكارى سلام بر تو اى وصى نيكوكار پرهيزكار و پاكيزه با وفا
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبَا الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَموُدَ
سلام بر تو اى پدر بزرگوار حسن و حسين سلام بر تو اى ستون
الدّينِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا سَيِّدَ الْوَصِيّينَ وَاَمينَ رَبِّ الْعالَمينَ وَدَيّانَ
دين سلام بر تو اى آقاى اوصياء و امانتدار پروردگار جهانيان و حكومت كننده
يَوْمِ الدّينِ وَخَيْرَ الْمُؤْمِنينَ وَسَيِّدَ الصِّدّيقينَ وَالصَّفْوَةَ مِنْ سُلالَةِ
در روز جزا (به اذن خدا) و بهترين مؤ منان و آقاى صديقين و برگزيده از نژاد
النَّبِيّينَ وَبابَ حِكْمَةِ رَبِّ الْعالَمينَ وَخازِنَ وَحْيِهِ وَعَيْبَةَ عِلْمِهِ
پيمبران و درب حكمت پروردگار جهانيان و خزينه دار وحى او و گنجينه دانشش
وَالنّاصِحَ لاُِمَّةِ نَبِيِّهِ وَالتّالِىَ لِرَسوُلِهِ وَالْمُواسِىَ لَهُ بِنَفْسِهِ وَالنّاطِقَ
و خيرخواه امت پيامبرش و پيرو رسولش و كسى كه جانش را براى او به كف گرفت و گوياى
بِحُجَّتِهِ وَالدّاعِىَ اِلى شَريِعَتِهِ وَالْماضِىَ عَلى سُنَّتِهِ اَللّهُمَّ اِنّى
به حجتش و دعوت كننده به شريعتش و رونده بر طريقه و روش او خدايا من
اَشْهَدُ اَنَّهُ قَدْ بَلَّغَ عَنْ رَسوُلِكَ ما حُمِّلَ وَرَعى مَا اسْتُحْفِظَ وَحَفِظَ مَا
گواهى دهم كه آنچه بر عهده داشت از جانب رسول تو همه را رساند و نگهدارى كرد آنچه از او خواسته شده بود
اسْتوُدِعَ وَحَلَّلَ حَلالَكَ وَحَرَّمَ حَرامَكَ وَاَقامَ اَحْكامَكَ وَجاهَدَ
و حفظ كرد آنچه به او سپرده شده بود و حلال كرد حلال تو را و حرام كرد حرام تو را و برپا داشت احكامت را و پيكار كرد
النّاكِثينَ فى سَبيلِكَ وَالْقاسِطينَ فى حُكْمِكَ وَالْمارِقينَ عَنْ اَمْرِكَ
با پيمان شكنان (اصحاب جمل ) در راهت و با زور گويان در حُكمت (معاويه و همدستانش ) و با بيرون رفتگان از دين تو (خوارج )
صابِراً مُحْتَسِباً لا تَاْخُذُهُ فيكَ لَوْمَةُ لا ئِمٍ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَيْهِ اَفْضَلَ ما
بردبارانه و پاداش جويانه و در راه تو باكى از سرزنش مردم نداشت خدايا درود فرست بر او بهترين
صَلَّيْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِياَّئِكَ وَاَصْفِياَّئِكَ وَاَوْصِياَّءِ اَنْبِيآئِكَ اَللّهُمَّ
درودى كه بفرستى بر يكى از اولياء و برگزيدگانت و اوصياء پيمبرانت خدايا
هذا قَبْرُ وَلِيِّكَ الَّذى فَرَضْتَ طاعَتَهُ وَجَعَلْتَ فى اَعْناقِ عِبادِكَ
اين قبر ولى تو است كه اطاعتش را واجب فرمودى و بيعتش را در گردن بندگانت قرار دادى
مُبايَعَتَهُ وَخَليفَتِكَ الَّذى بِهِ تَاْخُذُ وَتُعْطى وَبِهِ تُثيبُ وَتُعاقِبُ وَقَدْ
و خليفه ات كه بوسيله او بگيرى و بدهى و به او پاداش نيك يا كيفر دهى و من
قَصَدْتُهُ طَمَعاً لِما اَعْدَدْتَهُ لاَِوْلِيآئِكَ فَبِعَظيِمِ قَدْرِهِ عِنْدَكَ وَجَليلِ
آهنگ او كرده ام به طمع آنچه آماده كرده اى براى دوستانت پس سوگند به آن مرتبه بزرگى كه نزد تو دارد و آن موقعيت
خَطَرِهِ لَدَيْكَ وَقُرْبَ مَنْزِلَتِهِ مِنْكَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ
شايانى كه در پيش تو دارد و منزلت نزديكش درود فرست بر محمد و آل محمد
وَافْعَلْ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ فَاِنَّكَ اَهْلُ الْكَرَمِ وَالْجُودِ وَاَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا
و انجام ده با من آنچه را تو شايسته آنى كه براستى تو اهل بزرگوارى و بخششى و سلام بر تو اى
مَوْلاىَ وَعَلى ضَجيعَيْكَ آدَمَ وَنوُحٍ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ
مولاى من و بر دو آرميده در كنارت آدم و نوح و رحمت خدا و بركاتش
پس ضريح را ببوس و در جانب سر بايست و بگو:
يا مَوْلاىَ اِلَيْكَ وُفوُدى وَبِكَ اَتَوَسَّلُ اِلى
اى مولاى من ورودم بر تو است و بوسيله تو توسل جويم به درگاه
رَبّى فى بُلوُغِ مَقْصوُدى وَاَشْهَدُ اَنَّ الْمُتَوَسِّلَ بِكَ غَيْرُ خائِبٍ
پروردگارم در رسيدن به مقصود خويش و گواهى دهم كه هر كس به تو توسل جويد نوميد نشود
وَالطّالِبَ بِكَ عَنْ مَعْرِفَةٍ غَيْرُ مَرْدوُدٍ اِلاّ بِقَضآءِ حَوآئِجِهِ فَكُنْ لى
و جوينده به توسط تو از روى معرفت باز نگردد جز با حاجات برآورده شده پس تو
شَفيعاً اِلَى اللَّهِ رَبِّكَ وَرَبّى فى قَضآءِ حَوآئِجى وَتَيْسيرِ اُمُورى
شفيع من شو به درگاه خدا پروردگار تو و پروردگار من در برآمدن حاجتهايم و آسان شدن كارهايم
وَكَشْفِ شِدَّتى وَغُفْرانِ ذَنْبى وَسَعَةِ رِزْقى وَتَطْويلِ عُمْرى
و برطرف شدن سختيم و آمرزش گناهم و فراخى روزيم و درازى عمرم
وَاِعْطآءِ سُؤْلى فى آخِرَتى وَدُنْياىَ اَللّهُمَّ الْعَنْقَتَلَةَ اَميرِالْمُؤْمِنينَ
و دادن خواسته ام در آخرتم و در دنيايم خدايا لعنت فرست بر كشندگان امير مؤ منان
اَللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ اَللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ الاَْئِمَّةِ
خدايا لعنت فرست بر كُشَندِگان حسن و حسين خدايا لعنت فرست بر كشندگان امامان
وَعَذِّبْهُمْ عَذاباً اَليماً لا تُعَذِّبُهُ اَحَداً مِنَ الْعالَمينَ عَذاباً كَثيراً لاَ
و عذابشان كن به عذابى دردناك كه تاكنون كسى از جهانيان را بدان عذاب نكرده باشى عذابى بسيار
انْقِطاعَ لَهُ وَلا اَجَلَ وَلا اَمَدَ بِما شآقُّوا وُلاةَ اَمْرِكَ وَاَعِدَّ لَهُمْ عَذاباً
كه بريده نشود و پايان و مدت نداشته باشد به سزاى آن دشمنيهائى كه با كاردارانت كردند و براى آنها عذابى
لَمْ تُحِلَّهُ بِاَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ اَللّهُمَّ وَاَدْخِلْ عَلى قَتَلَةِ اَنْصارِ رَسوُلِكَ
مهيا گردان كه به هيچ يك از خلق خود وارد نكرده باشى خدايا و وارد كن بر كشندگان ياران رسولت
وَعَلى قَتَلَةِ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ وَعَلى قَتَلَةِ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ وَعَلى
و بر كُشندگان امير مؤ منان و بر كُشندگان حسن و حسين و بر
قَتَلَةِ اَنْصارِ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ وَقَتَلَةِ مَنْ قُتِلَ فى وِلايَةِ الِ مُحَمَّدٍ
كشندگان ياران حسن و حسين و كُشندگان هركس كه در راه دوستى آل محمد كشته شده است
اَجْمَعينَ عَذاباً اَليماً مُضاعَفاً فى اَسْفَلِ دَرَكٍ مِنَ الْجَحيمِ لا يُخَفَّفُ
عذابى دردناك و دو چندان در پائين ترين طبقه جهنم كه تخفيف پيدا نكند
عَنْهُمُ الْعَذابُ وَهُمْ فيهِ مُبْلِسوُنَ مَلْعوُنوُنَ ناكِسوُا رُؤُسِهِمْ عِنْدَ
از آنها عذاب و در آنجاسخت غمزده باشند و مورد لعن قرار گرفته و سر به زير در پيشگاه
رَبِّهِمْ قَدْ عايَنوُا النَّدامَةَ وَالْخِزْىَ الطَّويلَ لِقَتْلِهِمْ عِتْرَةَ اَنْبِيآئِكَ
پروردگارشان كه ببينند به عيان پشيمانى و رسوائى طولانى را به كيفر اينكه كشتند خاندان پيمبران
وَرُسُلِكَ وَاَتْباعَهُمْ مِنْ عِبادِكَ الصّالِحينَ اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ فى مُسْتَسِرِّ
و رسولان تو و پيروانشان را از بندگان شايسته ات خدايا لعنتشان كن در نهانترين
السِّرِّ وَظاهِرِ الْعَلانِيَةِ فى اَرْضِكَ وَسَمآئِكَ اَللّهُمَّ اجْعَلْ لى قَدَمَ
نهان و آشكار عيان در زمين و در آسمان خدايا قرار ده براى من گامى
صِدْقٍ فى اَوْلِيآئِكَ وَحَبِّبْ اِلَىَّ مَشاهِدَهُمْ وَمُسْتَقَرَّهُمْ حَتّى
از روى صدق و راستى درباره دوستانت و دوست گردان پيش من زيارتگاه و جايگاهشان را تا آنگاه
تُلْحِقَنى بِهِمْ وَتَجْعَلَنى لَهُمْ تَبَعاً فِى الدُّنْيا وَالاْ خِرَةِ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
كه مرا بديشان ملحق گردانى و پيرو ايشانم كنى در دنيا و آخرت اى مهربانترين مهربانان
پس ضريح را ببوس و پشت به قبله بايست و رو به جانب قبر امام حسين عليه السلام كن و بگو:
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ
سلام بر تو اى اباعبداللّه سلام بر تو اى فرزند رسول خدا
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ فاطِمَةَ
سلام بر تو اى پسر امير مؤ منان سلام بر تو اى پسر فاطمه
الزَّهْرآءِ سَيِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبَا الاَْئِمَّةِ الْهادينَ
زهرا بانوى زنان جهانيان سلام بر تو اى پدر امامان راهنماى
الْمَهْدِيّينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا صَريعَ الدَّمْعَةِ السّاكِبَةِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا
راه يافته سلام بر تو اى كشته اشگ ريزان سلام بر تو اى
صاحِبَ الْمُصيبَةِ الرّاتِبَةِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلى جَدِّكَ وَاَبيكَ اَلسَّلامُ
صاحب مصيبت پياپى و هميشگى سلام بر تو و بر جدت و پدرت سلام
عَلَيْكَ وَعَلى اُمِّكَ وَاَخيكَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَى الاَْئِمَّةَ مِنْ ذُرِيَّتِكَ
بر تو و بر مادرت و برادرت سلام بر تو و بر امامان از فرزندانت
وَبَنيكَ اَشْهَدُ لَقَدْ طَيَّبَ اللَّهُ بِكَ التُّرابَ وَاَوْضَحَ بِكَ الْكِتابَ وَجَعَلَكَ
و پسرانت گواهى دهم كه راستى خدا خاك (بى ارزش ) را بوسيله تو خوشبو كرد و (حقايق ) قرآن را به تو واضح كرد و قرار داد
وَاَباكَ وَجَدَّكَ وَاَخاكَ وَبَنيكَ عِبْرَةً لاُِولِى الاَْلْبابِ يَابْنَ الْمَيامينِ
تو را و پدرت و جدت و برادرت و فرزندانت را مايه عبرت و پندى براى صاحبان خرد اى فرزند مردان خجسته
الاَْطْيابِ التّالينَ الْكِتابَ وَجَّهْتُ سَلامى اِلَيْكَ صَلَواتُ اللَّهِ
و پاك و آن خوانندگان قرآن سلامم را بسوى تو متوجه كنم درودهاى خدا
وَسَلامُهُ عَلَيْكَ وَجَعَلَ اَفْئِدَةً مِنَ النّاسِ تَهْوى اِلَيْكَ ما خابَ مَنْ
و سلام او بر تو باد و قرار دهد دلهاى مردم را هواخواه تو، نوميد نشد آن كس كه به تو
تَمَسَّكَ بِكَ وَلَجَاَ اِلَيْكَ
متمسك گشت و به تو پناه آورد
پس برو نزد پاى قبر بايست و بگو:
اَلسَّلامُ عَلى اَبِى الاَْئِمَّةَ وَخَليلِ النُّبُوَّةِ وَالْمَخْصوُصِ بِالاُْخُوَّةِ اَلسَّلامُ عَلى يَعْسوُبِ
سلام بر پدر امامان و خليل نبوت و مخصوص به برادرى (پيغمبر) سلام بر بزرگ
الدِّينِ وَالاْيمانِ وَكَلِمَةِ الرَّحْمنِ اَلسَّلامُ عَلى ميزانِ الاَْعْمالِ
دين و ايمان و كلمه خداى رحمان سلام بر ميزان اعمال
وَمُقَلِّبِ الاَْحْوالِ وَسَيْفِ ذِى الْجَلالِ وَساقِى السَّلْسَبيلِ الزُّلالِ
و زير و رو كننده احوال و شمشير خداى ذوالجلال و ساقى آب زلال سلسبيل
اَلسَّلامُ عَلى صالِحِ الْمُؤْمِنينَ وَوارِثِ عِلْمِ النَّبِيّينَ وَالْحاكِمِ يَوْمَ
سلام بر شايسته مؤ منان و وارث دانش پيمبران و حكومت كننده در روز
الدِّينِ اَلسَّلامُ عَلى شَجَرَةِ التَّقْوى وَسامِعِ السِّرِ وَالنَّجْوى اَلسَّلامُ
جزا سلام بر نهال كهنسال تقوا و پرهيزكارى و شنواى راز و سخنان پنهانى سلام
عَلى حُجَّةِ اللَّهِ الْبالِغَةِ وَنِعْمَتِهِ السّابِغَةِ وَنِقْمَتِهِ الدّامِغَةِ اَلسَّلامُ عَلَى
بر حجت رَساى خدا و نعمت فراوانش و عذاب كوبنده اش سلام بر
الصِّراطِ الْواضِحِ وَالنَّجْمِ اللاّئِحِ وَالاِْمامِ النّاصِحِ وَالزِّنادِ الْقادِحِ
راه نمايان و اختر فروزان و پيشواى خيرخواه و مشعل تابان
وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ
و رحمت خدا و بركاتش بر او باد
پس بگو:
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى اَميرِ الْمُؤْمِنينَ عَلِىِّ بْنِ اَبيطالِبِ اَخى نَبِيِّكَ وَوَلِيِّهِ وَناصِرِهِ وَوَصِيِّهِ وَوَزِيرِهِ وَمُسْتَوْدَعِ
خدايا درود فرست بر امير مؤ منان على بن ابيطالب برادر پيامبرت و ولى و ياور و وصى و وزير و نگهدار
عِلْمِهِ وَمَوْضِعِ سِرِّهِ وَبابِ حِكْمَتِهِ وَالنّاطِقِ بِحُجَّتِهِ وَالدّاعى اِلى
دانشش و جايگاه رازش و درب حكمتش و گوياى برهانش و خواننده بسوى
شَريعَتِهِ وَخَليفَتِهِ فى اُمَّتِهِ وَمُفَرِّجِ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِهِ قاصِمِ الْكَفَرَةِ
شريعتش و جانشين او در امتش و دور كننده اندوه از چهره اش شكننده (شوكت ) كافران
وَمُرْغِمِ الْفَجَرَةِ الَّذى جَعَلْتَهُ مِنْ نَبِيِّكَ بِمَنْزِلَةِ هاروُنَ مِنْ موُسى
و به خاك مالنده (بينى ) فاجران آن كس كه منزلتش را نسبت به پيامبرت منزلت هارون از موسى قرار دادى
اَللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَعادِ مَنْ عاداهُ وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ
خدايا دوست دار دوستدارش را و دشمن دار هر كه دشمنش دارد و يارى كن هر كه ياريش كند و خوار كن هر كه
خَذَلَهُ وَالْعَنْ مَنْ نَصَبَ لَهُ مِنَ الاَْوَّلينَ وَالاْ خِرينَ وَصَلِّ عَلَيْهِ اَفْضَلَ
دست از ياريش باز دارد و لعنت كن هر كه در برابرش بايستد از اولين و آخرين و درود فرست بر او بهترين
ما صَلَّيْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْصِيآءِ اَنْبِيآئِكَ يا رَبَّ الْعالَمينَ
درودى را كه بفرستى بر يكى از اوصياء پيمبرانت اى پروردگار جهانيان
پس برگرد به جانب سر از براى زيارت حضرت آدم عليه السلام و نوح عليه السلام و در زيارت آدم بگو:
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا
سلام بر تو اى
صَفِىَّ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حَبيبَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نَبِىَّ اللَّهِ
برگزيده خدا سلام برتو اى حبيب خدا سلام برتو اى پيامبر خدا
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَمينَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا خَليفَةَ اللَّهِ فى اَرْضِهِ
سلام بر تو اى امانتدار خدا سلام بر تو اى خليفه خدا در روى زمين
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبَا الْبَشَرِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلى روُحِكَ وَبَدَنِكَ
سلام بر تو اى پدر افراد بشر سلام بر تو و بر روح و بدنت
وَعَلَى الطّاهِرينَ مِنْ وُلْدِكَ وَذُرِّيَّتِكَ وَصَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ صَلوةً لا
و بر پاكان از فرزندانت و نژادت و درود خدا برتو درودى كه
يُحْصيها اِلاّ هُوَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ
شماره اش نتواند جز او و رحمت خدا و بركاتش
و در زيارت نوح عليه السلام بگو:
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نَبِىَّ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا صَفِىَّ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وَلِىَّ اللَّهِ
سلام بر تو اى پيامبر خدا سلام بر تو اى برگزيده خدا سلام بر تو اى ولى خدا
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حَبيبَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا شَيْخَ الْمُرْسَلينَ اَلسَّلامُ
سلام بر تو اى حبيب خدا سلام بر تو اى بزرگ رسولان سلام
عَلَيْكَ يا اَمينَ اللَّهِ فى اَرْضِهِ صَلَواتُ اللَّهِ وَسَلامُهُ عَلَيْكَ وَعَلى
بر تو اى امانتدار خدا در زمين درودهاى خدا و سلامش بر تو و بر
روُحِكَ وَبَدَنِكَ وَعَلَى الطّاهِرينَ مِنْ وُلْدِكَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ
روح تو و بدنت و بر پاكان از فرزندانت و رحمت خدا و بركاتش بر تو باد
پس شش ركعت نماز بكن دو ركعت براى اميرالمؤ منين عليه السلام در ركعت اول بعد از سوره فاتحة الكتاب سوره الرّحمن بخوان و در ركعت دوم سوره يَّس و بعد از نماز تسبيح حضرت فاطمه زهراسلام الله عليها را بخوان و طلب آمرزش از خدا بكن و از براى خود دعا كن و بگو:
اَللّهُمَّ اِنّى
خدايا من
صَلَّيْتُ هاتَيْنِ الرَّكْعَتَيْنِ هَدِيَّةً مِنّى اِلى سَيِّدى وَمَوْلاىَ وَلِيِّكَ
خواندم اين دو ركعت نماز را كه هديه اى باشد از من بسوى آقا و مولايم ولى تو
وَاَخى رَسوُلِكَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ وَسَيِّدِ الْوَصِيّينَ عَلِىِّ بْنِ اَبيطالِبٍ
و برادر رسولت امير مؤ منان و آقاى اوصياء على بن ابى طالب
صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَعَلى آلِهِ اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ
كه درودهاى خدا بر او و بر آلش باد خدايا پس درود فرست بر محمد و آل محمد
وَتَقَبَّلْها مِنّى وَاجْزِنى عَلى ذلِكَ جَزآءَ الْمُحْسِنينَ اَللّهُمَّ لَكَ
و بپذير آن را از من و پاداشم ده بر آن به پاداش نيكو كاران خدايا من براى تو
صَلَّيْتُ وَلَكَ رَكَعْتُ وَلَكَ سَجَدْتُ وَحْدَكَ لا شَريكَ لَكَ لاَِ نَّهُ لا
نماز خواندم و براى تو ركوع كردم و براى تو سجده كردم توئى كه يگانه اى و شريك ندارى زيرا كه
تَكوُنُ الصَّلوةُ وَالرُّكوُعُ وَالسُّجوُدُ اِلاّ لَكَ لاَِ نَّكَ اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ
نماز و ركوع و سجود جز براى تو نيست زيرا توئى آن خدائى كه معبودى جز
اَنْتَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَتَقَبَّلْ مِنّى زِيارَتى
تو نيست خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد و بپذير از من زيارتم را
وَاعْطِنى سُؤْلى بِمُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطّاهِرينَ
و عطا كن به من خواسته ام را به حق محمد و خاندان پاكش
و چهار ركعت ديگر را هديه آدم عليه السلام و نوح عليه السلام گردان پس سجده شكر بجا آور و در سجده بگو:
اَللّهُمَّ اِلَيْكَ تَوَجَّهْتُ
خدايا به درگاه تو رو آوردم
وَبِكَ اعْتَصَمْتُ وَعَلَيْكَ تَوَكَّلْتُ اَللّهُمَّ اَنْتَ ثِقَتى وَرَجآئى
و به تو تمسك جستم و بر تو توكل كردم خدايا توئى اعتمادگاه و مايه اميد من
فَاكْفِنى ما اَهَمَّنى وَما لا يُهِمُّنى وَما اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّى عَزَّ جارُكَ
از من كفايت كن آنچه مرا به انديشه خود فرو برده و آنچه كه انديشه مرا مشغول نكرده و آنچه را تو بدان داناتر از منى پناهنده تو
وَجَلَّ ثَنآؤُكَ وَلا اِلهَ غَيْرُكَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَقَرِّبْ فَرَجَهُمْ
عزيز است و مدح و ثنايت والا است معبودى جز تو نيست درود فرست بر محمد و آل محمد و فرج آنان را نزديك كن
پس جانب راست رو را بر زمين گذار و بگو:
اِرْحَمْ ذُلّى بَيْنَ يَدَيْكَ
رحم كن به خوارى من در برابرت
وَتَضَرُّعى اِلَيْكَ وَوَحْشَتى مِنَ النّاسِ وَاُنْسى بِكَ يا كَريمُ يا كَريمُ يا كَريمُ
و زاريم به درگاهت و به ترس و وحشتم از مردم و انسم به تو اى كريم اى بزرگوار اى بزرگوار
پس جانب چپ رو را بر زمين گذار و بگو:
لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ رَبّى حَقّا حَقّا
معبودى جز خدا پروردگارم نيست
سَجَدْتُ لَكَ يا رَبِّ تَعَبُّدا وَرِقّا اَللّهُمَّ اِنَّ عَمَلى ضَعيفٌ فَضاعِفْهُ
سجده كنم پروردگارا از روى پرستش خدايا براستى كردارم ناتوان است پس آن را دو چندان كن
لى يا كَريمُ يا كَريمُ يا كَريمُ
برايم اى بزرگوار اى بزرگوار اى بزرگوار
پس برو به سجود و صد مرتبه بگو شُكْراً و جهدكن در دعا كه اين موضع طلبيدن مطالب است و استغفار بسيار بكن كه محلّ آمرزش گناهان است و حاجات خود را از خدا طلب نما كه مقام استجابت دعاها است .
دعاى بعد از زيارت اميرالمؤ منين عليه السلام
و سيّد بن طاوس در مزار و غير او گفته اند كه هر نمازى كه بجا مى آورى چه فريضه و چه نافله مادامى كه در نجف مى باشى بخوان بعدازآن اين دعا را:
اَللّهُمَّ لابُدَّ مِنْ اَمْرِكَ وَلابُدَّ مِنْ قَدَرِكَ
خدايا چاره اى نيست از دستورت و چاره اى نيست از تقديرت
وَلابُدَّ مِنْ قَضآئِكَ وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِكَ اَللّهُمَّ فَما قَضَيْتَ عَلَيْنا
و چاره اى نيست از قضايت و جنبش و نيروئى نيست جز به تو خدايا پس آنچه بر ما معين كرده اى
مِنْ قَضآءٍ اَوْ قَدَّرْتَ عَلَيْنا مِنْ قَدَرٍ فَاعْطِنا مَعَهُ صَبْراً يَقْهَرُهُ
از قضاى خود يا مقدر فرموده اى از تقدير خويش پس چنان شكيبائى براى تحمل آن نيز به ما بده كه آن را مقهور
وَيَدْمَغُهُ وَاجْعَلْهُ لَنا صاعِداً فى رِضْوانِكَ يُنْمى فى حَسَناتِنا
خويش كند و بكوبدش و آن شكيبائى را براى ما بالابر در بهشت رضوان تا افزوده گردد در حسنات ما
وَتَفْضيلِنا وَسُؤْدَدِنا وَشَرَفِنا وَمَجْدِنا وَنَعْمآئِنا وَكَرامَتِنا فِى الدُّنْيا
و برترى و سيادت و شرف و شوكت و نعمتها و كرامتهاى ما در دنيا
وَالاْخِرَةِ وَلا تَنْقُصْ مِنْ حَسَناتِنا اَللّهُمَّ وَما اَعْطَيْتَنا مِنْ عَطآءٍ اَوْ
و آخرت و چيزى از حسنات ما كم مكن خدايا آنچه به ما داده اى از عطا يا
فَضَّلْتَنا بِهِ مِنْ فَضيلَةٍ اَوْ اَكْرَمْتَنا بِهِ مِنْ كَرامَةٍ فَاعْطِنا مَعَهُ شُكْراً
فضيلتى كه به ما داده اى يا كرامتى كه ما را بدان گرامى داشته اى پس به همراه آن سپاسگزارى و شكرى نيز به ما بده
يَقْهَرُهُ وَيَدْمَغُهُ وَاجْعَلْهُ لَنا صاعِداً فى رِضْوانِكَ وَفى حَسَناتِنا
كه آن را مقهور ساخته و بكوبدش و بالا رونده اش كن در بهشت رضوانت و در حسنات
وَسُؤْدَدِنا وَشَرَفِنا وَنَعْمآئِكَ وَكَرامَتِكَ فِى الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ وَلا
و سيادت و شرف ما و نعمتهاى تو و كرامتت در دنيا و آخرت
تَجْعَلْهُ لَنا اَشَراً وَلا بَطَراً وَلا فِتْنَةً وَلا مَقْتاً وَلا عَذاباً وَلا خِزْياً فى
و قرارش مده براى ما خودخواهى و خوش گذرانى و نه فتنه و نه كينه توزى و نه عذاب و رسوائى در
الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ اَللّهُمَّ اِنّا نَعوُذُ بِكَ مِنْ عَثْرَةِ اللِّسانِ وَسُوَّءِ الْمَقامِ
دنيا و آخرت خدايا ما به تو پناه بريم از لغزش زبان و بدى جايگاه
وَخِفَّةِ الْميزانِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَلَقِّنا حَسَناتِنا
و سبك بودن ميزان عمل خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد و تلقين كن به ما اعمال نيك ما را
فِى الْمَماتِ وَلا تُرِنا اَعْمالَنا حَسَراتٍ وَلا تُخْزِنا عِنْدَ قَضآئِكَ وَلا
در عالم مرگ و اعمال ما را بصورت حسرت آميز به ما نشان مده و رسوايمان مكن در هنگام قضاوت و
تَفْضَحْنا بِسَيِّئاتِنا يَوْمَ نَلْقاكَ وَاجْعَلْ قُلوُبَنا تَذْكُرُكَ وَلا تَنْساكَ
حكومتت و مفتضحمان مكن به كردار بدمان در روز ديدارت و دلهاى ما را چنان كن كه يادت كند و فراموشت نكند
وَتَخْشاكَ كَاَنَّها تَراكَ حَتّى نَلْقاكَ وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ
و از تو بترسد آن چنان كه گويا تو را مى بيند تا بدان هنگام كه ديدارت كنيم و درود فرست بر محمد و آل محمد
وَبَدِّلْ سَيِّئاتِنا حَسَناتٍ وَاجْعَلْ حَسْناتِنا دَرَجاتٍ وَاجْعَلْ دَرَجاتِنا
و تبديل كن بديهاى ما را به نيكيها و نيكيهامان را قرار ده درجات و درجاتمان را
غُرُفاتٍ وَاجْعَلْ غُرُفاتِنا عالِياتٍ اَللّهُمَّ وَاَوْسِعْ لِفَقيرِنا مِنْ سَعَةِ ما
غرفه ها و غرفه هامان را بلند گردان خدايا وسيع گردان براى بينوايان ما از وسعت آنچه
قَضَيْتَ عَلى نَفْسِكَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَمُنَّ عَلَيْنا
بر خود مقرر فرمودى خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد و منت بِنِه بر ما
بِالْهُدى مااَبْقَيْتَنا وَالْكَرامَةِ مااَحْيَيْتَنا وَالْكَرامَةِ اِذا تَوَفَّيْتَنا وَالْحِفْظِ
به هدايت تا در اين جهان نگاهمان دارى و به كرامت زنده مان دارى و نيز به كرامت هنگامى كه ميراندى ما را وبه نگهدارى
فيما بَقِىَ مِنْ عُمْرِنا وَالْبَرَكَةِ فيما رَزَقْتَنا وَالْعَوْنِ عَلى ما حَمَّلْتَنا
محافظتمان در آنچه باقى مانده از عمر ما و بركت در آنچه روزيمان كرده اى و به يارى دادن در آنچه به ماتكليف فرمودى
وَالثَّباتِ عَلى ما طَوَّقْتَنا وَلا تُؤ اخِذْنا بِظُلْمِنا وَلا تُقايِسْنا بِجَهْلِنا
و به استقامت و پايدارى در آنچه به گردن ما نهادى و مگير ما را به ستممان و نسنج ما را به نادانيمان
وَلا تَسْتَدْرِجْنا بِخَطايانا وَاجْعَلْ اَحْسَنَ ما نَقوُلُ ثابِتاً فى قُلوُبِنا
و بتدريج ما را مغرور به خطاهايمان مكن و قرار ده بهترين سخنى را كه ما مى گوئيم پابرجا در دلهامان
وَاجْعَلْنا عُظَمآءَ عِنْدَكَ وَاَذِلَّةً فى اَنْفُسِنا وَانْفَعْنا بِما عَلَّمْتَنا وَزِدْنا
و بگردان ما را در پيش خودت بزرگ و در پيش خودمان خوار و زبون و سود بخش به ما در آنچه به ما ياد دادى و بيفزا
عِلْماً نافِعاً وَاَعوُذُ بِكَ مِنْ قَلْبٍ لا يَخْشَعُ وَمِنْ عَيْنٍ لا تَدْمَعُ وَمِنْ
ما را به دانشى سودمند و پناه برم به تو از دلى كه نترسد و از چشمى كه اشك نريزد و از
صَلوةٍ لا تُقْبَلُ اَجِرْنا مِنْ سُوَّءِ الْفِتَنِ يا وَلِىَّ الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ
نمازى كه پذيرفته نشود پناه ده ما را از بدى آشوبها اى سرپرست دنيا و آخرت
سيد در مصباح الزّائر فرموده دعاء ديگر كه مستحبّ است در عقب نماز زيارت اميرالمؤ منين عليه السلام خوانده شود يا اَللَّهُ يا اَللَّهُ يا اَللَّهُ يا مُجيبَ دَعْوَةِ المُضْطَرّينَ . الخ فقير گويد كه اين دعاء همان دعاء صَفوان است كه معروف شده به دعاء علقمه و خواهد آمد انشاءالله در ذيل زيارت عاشورا .
زيارت سر امام حسين عليه السلام نزد قبر اميرالمؤ منين عليه السلام
و بدانكه مستحب است زيارت سر امام حسين عليه السلام در نزد قبر اميرالمؤ منين عليه السلام و در وسائل و مستدرك يك باب براى آن مرقوم داشته اند و در مستدرك از مَزار محمّد ابن المشهدى نقل كرده كه حضرت صادق عليه السلام زيارت كرد سر امام حسين عليه السلام را نزد سر اميرالمؤ منين عليه السلام و نماز گذارد نزد آن چهار ركعت و زيارت اين است :
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ رَسوُلِ اللَّهِ
سلام بر تو اى فرزند رسول خدا
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ الصِّديقَةِ
سلام بر تو اى پسر امير مؤ منان سلام بر تو اى فرزند صديقه
الطّاهِرَةِ سَيِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ يا اَبا عَبْدِ اللَّهِ
طاهره بانوى زنان جهانيان سلام بر تو اى مولاى من اى ابا عبداللّه
وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَركاتُهُ اَشْهَدُ اَنَّكَ قَدْ اَقَمْتَ الصَّلوةَ وَآتَيْتَ الزَّكوةَ
و رحمت خدا و بركاتش گواهى دهم كه تو براستى برپا داشتى نماز را و بدادى زكات را
وَاَمَرْتَ بِالْمَعْروُفِ وَنَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتَلَوْتَ الْكِتابَ حَقَّ
و امر به معروف كردى و نهى از منكر كردى و تلاوت كردى قرآن را آنطور كه
تِلاوَتِهِ وَجاهَدْتَ فِى اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ وَصَبَرْتَ عَلَى الاَْذى فى جَنْبِهِ
بايست و پيكار كردى در راه خدا چنانچه شايسته بود و شكيبائى كردى بر آزار (دشمنان ) در مورد خداوند
مُحْتَسِباً حَتّى اَتيكَ الْيَقينُ وَاَشْهَدُ اَنَّ الَّذينَ خالَفوُكَ وَحارَبوُكَ
براى درك پاداش تا آنگاه كه مرگت فرا رسيد و گواهى دهم كه براستى آنانكه با تو مخالفت كردند و با تو جنگيدند
وَاَنَّ الَّذينَ خَذَلوُكَ وَالَّذينَ قَتَلوُكَ مَلْعوُنوُنَ عَلى لِسانِ النَّبِىِّ
و هم چنين آنانكه دست از ياريت برداشتند و آنانكه تو راكشتند همگى ملعونند (و از رحمت حق دورند) به گفته پيامبر
الاُْمِّىِ وَقَدْ خابَ مَنِ افْتَرى لَعَنَ اللَّهُ الظّالِمينَ لَكُمْ مِنَ الاَْوَّلينَ
امّى و نوميد شود هر كه افتراء (بر پيمبر) بندد خدا لعنت كند ستمكاران شما را از اولين
وَالاْخِرينَ وَضاعَفَ عَلَيْهِمُ الْعَذابَ الاَْليمَ اَتَيْتُكَ يا مَوْلاىَ يَا بْنَ
و آخرين و چند برابر كند بر ايشان عذاب دردناك را به درگاهت آمده ام براى زيارتت اى مولاى من اى فرزند
رَسوُلِ اللَّهِ زائِراً عارِفاً بِحَقِّكَ مُوالِياً لاَِوْلِيآئِكَ مُعادِياً لاَِعْدآئِكَ
رسول خدا در حالى كه شناساى به حق تواءم و دوستدار دوستانت و دشمن دشمنانت هستم
مُسْتَبْصِراً بِالْهُدَى الَّذى اَنْتَ عَلَيْهِ عارِفاً بِضَلالَةِ مَنْ خالَفَكَ
و بينايم به هدايتى كه بر آن هستى و كاملاً مى شناسم گمراهى آن كس كه با تو مخالفت كرد
فَاشْفَعْ لى عِنْدَ رَبِّكَ
پس تو شفاعت كن براى من نزد پروردگارت
مؤ لّف گويد: كه اگر همين زيارت را در مسجد حَنّانَه بخوانند نيز مناسب است زيرا كه شيخ محمّد بن المشهدى روايت كرده است كه حضرت صادق عليه السلام در مسجد حَنّانَه حضرت امام حسين عليه السلام را چنين زيارت كرد و چهار ركعت نماز گذارد و مستور نماند آنكه مسجد حَنّانه از مساجد شريفه نجف اشرفست و در خبر رسيده كه سر مبارك امام حسين عليه السلام آنجا است و در خبرى است كه حضرت صادق عليه السلام در آنجا دو ركعت نماز كرد پرسيدند از آن حضرت كه اين چه نمازيست فرمود اين موضع سر جدّم حسين بن علىّ عليهماالسلام است كه آن را در اينجا گذاشتند چون از كربلا آمدند آنگاه آن را به نزد عبيداللّه بن زياد بردند و روايت شده از آن حضرت كه فرمودند در آنجا اين دعا را بخوان :
اَللّهُمَّ اِنَّكَ تَرى
خدايا تو مى بينى
مَكانى وَتَسْمَعُ كَلامى وَلا يَخْفى عَلَيْكَ شَىْءٌ مِنْ اَمْرى وَكَيْفَ
جاى مرا و مى شنوى سخنم را و پوشيده نيست بر تو چيزى از كار من و چگونه
يَخْفى عَلَيْكَ ما اَنْتَ مُكَوِّنُهُ وَبارِئُهُ وَقَدْ جِئْتُكَ مُسْتَشْفِعاً بِنَبِيِّكَ
پوشيده ماند بر تو چيزى كه خود ايجادش كرده و پديدش آوردى و من بدرگاهت آمده و شفيع گردانم به نزد تو پيامبرت
نَبِىِّ الرَّحْمَةِ وَمُتَوَسِّلاً بِوَصِىِّ رَسوُلِكَ فَاَسْئَلُكَ بِهِما ثُباتَ الْقَدَمِ
پيامبر رحمت را و توسل جويم به وصى پيامبرت پس از تو خواهم به حق آن دو بزرگوار ثبات قدم
وَالْهُدى وَالْمَغْفِرَةَ فِى الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ
و هدايت و آمرزش را در دنيا و آخرت
زيارت امين الله
زيارت دوّم : زيارت معروفه به امين اللَّه است كه در نهايت اعتبار است و در تمام كتب مَزارِيَّة ومصابيح نقل شده است و علامه مجلسى ره فرمود كه آن بهترين زيارات است از جهت متن و سند و بايد كه در جميع روضات مقدّسه بر اين مواظبت نمايند و كيفيّت آن چنان است كه به سندهاى معتبر روايت شده از جابر از امام محمد باقر عليه السلام كه امام زين العابدين عليه السلام به زيارت اميرالمؤ منين عليه السلام آمد و نزد قبر آن حضرت ايستاد و گريست و گفت :
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا
سلام بر تو اى
اءمينَ اللَّهِ فى اَرْضِهِ وَحُجَّتَهُ عَلى عِبادِهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَميرَ
امانتدار خدا در زمين او و حجتش بر بندگان او سلام بر تو اى امير
الْمُؤْمِنينَ اَشْهَدُ اَنَّكَ جاهَدْتَ فِى اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ وَعَمِلْتَ بِكِتابِهِ
مؤ منان گواهى دهم كه تو در راه خدا جهاد كردى چنانچه بايد و رفتار كردى به كتاب خدا (قرآن )
وَاتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِيِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ حَتّى دَعاكَ اللَّهُ اِلى جِوارِهِ
و پيروى كردى از سنتهاى پيامبرش صلى اللّه عليه و آله تا اينكه خداوند تو را به جوار خويش
فَقَبَضَكَ اِلَيْهِ بِاخْتِيارِهِ وَاَ لْزَمَ اَعْدائَكَ الْحُجَّةَ مَعَ مالَكَ مِنَ الْحُجَجِ
دعوت فرمود و به اختيار خودش جانت را قبض نمود و ملزم كرد دشمنانت را به حجت و برهان با حجتهاى
الْبالِغَةِ عَلى جَميعِ خَلْقِهِ اَللّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسى مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِكَ
رساى ديگرى كه با تو بود بر تمامى خلق خود، خدايا قرار ده نفس مرا آرام به تقديرت
راضِيَةً بِقَضاَّئِكَ مُولَعَةً بِذِكْرِكَ وَدُعاَّئِكَ مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ اَوْلِياَّئِكَ
و خوشنود به قضايت و حريص به ذكر و دعايت و دوستدار برگزيدگان دوستانت
مَحْبُوبَةً فى اَرْضِكَ وَسَماَّئِكَ صابِرَةً عَلى نُزُولِ بَلاَّئِكَ ش اكِرَةً
و محبوب در زمين و آسمانت و شكيبا در مورد نزول بلايت و سپاسگزار
لِفَواضِلِ نَعْماَّئِكَ ذاكِرَةً لِسَوابِغِ آلا ئِكَ مُشْتاقَةً اِلى فَرْحَةِ لِقاَّئِكَ
در برابر نعمتهاى فزونت و متذكر عطاياى فراوانت مشتاق به شاد گشتن ديدارت توشه گير پرهيزكارى
مُتَزَوِّدَةً التَّقْوى لِيَوْمِ جَزاَّئِكَ مُسْتَنَّةً بِسُنَنِ اَوْلِياَّئِكَ مُفارِقَةً
براى روز پاداشت پيروى كننده روشهاى دوستانت دورى گزيننده
لاَِخْلاقِ اَعْدائِكَ مَشْغُولَةً عَنِ الدُّنْيا بِحَمْدِكَ وَثَناَّئِكَ
اخلاق دشمنانت سرگرم از دنيا به ستايش و ثنايت
پس پهلوى روى مبارك خود را برقبر گذاشت وگفت :
اَللّهُمَّ اِنَّ قُلُوبَ الْمُخْبِتينَ اِلَيْكَ والِهَةٌ
خدايا براستى دلهاى فروتنان درگاهت بسوى تو حيران است
وَسُبُلَ الرّاغِبينَ اِلَيْكَ شارِعَةٌ وَاَعْلامَ الْقاصِدينَ اِلَيْكَ واضِحَةٌ
و راههاى مشتاقان به جانب تو باز است و نشانه هاى قاصدان كويت آشكار و نمايان است
وَاَفْئِدَةَ الْعارِفينَ مِنْكَ فازِعَةٌ وَاَصْواتَ الدّاعينَ اِلَيْكَ صاعِدَةٌ
و قلبهاى عارفان از تو ترسان است و صداهاى خوانندگان بطرف تو صاعد
وَاَبْوابَ الاِْجابَةِ لَهُمْ مُفَتَّحَةٌ وَدَعْوَةَ مَنْ ناجاكَ مُسْتَجابَةٌ وَتَوْبَةَ مَنْ
و درهاى اجابت برويشان باز است و دعاى آنكس كه با تو راز گويد مستجاب است و توبه آنكس كه
اَنابَ اِلَيْكَ مَقْبُولَةٌ وَعَبْرَةَ مَنْ بَكى مِنْ خَوْفِكَ مَرْحُومَةٌ وَالاِْغاثَةَ
به درگاه تو بازگردد پذيرفته است و اشك ديده آنكس كه از خوف تو گريد مورد رحم و مهر است و فريادرسى تو
لِمَنِ اسْتَغاثَ بِكَ مَوْجُودَةٌ وَالاِْعانَةَ لِمَنِ اسْتَعانَ بِكَ مَبْذُولَةٌ
براى كسى كه به تو استغاثه كند آماده است و كمك كاريت براى آنكس كه از تو كمك خواهد رايگان است
وَعِداتِكَ لِعِبادِكَ مُنْجَزَةٌ وَزَلَلَ مَنِ اسْتَقالَكَ مُقالَةٌ وَاَعْمالَ
و وعده هايى كه به بندگانت دادى وفايش حتمى است و لغزش كسى كه از تو پوزش طلبد بخشوده است و كارهاى
الْعامِلينَ لَدَيْكَ مَحْفُوظَةٌ وَاَرْزاقَكَ اِلَى الْخَلائِقِ مِنْ لَدُنْكَ نازِلَةٌ
آنانكه براى تو كار كنند در نزد تو محفوظ است و روزيهايى كه به آفريدگانت دهى از نزدت ريزان است
وَعَواَّئِدَ الْمَزيدِ اِلَيْهِمْ واصِلَةٌ وَذُنُوبَ الْمُسْتَغْفِرينَ مَغْفُورَةٌ
و بهره هاى بيشترى هم بسويشان مى رسد و گناه آمرزش خواهان (از تو) آمرزيده است
وَحَواَّئِجَ خَلْقِكَ عِنْدَكَ مَقْضِيَّةٌ وَجَواَّئِزَ السّآئِلينَ عِنْدَكَ مُوَفَّرَةٌ وَ
و حاجتهاى آفريدگانت نزد تو روا شده است و جايزه هاى سائلان در پيش تو شايان و وافر است و
عَواَّئِدَ الْمَزيدِ مُتَواتِرَةٌ وَمَواَّئِدَ الْمُسْتَطْعِمينَ مُعَدَّةٌ وَمَناهِلَ الظِّماَّءِ
بهره هاى فزون پياپى است و خوانهاى احسان تو براى طعام خواهان آماده است و حوضهاى آب براى تشنگان
مُتْرَعَةٌ اَللّهُمَّ فَاسْتَجِبْ دُعاَّئى وَاقْبَلْ ثَناَّئى وَاجْمَعْ بَيْنى وَبَيْنَ
لبريز است خدايا پس دعايم را مستجاب كن و بپذير مدح و ثنايم را و گردآور ميان من
اَوْلِياَّئى بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَعَلِىٍّ وَفاطِمَةَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ اِنَّكَ وَلِىُّ
و دوستانم به حق محمد و على و فاطمة و حسن و حسين كه براستى تويى صاحب
نَعْماَّئى وَمُنْتَهى مُناىَ وَغايَةُ رَجائى فى مُنْقَلَبى وَمَثْواىَ
نعمتهايم و منتهاى آرزويم و سرحد نهايى اميدم و بازگشتگاه و اقامتگاهم
و در كامل الزِّيارة بعد از اين زيارت اين فقرات نيز مسطور است :
اَنْتَ اِلهى وَسَيِّدى وَمَوْلاىَ
تويى معبود و آقا و مولاى من
اِغْفِرْ لاَِوْلِياَّئِنا وَكُفَّ عَنّا اَعْداَّئَنا وَاشْغَلْهُمْ عَنْ اَذانا وَاَظْهِرْ كَلِمَةَ
بيامرز دوستان ما را و بازدار از ما دشمنانمان را و سرگرمشان كن از آزار ما و آشكار كن گفتار
الْحَقِّ وَاجْعَلْهَا الْعُلْيا وَاَدْحِضْ كَلِمَةَ الْباطِلِ وَاجْعَلْهَا السُّفْلى اِنَّكَ
حق را و آنرا برتر قرار ده و از ميان ببر گفتار باطل را و آنرا پست گردان كه براستى تو
عَلى كُلِّشَى ءٍْ قَديرٌ
بر هرچيز توانايى
پس حضرت امام محمّد باقر عليه السلام فرمود كه هر كه از شيعيان ما اين زيارت و دعا را نزد قبر اميرالمؤ منين عليه السلام يا نزد قبر يكى از ائمة عليهم السلام بخواند البته حقّ تعالى اين زيارت و دعاء او را در نامه اى از نور بالا برد و مهر حضرت محمد صلى الله عليه و آله را بر آن بزند و چنين محفوظ باشد تا تسليم نمايند به قائم آل محمد عليهم السلام پس استقبال نمايد صاحبش را ببشارت و تحيّت و كرامت انشاء اللَّه تعالى مؤ لّف گويد: كه اين زيارت شريفه هم از زيارات مُطلقه محسوب مى شود و هم از زيارات مخصوصه روز غدير و هم از زيارات جامعه كه در جميع روضات مقدّسه ائمه عليهم السلام خوانده مى شود.
زيارت سوّم : سيّد عبدالكريم بن طاوُس از صفوان جمال روايت كرده است كه گفت چون با حضرت صادق عليه السلام وارد كوفه شديم در هنگامى كه آن حضرت نزد ابوجعفر دوانقى مى رفتند فرمود كه اى صفوان شتر را بخوابان كه اين نزديك قبر جدّم اميرالمؤ منين عليه السلام است پس فرود آمدند و غسل كردند و جامه را تغيير دادند و پاها را برهنه كردند و فرمودند كه تو نيز چنين كن پس روانه شدند به جانب نجف و فرمودند كه گامها را كوتاه بردار و سر را بزير انداز كه حق تعالى براى تو بعدد هر گامى كه برمى دارى صد هزار حسنه مى نويسد و صدهزار گناه محو مى كند و صدهزار درجه بلند مى كند و صدهزار حاجت برمى آورد و مى نويسد براى تو ثواب هر صِدّيق و شهيد كه بوده باشد يا كشته شده باشد پس آن حضرت مى رفتند و من مى رفتم با آن حضرت با آرام دل و آرام تن و تسبيح و تنزيه و تهليل خدا مى كرديم تا رسيديم بتَلّها پس نظر كردند به جانب راست وچپ و به چوبى كه در دست داشتند خطّى كشيدند پس فرمودند جُستجو نما پس طلب كردم اثر قبرى يافتم پس آب ديده بر روى مباركش جارى شد و گفت
اِنّا لِلَّهِ وَاِنّا اِلَيْهِ راجِعُونَ
براستى ما از خداييم و حتما بسويش بازگرديم
و گفت :
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْوَصِىُّ الْبَرُّ التَّقِىُّ
سلام بر تو اى وصى نيكوكردار پرهيزكار
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا النَّبَاءُ الْعَظيمُ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الصِّدّيقُ الرَّشيدُ
سلام بر تو اى خبر بزرگ سلام بر تو اى راست گفتار راه بر
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْبَرُّ الزَّكىُّ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وَصِىَّ رَسُولِ رَبِّ
سلام بر تو اى نيكوكار پاكيزه سلام بر تو اى وصى رسول پروردگار
الْعالَمينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا خِيَرَةَ اللَّهِ عَلَى الْخَلْقِ اَجْمَعينَ اَشْهَدُ اَنَّكَ
جهانيان سلام بر تو اى برگزيده خدا بر همه خلق گواهى دهم كه تويى
حَبيبُ اللَّهِ وَخاصَّةُ اللَّهِ وَخالِصَتُهُ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وَلِىَّ اللَّهِ وَمَوْضِعَ
حبيب خدا و بنده خاص و خالص خدا سلام بر تو اى ولى خدا و راز و
سِرِّهِ وَعَيْبَةَ عِلْمِهِ وَخازِنَ وَحْيِهِ
گنجينه دانش و خزينه دار وَحْيش
پس خود را به قبر چسبانيدند و گفتند:
بِاَبى اَنْتَ وَاُمِّى يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ بِاَبى اَنْتَ وَاُمِّى يا حُجَّةَ الْخِصامِ بِاَبى
پدر و مادرم به فدايت اى اميرمؤ منان پدر و مادرم به فدايت اى حجت بر دشمنان پدر
اَنْتَ وَاُمِّى يا بابَ الْمَقامِ بِاَبى اَنْتَ وَاُمِّى يا نُورَ اللَّهِ التّآمَّ اَشْهَدُ اَنَّكَ
و مادرم به فدايت اى درگاه مقام (اولياء حق ) پدر و مادرم به فدايت اى نور كامل خدا گواهى دهم كه تو
قَدْ بَلَّغْتَ عَنِ اللَّهِ وَعَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ ما حُمِّلْتَ
براستى رساندى از جانب خدا و از جانب رسول خدا صلى الله عليه وآله آنچه را بعهده داشتى
وَرَعَيْتَ مَا اسْتُحْفِظْتَ وَحَفِظْتَ مَا اسْتُوْدِعْتَ وَحَلَّلْتَ حَلالَ اللَّهِ
و مراعات كردى در آنچه بر حفظ آن گماشته شده بودى و حفظ كردى آنچه را به تو سپرده شده بود و حلال كردى حلال خدا را
وَحَرَّمْتَ حَرامَاللَّهِ وَاَقَمْتَ اَحْكامَاللَّهِ وَلَمْ تَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ وَعَبَدْتَاللَّهَ
و حرام كردى حرام خدا را و بپا داشتى احكام خدا را و تجاوز نكردى از حدود خدا و پرستش كردى خدا را
مُخْلِصاً حَتّى اَتيكَ الْيَقينُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَعَلَى الاَْئِمَّةِ مِنْ بَعْدِكَ
از روى اخلاص تا مرگت فرا رسيد درود خدا بر تو و بر امامان پس از تو
پس برخاست آن حضرت و در بالاى سر آن حضرت چند ركعت نماز كرد و فرمود كه اى صفوان هركه زيارت كند اميرالمؤ منين عليه السلام را به اين زيارت و اين نماز را بكند برگردد بسوى اهلش و حال اينكه گناهانش آمرزيده شده باشد و عملش مقبول و پسنديده شده باشد و بنويسد براى او ثواب هركه زيارت آن حضرت كرده باشد از ملائكه صفوان گفت بر سبيل تعجّب كه (ثواب هركه زيارت كند آن حضرت را از ملائكه ) فرمود بلى در هر شبى هفتاد قبيله از ملائكه آن حضرت را زيارت مى كنند پرسيد كه هر قبيله چه مقدارند فرمود كه صد هزار مَلَك پس آن حضرت بِقَهقرى يعنى به پشت بيرون آمدند و در اثناى بيرون آمدن مى گفتند:
يا جَدّاهُ يا سَيِّداهُ يا طَيِّباهُ يا طاهِراهُ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْكَ
اى جد بزرگوار اى آقاى من اى پاكيزه و اى پاك قرار ندهد خدا اين زيارت را آخرين مرتبه از زيارتت
وَرَزَقَنِى الْعَوْدَ اِلَيْكَ وَالْمَقامَ فى حَرَمِكَ وَالْكَوْنَ مَعَكَ وَمَعَ الاَْبْرارِ
و روزى كند بازگشت بسويت را و ايستادن در حرمت را و بودن با تو را و با نيكان
مِنْ وُلْدِكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَعَلَى الْمَلاَّئِكَةِ الْمُحْدِقينَ بِكَ
از فرزندانت درود خدا بر تو و بر فرشتگانى كه تو را در برگرفته اند
صَفْو ان گفت كه به آن حضرت عرض كردم كه رخصت مى دهيد خبر دهم اصحاب خود را از اهل كوفه و نشان اين قبر را به ايشان بدهم فرمود بلى و درهمى چند دادند كه من قبر را مرمّت و اصلاح كردم .
زيارت چهارم : در مستدرك الوسائل از مزار قديم نقل كرده كه روايت است از مولاى ما امام محمدباقر عليه السلام كه فرمود با پدرم رفتيم به زيارت قبر جدّم اميرالمؤ منين علىّ بن ابيطالب عليه السلام در نجف پس ايستاد پدرم نزد قبر مطهّر و گريست و گفت :
اَلسَّلامُ عَلى اَبِى الاَْئِمَّةِ وَخَليلِ
سلام بر پدر امامان و خليل
النُّبُوَّةِ وَالْمَخْصُوصِ بِالاُْخُوَّةِ اَلسَّلامُ عَلى يَعْسُوبِ الاْ يمانِ
نبوت و مخصوص به برادرى (رسول خدا) سلام بر پادشاه ايمان
وَميزانِ الاَْعْمالِ وَسَيْفِ ذِى الْجَلالِ اَلسَّلامُ عَلى صالِحِ الْمُؤْمِنينَ
و ميزان اعمال و شمشير خداى صاحب شوكت و جلال سلام بر شايسته مؤ منان
وَوارِثِ عِلْمِ النَّبِيّينَ الْحاكِمِ فى يَوْمِ الدّينِ اَلسَّلامُ عَلى شَجَرَةِ
و وارث دانش پيمبران و حكومت كننده در روز جزا سلام بر شجره
التَّقْوى اَلسَّلامُ عَلى حُجَّةِ اللَّهِ الْبالِغَةِ وَنِعْمَتِهِ السّابِغَةِ وَنِقْمَتِهِ
تقوى سلام بر حجت رساى خدا و نعمت كاملش و عذاب
الدّامِغَةِ اَلسَّلامُ عَلَى الصِّراطِ الواضِحِ وَالنَّجْمِ الّلائِحِ وَالاِْمامِ
كوبنده اش سلام بر طريق روشن و ستاره درخشان و پيشواى
النّاصِحِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ
خيرخواه و رحمت خدا و بركاتش
آنگاه گفت :
اَنْتَ وَسيلَتى اِلَى اللَّهِ وَذَريعَتى وَلى حَقُّ مُوالاتى وَتَاْميلى فَكُنْ لى شَفيعى اِلَى اللَّهِ
توئى وسيله من بسوى خدا و واسطه ام و مرا است حق دوستدارى و آرزومنديم بتو پس شفيع من شو به درگاه خداى
عَزَّوَجَلَّ فِى الْوُقُوفِ عَلى قَضآءِ حاجَتى وَهِىَ فَكاكُ رَقَبَتى مِنَ
عزوجل در مورد برآوردن حاجتم و آن حاجت آزاديم از
النّارِ وَاصْرِفْنى فى مَوْقِفى هذا بِالنُّجْحِ [وَ]بِما سَئَلْتُهُ كُلِّهِ بِرَحْمَتِهِ
آتش مى باشد و بازگردان مرا از اين جايگاه به كاميابى در تمام خواسته ام به رحمت
وَقُدْرَتِهِ اَللّهُمَّ ارْزُقْنى عَقْلاً كامِلاً وَلُبّاً راجِحاً وَقَلْباً زَكِيّاً وَعَمَلاً
و توانائى او خدايا روزيم گردان عقلى كامل و خردى ممتاز و دلى پاك و كردارى
كَثيراً وَاَدَباً بارِعاً وَاجْعَلْ ذلِكَ كُلَّهُ لى وَلا تَجْعَلْهُ عَلَىَّ بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
بسيار و ادبى شايسته و قرار ده همه اينها را بسود من و قرارش مده بر زيانم به رحمتت اى مهربانترين مهربانان
زيارت پنجم : شيخ كلينى روايت كرده از حضرت ابوالحسن ثالث امام علىّ النّقى عليه السلام كه مى گوئى نزد قبر اميرالمؤ منين عليه السلام :
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وَلِىَّ اللَّهِ اَنْتَ اَوَّلُ مَظْلُومٍ وَاَوَّلُ مَنْ
سلام بر تو اى ولىّ خدا توئى نخستين ستمديده و نخستين كسى كه حقش را
غُصِبَ حَقُّهُ صَبَرْتَ وَاحْتَسَبْتَ حَتّى اَتيكَ الْيَقينُ فَاَشْهَدُ اَنَّكَ لَقيتَ
غصب كردند بردبارى كردى به اميد پاداش خدا تا مرگت فرا رسيد و گواهى دهم كه براستى تو خدا را ديدار
اللَّهَ وَاَنْتَ شَهيدٌ عَذَّبَ اللَّهُ قاتِلَكَ بِاَنْواعِ الْعَذابِ وَجَدَّدَ عَلَيْهِ
كردى در حالى كه شهيد بودى عذاب كند خدا كُشنده ات را به انواع عذاب و تازه كند بر او
الْعَذابَ جِئْتُكَ عارِفاً بِحَقِّكَ مُسْتَبْصِراً بِشَاْنِكَ مُعادِياً لاَِعْدآئِكَ
عذاب را آمدم به درگاهت در حال معرفت به حق تو و بيناى به شاءن و مقامت و در حال دشمنى با دشمنانت و آنانكه
وَمَنْ ظَلَمَكَ اَلْقى عَلى ذلِكَ رَبّى اِنْشآءَ اللَّهُ يا وَلِىَّ اللَّهِ اِنَّ لى ذُنُوباً
به تو ستم كردند و انشاءالله به همين حال پروردگارم را نيز ديدار خواهم كرد اى ولىّ خدا براستى مرا گناهان
كَثيرَةً فَاشْفَعْ لى اِلى رَبِّكَ فَاِنَّ لَكَ عِنْدَاللَّهِ مَقاماً مَعْلُوماً وَاِنَّ لَكَ
بسيارى است پس شفاعت كن مرا به درگاه پروردگارت كه مسلماً تو را نزد خدا مقامى است معلوم و براستى تو
عِنْدَاللَّهِ جاهاً وَشَفاعَةً وَقَدْ قالَ اللَّهُ تَعالى وَلا يَشْفَعُونَ اِلاّ لِمَنِارْتَضى
در پيش خدا آبرو دارى و شفاعتت پذيرفته است و خداى تعالى خود فرموده : و شفاعت نكنند جز براى آنكس كه او بپسندد
زيارت ششم : زيارتى است كه جماعتى از علما روايت كرده اند از جمله آنها است شيخ محمد بن المشهدى كه فرموده روايت كرده است محمّد بن خالد طَيالِسى از سَيف بن عميره كه گفت بيرون رفتم با صفوان بن جمّال و جمعى از اصحاب ما به جانب نجف و حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام را زيارت كرديم پس چون فارغ شديم صفوان روى خود را گردانيد بسوى قبر حضرت امام حسين عليه السلام و گفت زيارت مى كنم حضرت امام حسين عليه السلام را از اين مكان از بالاى سر حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام و صفوان گفت كه با حضرت امام جعفر صادق عليه السلام به اينجا آمديم و حضرت چنين زيارت و نماز كرد و دعا خواند كه من مى كنم و فرمود كه اى صفوان اين زيارت را ضبط كن و اين دعا را بخوان و هميشه حضرت اميرالمؤ منين و امام حسين عليهماالسلام را به اين نحو زيارت كن كه من ضامنم بر خدا كه هر كه ايشان را چنين زيارت كند و اين دعا را بخواند خواه از نزديك و خواه از دور اينكه زيارتش مقبول باشد و عملش مزد داده شود و سلامش به ايشان برسد و پسنديده گردد و حاجتهايش برآورده شود هر چند عظيم باشد مؤ لّف گويد كه تتمّه اين خبر در فضل اين عمل بيايد در عقب دعاء صفوان در زيارت روز عاشورا انشاءالله و زيارت حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام اين است رو به قبر آن حضرت بايست وبگو:
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا
سلام بر تو اى
رَسُولَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا صَفْوَةَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَمينَ اللَّهِ
رسول خدا سلام بر تو اى برگزيده خدا سلام بر تو اى امين خدا
اَلسَّلامُ عَلى مَنِ اصْطَفاهُ اللَّهُ وَاخْتَصَّهُ وَاخْتارَهُ مِنْ بَرِيَّتِهِ اَلسَّلامُ
سلام بر آن كس كه برگزيدش خدا و مخصوصش داشت و اختيارش كرد از ميان خلقش سلام
عَلَيْكَ يا خَليلَ اللَّهِ ما دَجَى اللَّيْلُ وَغَسَقَ وَاَضآءَ النَّهارُ وَاَشْرَقَ
بر تو اى خليل خدا تا هرگاه كه تاريك و ظلمانى گردد شب ، و روشن و نورانى گردد روز
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ ما صَمَتَ صامِتٌ وَنَطَقَ ناطِقٌ وَذَرَّ شارِقٌ وَرَحْمَةُ
سلام بر تو آنگاه كه خموش است هر خاموش و گويا است هر گويا و بتابد خورشيد و رحمت
اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ عَلى مَوْلانا اَميرِ الْمُؤْمِنينَ عَلِىِّ بْنِ اَبيطالِبٍ
خدا و بركاتش سلام بر مولاى ما اميرمؤ منان على بن ابى طالب
صاحِبِ السَّوابِقِ وَالْمَناقِبِ وَالنَّجْدَةِ وَمُبيدِ الْكَتائِبِ الشَّديدِ
صاحب سوابق درخشان و منقبتها و مردانگى و شجاعت و نابودكننده صفهاى سخت
الْبَاْسِ الْعَظيمِ الْمِراسِ الْمَكينِ الاَْساسِ ساقِى الْمُؤْمِنينَ بِالْكَاْسِ
نيرو و بزرگ قدرت و محكم پايه ، ساقى مؤ منان با جام
مِنْ حَوْضِ الرَّسُولِ الْمَكينِ الاَْمينِ اَلسَّلامُ عَلى صاحِبِ النُّهْى
از حوض رسول پا بر جاى امين سلام بر صاحب خرد
وَالْفَضْلِ وَالطَّوائِلِ وَالْمَكْرُماتِ وَالنَّوائِلِ اَلسَّلامُ عَلى فارِسِ
و فضيلت و نعمتها و كرامات و جوائز سلام بر دلاور
الْمُؤْمِنينَ وَلَيْثِ الْمُوَحِّدينَ وَقاتِلِ الْمُشْرِكينَ وَوَصِىِّ رَسُولِ رَبِّ
مؤ منان و شير يگانه پرستان و كشنده مشركان و وصى رسول پروردگار
الْعالَمينَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ عَلى مَنْ اَيَّدَهُ اللَّهُ بِجَبْرَئيلَ
جهانيان و رحمت خدا و بركاتش سلام بر آنكس كه خدا تاءييد كرد او را به جبرئيل
وَاَعانَهُ بِميكائيلَ وَاَزْلَفَهُ فِى الدّارَيْنِ وَحَباهُ بِكُلِّ ما تَقِرُّ بِهِ الْعَيْنُ
و كمكش كرد بوسيله ميكائيل و مقربش ساخت در دو جهان و عطا فرمود به او هر چه را كه موجب روشنى چشم است
وَصَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَعَلى آلِهِ الطّاهِرينَ وَعَلى اَوْلادِهِ الْمُنْتَجَبينَ
و درود خدا بر او و بر خاندان پاكش و بر فرزندان برگزيده اش
وَعَلَى الاَْئِمَّةِ الرّاشِدينَ الَّذينَ اَمَروُا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ
و بر امامان راه يافته اش آنانكه امر به معروف و نهى از منكر كردند
وَفَرَضُوا عَلَيْنَا الصَّلَواتِ وَاَمَروُا بِايتآءِ الزَّكوةِ وَعَرَّفُونا صِيامَ شَهْرِ
و نمازها را بر ما واجب كرده و دستور پرداخت زكات را دادند و شناساندند به ما روزه ماه
رَمَضانَ وَقِرائَةَ الْقُرْآنِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ وَيَعْسُوبَ
رمضان و خواندن قرآن را سلام بر تو اى اميرمؤ منان و بزرگ و پيشواى
الدّينِ وَقآئِدَ الْغُرِّ الْمُحَجَّلينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بابَ اللَّهِ اَلسَّلامُ
دين و ايمان و پيشرو سفيد رويان سلام بر تو اى درى كه از آن به خدا رسند سلام
عَلَيْكَ يا عَيْنَ اللَّهِ النّاظِرَةَ وَيَدَهُ الباسِطَةَ وَاُذُنَهُ الْواعِيَةَ وَحِكْمَتَهُ
بر تو اى ديده بيناى خدا و دست بازش و گوش نگهدار رازش و حكمت
الْبالِغَةَ وَنِعْمَتَهُ السّابِغَةَ وَنِقْمَتَهُ الدّامِغَةَ اَلسَّلامُ عَلى قَسيمِ الْجَنَّةِ
رسايش و نعمت شايانش و عذاب كوبنده اش سلام بر قسمت كننده بهشت
وَالنّارِ اَلسَّلامُ عَلى نِعْمَةِ اللَّهِ عَلَى الاَْبْرارِ وَنِقْمَتِهِ عَلَى الْفُجّارِ
و دوزخ سلام بر نعمت خدا بر نيكان و عذاب او بر بدكاران
اَلسَّلامُ عَلى سَيِّدِ الْمُتَّقينَ الاَْخْيارِ اَلسَّلامُ عَلى اَخى رَسُولِ اللَّهِ
سلام بر آقاى پرهيزكاران برگزيده سلام بر برادر رسول خدا
وَابْنِ عَمِّهِ وَزَوْجِ ابْنَتِهِ وَالْمَخْلُوقِ مِنْ طينَتِهِ اَلسَّلامُ عَلَى الاَْصْلِ
و پسر عمويش و شوهر دخترش و آفريده شده از طينتش سلام بر ريشه
الْقَديمِ وَالْفَرْعِ الْكَريمِ اَلسَّلامُ عَلَى الثَّمَرِ الْجَنِىِّ اَلسَّلامُ عَلى اَبِى
قديم و شاخه كريم سلام بر ميوه چيده سلام بر
الْحَسَنِ عَلِىٍّ اَلسَّلامُ عَلى شَجَرَةِ طُوبى وَسِدْرَةِ الْمُنْتَهى اَلسَّلامُ
حضرت ابوالحسن على عليه السلام سلام بر درخت طوبى و سدرة المنتهى (درختهاى بهشتى ) سلام
عَلى آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ وَنُوحٍ نَبِىِّ اللَّهِ وَاِبْراهيمَ خَليلِ اللَّهِ وَمُوسى كَليمِ
بر آدم برگزيده خدا و نوح پيغمبر خدا و ابراهيم خليل خدا و موسى هم سخن
اللَّهِ وَعيسى رُوحِ اللَّهِ وَمُحَمَّدٍ حَبيبِ اللَّهِ وَمَنْ بَيْنَهُمْ مِنَ النَّبِيّينَ
خدا و عيسى روح خدا و محمد حبيب خدا و ساير كسانى كه در اين بين آمدند از پيمبران
وَالصِّدّيقينَ وَالشُّهَدآءِ وَالصّالِحينَ وَحَسُنَ اُولَّئِكَ رَفيقاً اَلسَّلامُ
و صديقان و شهيدان و شايستگان و اينان نيكو رفيقانى هستند سلام
عَلى نُورِ الاَْنْوارِ وَسَليلِ الاَْطْهارِ وَعَناصِرِ الاَْخْيارِ اَلسَّلامُ عَلى
بر نور انوار و نژاد پاكان و عناصر برگزيده سلام بر
والِدِ الاَْئِمَّةِ الاَْبْرارِ اَلسَّلامُ عَلى حَبْلِ اللَّهِ الْمَتينِ وَجَنْبِهِ الْمَكينِ
پدر امامان نيكوكار سلام بر ريسمان محكم خدا و جانبدار پابرجايش
وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ عَلى اَمينِ اللَّهِ فى اَرْضِهِ وَخَليفَتِهِ
و رحمت خدا و بركاتش سلام بر امين خدا در روى زمينش و جانشينش
وَالْحاكِمِ بِاَمْرِهِ وَالْقَيِّمِ بِدينِهِ وَالنّاطِقِ بِحِكْمَتِهِ وَالْعامِلِ بِكِتابِهِ
و حاكم به فرمانش و سرپرست دينش و گوياى به حكمتش و عمل كننده به كتابش
اَخِ الرَّسُولِ وَزَوْجِ الْبَتُولِ وَسَيْفِ اللَّهِ الْمَسْلُولِ اَلسَّلامُ عَلى
برادر رسول و شوهر بتول و شمشير از نيام كشيده خدا سلام بر
صاحِبِ الدَّلالاتِ وَالاْ ياتِ الْباهِراتِ وَالْمُعْجِزاتِ الْقاهِراتِ
صاحب دليلها و نشانه هاى درخشان و معجزات كوبنده
وَالْمُنْجى مِنَ الْهَلَكاتِ الَّذى ذَكَرَهُ اللَّهُ فى مُحْكَمِ الاْ ياتِ فَقالَ
و نجات بخش از نابوديها آنكس كه خدا در آيات محكم قرآن ذكرش كرده
تَعالى وَاِنَّهُ فى اُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِىُّ حَكيمٌ اَلسَّلامُ عَلَى اسْمِ اللَّهِ
و فرموده : ((و براستى او در اصل كتاب نزد ما على و حكيم است )) سلام بر نام پسنديده خدا
الرَّضى وَوَجْهِهِ الْمُضيَّىِ وَجَنْبِهِ الْعَلِىِّ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ
و مظهر تابانش و جانب والايش و رحمت خدا و بركاتش سلام
عَلى حُجَجِ اللَّهِ وَاَوْصِيآئِهِ وَخآصَّةِ اللَّهِ وَاَصْفِيآئِهِ وَخالِصَتِهِ وَاُمَنآئِهِ
بر حجتهاى خدا و اوصياء آن حضرت و خاصان خدا و برگزيدگان او و بندگان خالصش و امانتدارهايش
وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ قَصَدْتُكَ يا مَوْلاىَ يا اَمينَ اللَّهِ وَحُجَّتَهُ زائِراً
و رحمت خداو بركاتش آهنگ تو را كردم اى مولاى من اى امين خدا و حجت او براى زيارتت
عارِفاً بِحَقِّكَ مُوالِياً لاَِوْلِيآئِكَ مُعادِياً لاَِعْدآئِكَ مُتَقَرِّباً اِلَى اللَّهِ
و عارفم به حق تو و دوستدار دوستانت هستم و دشمن با دشمنانت و تقرب جوى به درگاه خدا
بِزِيارَتِكَ فَاشْفَعْ لى عِنْدَاللَّهِ رَبّى وَرَبِّكَ فى خَلاصِ رَقَبَتى مِنَ
بوسيله زيارتت پس شفاعت كن براى من پيش خدا پروردگار من و پروردگار تو در نجات دادنم از
النّارِ وَقَضآءِ حَوآئِجى حَوآئِجِ الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ
آتش دوزخ و برآوردن حاجاتم حاجات دنيا و آخرت
پس خود را به قبر بچسبان و قبر را ببوس و بگو:
سَلامُ اللَّهِ وَسَلامُ مَلا ئِكَتِهِ الْمُقَرَّبينَ وَالْمُسَلِّمينَ لَكَ
سلام خدا و سلام فرشتگان مقرب او و آنانكه
بِقُلُوبِهِمْ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ وَالنّاطِقينَ بِفَضْلِكَ وَالشّاهِدينَ عَلى
از دل تسليم تو شدند اى اميرمؤ منان و آنانكه به فضل و برترى تو گويا بودند و گواه بودند بر
اَنَّكَ صادِقٌ اَمينٌ صِدّيقٌ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَشْهَدُ اَنَّكَ
اينكه توئى راستگوى امين راستى پيشه (اين سلامها) بر تود باد و رحمت خدا و بركاتش گواهى دهم كه براستى
طُهْرٌ طاهِرٌ مُطَهَّرٌ مِنْ طُهْرٍ طاهِرٍ مُطَهَّرٍ اَشْهَدُ لَكَ يا وَلِىَّ اللَّهِ وَوَلِىَّ
تو پاك سرشت و پاك و پاكيزه از (پدران ) پاك سرشت و پاك و پاكيزه و گواهى دهم براى تو اى ولى خدا و ولى
رَسُولِهِ بِالْبَلاغِ وَالاَْداءِ وَاَشْهَدُ اَنَّكَ جَنْبُ اللَّهِ وَبابُهُ وَاَنَّكَ حَبيبُ اللَّهِ
رسولش كه (آنچه به عهده داشتى ) رساندى و اداء كردى و گواهى دهم كه تو به حقيقت جانبدار (يا درجوار) خدائى (نسبت به او مانند)
وَوَجْهُهُ الَّذى يُؤْتى مِنْهُ وَاَنَّكَ سَبيلُ اللَّهِ وَاَنَّكَ عَبْدُ اللَّهِ وَاَخُو
درى هستى (كه بوسيله تو به او رسند) و توئى حبيب خدا و روى او كه از آن رو بسويش روند و توئى راه خدا و توئى بنده خدا و برادر
رَسُولِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ اَتَيْتُكَ مُتَقَرِّباً اِلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ
رسول خدا صلى اللّه عليه و آله آمده ام بدرگاهت تقرب جوى بسوى خداى عزوجل
بِزِيارَتِكَ راغِباً اِلَيْكَ فِى الشِّفاعَةِ اَبْتَغى بِشَفاعَتِكَ خَلاصَ رَقَبَتى
بوسيله زيارتت مشتاق به تو در شفاعتت و از شفاعت تو مى جويم آزادى خود را
مِنَ النّارِ مُتَعَوِّذاً بِكَ مِنَ النّارِ هارِباً مِنْ ذُنُوبِىَ الَّتِى احْتَطَبْتُها عَلى
از آتش و پناهنده ام به تو از آتش و گريزانم از گناهانى كه بر
ظَهْرى فَزِعاً اِلَيْكَ رَجآءَ رَحْمَةِ رَبّى اَتَيْتُكَ اَسْتَشْفِعُ بِكَ يا مَوْلاىَ
پشت خود بار كرده ام پناه آورده ام به تو به اميد رحمت پروردگارم آمده ام تا تو را شفيع خود گيرم اى مولاى من
وَاَتَقَرَّبُ بِكَ اِلَى اللَّهِ لَيَقْضِىَ بِكَ حَوآئِجى فَاشْفَعْ لى يا اَميرَ
و تقرب جويم بوسيله تو بدرگاه خدا تا بدينوسيله حاجاتم را برآورد پس شفاعت كن برايم اى امير
الْمُؤْمِنينَ اِلَى اللَّهِ فَاِنّى عَبْدُاللَّهِ وَمَوْلاكَ وَزائِرُكَ وَلَكَ عِنْدَاللَّهِ
مؤ منان به درگاه خدا كه من بنده خدا و غلام تو و زائر تواءم و تو را در پيش خدا
الْمَقامُ الْمَحْمُودُ وَالْجاهُ الْعَظيمُ وَالشَّاءْنُ الْكَبيرُ وَالشَّفاعَةُ الْمَقْبُولَةُ
مقامى است شايسته و جاه و منزلتى است بزرگ و شاءن و عظمتى است بسيار و شفاعتت پذيرفته است
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَصَلِّ عَلى اَميرِ الْمُؤْمِنينَ
خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد و درود فرست بر اميرمؤ منان
عَبْدِكَ الْمُرْتَضى وَاَمينِكَ الاَْوْفى وَعُرْوَتِكَ الْوُثْقى وَيَدِكَ الْعُلْيا
بنده پسنديده ات و امانتدار باوفايت و دست آويز محكمت و دست بلندت
وَجَنْبِكَ الاَْعْلى وَكَلِمَتِكَ الْحُسْنى وَحُجَّتِكَ عَلَى الْوَرى وَصِدّيقِكَ
و جانب والايت و كلمه نيكويت و حجت تو بر خلق و بزرگترين راستگوى
الاَْكْبَرِ وَسَيِّدِ الاَْوْصِيآءِ وَرُكْنِ الاَْوْلِيآءِ وَعِمادِ الاَْصْفِيآءِ اَميرِ
تو و آقاى اوصياء و ركن اولياء و تكيه گاه برگزيدگان امير
الْمُؤْمِنينَ وَيَعْسُوبِ الدّينِ وَقُدْوَةِ الصّالِحينَ وَاِمامِ الْمُخْلِصينَ
مؤ منان و پادشاه دين و ايمان و پيشواى شايستگان و رهبر مخلصان آنكه (خدايش )
الْمَعْصُومِ مِنَ الْخَلَلِ الْمُهَذَّبِ مِنَ الزَّلَلِ الْمُطَهَّرِ مِنَ الْعَيْبِ الْمُنَزَّهِ
از عيوب و خلل نگهداشته و از هر لغزشى پاك و از هر عيب پاكيزه و از شك
مِنَ الرَّيْبِ اَخى نَبِيِّكَ وَوَصِىِّ رَسُولِكَ الْبآئِتِ عَلى فِراشِهِ
و ريب مبرا است برادر پيامبرت و وصى رسولت آنكه (در شب هجرت ) در بستر او خوابيد
وَالْمُواسى لَهُ بِنَفْسِهِ وَكاشِفِ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِهِ الَّذى جَعَلْتَهُ سَيْفاً
و جانش را براى او به كف گرفت و اندوه را از چهره اش دور ساخت آنكه قرارش دادى شمشيرى بران
لِنُبُوَّتِهِ وَآيَةً لِرِسالَتِهِ وَشاهِداً عَلى اُمَّتِهِ وَدِلالَةً عَلى حُجَّتِهِ
براى پيامبرى او و نشانه اى براى رسالتش و گواهى بر امتش و راهنمائى بر دليل و برهانش
وَحامِلاً لِرايَتِهِ وَوِقايَةً لِمُهْجَتِهِ وَهادِياً لاُِمَّتِهِ وَيَداً لِبَاْسِهِ وَتاجاً
و بر دوش كشنده پرچمش و سپرى براى حفظ جانش و راهنمائى براى امتش ودست (ونيروئى ) براى حمله ونبردش وتاجى
لِرَاْسِهِ وَباباً لِسِرِّهِ وَمِفْتاحاً لِظَفَرِهِ حَتّى هَزَمَ جُيُوشَ الشِّرْكِ بِاِذْنِكَ
بر سرش و درى براى رازش و كليدى براى پيروزيش تا اينكه سپاههاى شرك را به اذن تو
وَاَبادَ عَساكِرَ الْكُفْرِ بِاَمْرِكَ وَبَذَلَ نَفْسَهُ فى مَرْضاةِ رَسُولِكَ
منهزم ساخت و لشگرهاى مجهز را به فرمان تو نابود كرد و از بذل جان در راه تحصيل خوشنودى رسول تو
وَجَعَلَها وَقْفاً عَلى طاعَتِهِ فَصَلِّ اللّهُمَّ عَلَيْهِ صَلوةً دآئِمَةً باقِيَةً
دريغ نكرد و آن را وقف طاعت او نمود پس درود فرست بر او درودى هميشگى و پايدار
پس بگو:
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وَلِىَّ اللَّهِ وَالشِّهابَ الثّاقِبَ وَالنُّورَ الْعاقِبَ يا
سلام بر تو اى ولى خدا و اى اخگر نافذ و روشنى دنباله دار اى
سَليلَ الاَْطاَّئِبِ يا سِرَّ اللَّهِ اِنَّ بَيْنى وَبَيْنَ اللَّهِ تَعالى ذُنُوباً قَدْ اَثْقَلَتْ
نژاد پاكان اى راز خدا براستى بين من و خداى تعالى گناهانى است كه پشتم را
ظَهْرى وَلا يَاْتى عَلَيْها اِلاّ رِضاهُ فَبِحَقِّ مَنِ ائْتَمَنَكَ عَلى سِرِّهِ
سنگين كرده و مورد بخشودگى قرار نگيرد جز بخشنودى او پس بحق آنكس كه تو را امين بر راز خويش قرار داده
وَاسْتَرْعاكَ اَمْرَ خَلْقِهِ كُنْ لى اِلَى اللَّهِ شَفيعاً وَمِنَ النّارِ مُجيراً وَعَلَى
و سرپرستى كار خلقش را از تو خواسته كه شفيع من شوى بدرگاه خدا و پناهم شوى از آتش دوزخ و در
الدَّهْرِ ظَهيراً فَاِنّى عَبْدُاللَّهِ وَوَلِيُّكَ وَزآئِرُكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ
پيش آمدهاى روزگار پشت و پناهم باشى زيرا من بنده خدا و دوست تو و زائر تو هستم درود خدا بر تو باد
پس شش ركعت نماز زيارت بكن و هر دعا كه خواهى بكن و بگو:
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَميرَ
سلام بر تو اى امير
الْمُؤ مِنينَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَدا ما بَقيتُ وَبَقِىَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ
مؤ منان از طرف من بر تو سلام خدا باد هميشه تا زنده بمانم و تا برجا باشد شب و روز
پس اشاره كن و متوجّه شو به جانب قبر امام حسين عليه السلام و بگو:
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِ
سلام بر تو اى ابا عبد
اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَتَيْتُكُما زائِرا وَمُتَوَسِّلا اِلَى اللَّهِ
الله سلام بر تو اى فرزند رسول خدا من به نزد شما دو بزرگوار آمده براى زيارتتان و براى توسل جستن بدرگاه خداى
تَعالى رَبّى وَرَبِّكُما وَمُتَوَجِّها اِلَى اللَّهِ بِكُما وَمُسْتَشْفِعا بِكُما اِلَى
تعالى پروردگار من و پروردگار شما و رو كنم بسوى خدا بوسيله شما و شفاعت جويم بوسيله شما
اللَّهِ فى حاجَتى هذِهِ
بدرگاه خدا در اين حاجتى كه دارم
و بخوان تا آخر دعاى صفوان :
اِنَّهُ قَريبٌ مُجيبٌ
كه براستى او نزديك و اجابت كننده است
پس رو به قبله كن و بخوان از اوّل دعا:
يا اَللَّهُ يا اَللَّهُ يا اَللَّهُ يا مُجيبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرّينَ
اى خدا اى خدا اى خدا اى اجابت كننده دعاى درماندگان
وَيا كاشِفَ كَرْبِ الْمَكْرُوبينَ تا وَاصْرِفْنى بِقَضآءِ حاجَتى وَكِفايَةِ ما
و اى زداينده اندوه اندوهناكان * * و بازم گردان با حاجت برآورده و كفايت شدن آنچه
اَهَمَّنى هَمُّهُ مِنْ اَمْرِ دُنْياىَ وَآخِرَتى يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
به انديشه ام فرو برده اندوهش از كار دنيا و آخرتم اى مهربانترين مهربانان
پس ملتفت شو به جانب قبر اميرالمؤ منين عليه السلام و بگو:
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ وَالسَّلامُ
سلام بر تو اى امير مؤ منان و سلام
عَلى اَبى عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنِ ما بَقيتُ وَبَقِىَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ لا جَعَلَهُ اللَّهُ
بر حضرت اباعبداللّه الحسين تا من زنده ام و بجاى باشد شب و روز و قرار ندهد خدا
آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُما وَلا فَرَّقَ اللَّهُ بَيْنى وَبَيْنَكُما
اين زيارتم را آخرين بار زيارتم از شما دو بزرگوار و جدا نكند خدا ميان من و شما را
مؤ لّف گويد: كه قبل از اين ذكر شد كه دعاى صفوان همان است كه مشهور شده به دعاى علقمه و بيايد ذكر آن در زيارت روز عاشورا انشاءاللّه .
زيارت هفتم : زيارتيست كه سيّد بن طاوُس در مصباح الزّائر نقل كرده به اين كيفيّت كه قصد كن باب السلام يعنى درگاه روضه مقدسه اميرالمؤ منين عليه السلام كه ضريح مقدس نمايان مى شود پس بگو سى و چهار مرتبه :
اَللَّهُ اَكْبَرُ و بگو: سَلامُ اللَّهِ وَسَلامُ مَلائِكَتِهِ الْمُقَرَّبينَ
خدا بزرگتر است * * * سلام خدا و سلام فرشتگان مقربش
وَاَنْبِياَّئِهِ الْمُرْسَلينَ وَعِبادِهِالصّالِحينَ وَجَميعِ الشُّهَدآءِ وَالصِّديقينَ
و پيمبران مرسلش و بندگان شايسته اش و تمام شهيدان و راستگويان
عَلَيْكَ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ اَلسَّلامُ عَلى آدَمَ صِفْوَةِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلى
بر تو اى اميرمؤ منان سلام بر آدم برگزيده خدا سلام بر
نُوحٍ نَبِىِّ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلى اِبْراهيمَ خَليلِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلى مُوسى
نوح پيامبر خدا سلام بر ابراهيم خليل خدا سلام بر موسى
كَليمِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلى عيسى روُحِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلى مُحَمَّدٍ حَبيبِ اللَّهِ
هم سخن خدا سلام بر عيسى روح خدا سلام بر محمد حبيب خدا
وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ عَلَى اسْمِ اللَّهِ الرَّضِىِّ وَوَجْهِهِ الْعَلِىِّ
و رحمت خدا و بركاتش سلام بر نام پسنديده خدا و جمال والايش
وَصِراطِهِ السَّوِىِّ اَلسَّلامُ عَلى الْمُهَذَّبِ الصَّفِىِّ اَلسَّلامُ عَلى اَبِى
و راه هموارش سلام بر بنده پاكيزه با صفا سلام بر ابى
الْحَسَنِ عَلِىِّ بْنِ اَبيطالِبٍ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ عَلى خالِصِ
الحسن على بن ابى طالب و رحمت خدا و بركاتش سلام بر خالص
الاَْخِلاَّّءِ اَلسَّلامُ عَلى الْمَخْصُوصِ بِسَيِّدَةِ النِّسآءِ اَلسَّلامُ عَلَى
دوستان سلام بر آنكس كه مخصوص گشت به همسرى بانوى زنان (جهانيان ) سلام بر
الْمَوْلُودِ فِى الْكَعْبَةِ الْمُزَوَّجِ فِى السَّمآءِ اَلسَّلامُ عَلى اَسَدِ اللَّهِ فِى
متولد شده در كعبه و تزويج شده در آسمان سلام بر شير خدا در
الْوَغى اَلسَّلامُ عَلى مَنْ شُرِّفَتْ بِهِ مَكَّةُ وَمِنى اَلسَّلامُ عَلى صاحِبِ
ميدان جنگ سلام بر آنكس كه مكه و مِنى به او شرف يافت سلام بر صاحب
الْحَوْضِ وَحامِلِ اللِّوآءِ اَلسَّلامُ عَلى خامِسِ اَهْلِ العَبآءِ اَلسَّلامُ
حوض وپرچمدار (اسلام ) سلام بر پنجمين نفر اهل عباء سلام
عَلَى الْبآئِتِ عَلى فِراشِ النَّبِىِّ وَمُفْديهِ بِنَفْسِهِ مِنَ الاَْعْداءِ اَلسَّلامُ
بر آنكس كه در بستر پيامبر خدا خوابيد و جانش را فداى او كرد در برابر دشمنان سلام
عَلى قالِعِ بابِ خَيْبَرَ وَالدّاحى بِهِ فِى الْفَضآءِ اَلسَّلامُ عَلى مُكَلِّمِ
بر كَننده در خيبر و پرت كُننده آن در فضا سلام بر تكلم كننده
الفِتْيَةِ فى كَهْفِهِمْ بِلِسانِ الاَْنْبِيآءِ اَلسَّلامُ عَلى مُنْبِعِ الْقَليبِ فِى الفَلا
با اصحاب كهف در ميان كهفشان به زبان پيمبران سلام بر بيرون آورنده آب از چاه در بيابان خشك
اَلسَّلامُ عَلى قالِعِ الصَّخْرَةِ وَقَدْ عَجَزَ عَنْهَا الرِّجالُ الاَْشِدّآءُ اَلسَّلامُ
سلام بر كننده سنگ سختى كه مردان نيرومند از كندنش عاجز شدند سلام
عَلى مُخاطِبِ الثُّعْبانِ عَلى مِنْبَرِ الْكُوفَةِ بِلِسانِ الفُصَحآءِ اَلسَّلامُ
بر سخن گوينده بااژدها بر بالاى منبر كوفه به زبان فصيح سلام
عَلى مُخاطِبِ الذِّئْبِ وَمُكَلِّمِ الْجُمْجُمَةِ بِالنَّهْرَوانِ وَقَدْ نَخِرَتِ
بر سخن گوينده با گرگ و تكلم كننده با جمجمه مرده در نهروان پس از آنكه استخوانهايش
الْعِظامُ بِالْبِلا اَلسَّلامُ عَلى صاحِبِ الشَّفاعَةِ فى يَوْمِ الْوَرْى
پوسيده شده بود سلام بر صاحب شفاعت در روز آخرت
وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ عَلَى الاِْمامِ الزَّكىِّ حَليفِ الْمِحْرابِ
و رحمت خدا و بركاتش سلام بر آن پيشواى پاكيزه و ملازم محراب عبادت
اَلسَّلامُ عَلى صاحِبِ الْمُعْجِزِ الْباهِرِ وَالنّاطِقِ بِالْحِكْمَةِ وَالصَّوابِ
سلام بر صاحب معجزه روشن و گوياى به حكمت و درستى
اَلسَّلامُ عَلى مَنْ عِنْدَهُ تَاْويلُ الْمُحْكَمِ وَالْمُتَشابِهِ وَعِنْدَهُ اُمُّ
سلام بر كسى كه نزد او است تاءويل محكم و متشابه قرآن و پيش او است
الْكِتابِ اَلسَّلامُ عَلى مَنْ رُدَّتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ حينَ تَوارَتْ
دفتر اصلى سلام برآنكس كه خورشيد براى او برگشت پس از آنكه غروب
بِالْحِجابِ اَلسَّلامُ عَلى مُحْيِى اللَّيْلِ الْبَهيمِ بِالتَّهَجُّدِ وَالاِْكْتِيابِ
كرده بود سلام بر زنده دارنده شب تاريك به تهجد و زارى
اَلسَّلامُ عَلى مَنْ خاطَبَهُ جَبْرَئيلُ بِاِمْرَةِ الْمُؤْمِنينَ بِغَيْرِ اِرْتِيابٍ
سلام بر آنكس كه بدون ترديد صدايش زد جبرئيل به نام امير مؤ منان
وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ عَلى سَيِّدِ السّاداتِ اَلسَّلامُ عَلى
و رحمت خدا و بركاتش سلام بر آقاى بزرگان سلام بر
صاحِبِ الْمُعْجِزاتِ اَلسَّلامُ عَلى مَنْ عَجِبَ مِنْ حَمَلاتِهِ فِى
صاحب معجزات سلام برآنكس كه درشگفت شدند از حمله هايش در
الْحُرُوبِ مَلاَّئِكَةُ سَبْعِ سَم و اتٍ اَلسَّلا مُ عَلى مَنْ ن اجَى الرَّسُولَ
جنگها فرشتگان هفت آسمان سلام بر آنكس كه با رسول خدا راز گفت
فَقَدَّمَ بَيْنَ يَدَىْ نَجْواهُ صَدَقاتٍ اَلسَّلامُ عَلى اَميرِ الْجُيُوشِ
و براى رازگوئيش صدقه ها داد سلام بر فرمانده سپاهها
وَصاحِبِ الْغَزَواتِ اَلسَّلامُ عَلى مُخاطِبِ ذِئْبِ الْفَلَواتِ اَلسَّلامُ
و صاحب جنگها سلام بر سخن گوى با گرگهاى بيابان سلام
عَلى نُورِ اللَّهِ فِى الظُّلُماتِ اَلسَّلامُ عَلى مَنْ رُدَّتْ لَهُ الشَّمْسُ
بر نور خدا در تاريكيها سلام بر آنكس كه خورشيد برايش بازگشت
فَقَضى ما فاتَهُ مِنَ الصَّلوةِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ عَلى اَميِرِ
پس نمازش را كه قضا شده بود بجاى آورد و رحمت خدا و بركاتش سلام بر امير
الْمُؤْمِنينَ اَلسَّلامُ عَلى سَيِّدِ الْوَصِيّينَ اَلسَّلامُ عَلى اِمامِ الْمُتَّقينَ
مؤ منان سلام بر آقاى اوصياء سلام بر پيشواى پرهيزكاران
اَلسَّلامُ عَلى وارِثِ عِلْمِ النَّبِيّينَ اَلسَّلامُ عَلى يَعْسُوبِ الدّينِ
سلام بر وارث علم پيمبران سلام بر پادشاه دين
اَلسَّلامُ عَلى عِصْمَةِ الْمُؤْمِنينَ اَلسَّلامُ عَلى قُدْوَةِ الصّادِقينَ
سلام بر نگهدار مؤ منان سلام بر مقتداى راستگويان
وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ عَلى حُجَّةِ الاَْبْرارِ اَلسَّلامُ عَلى اَبِى
و رحمت خدا و بركاتش سلام بر حجت نيكان سلام بر پدر
الاَْئِمَّةِ الاَْطْهارِ اَلسَّلامُ عَلَى الْمَخْصُوصِ بِذِى الْفَقارِ اَلسَّلامُ عَلى
امامان پاك سلام بر آنكس كه به ذوالفقار مخصوص گشت سلام بر
ساقى اَوْلِيآئِهِ مِنْ حَوْضِ النَّبِىِّ الْمُخْتارِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ مَا
سيراب كننده دوستان خود از حوض پيامبر مختار صلى اللّه عليه و آله تا
اطَّرَدَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ اَلسَّلامُ عَلَى النَّبَاءِ الْعَظيمِ اَلسَّلامُ عَلى مَنْ اَنْزَلَ
از پى هم درآيد شب و روز سلام بر آن خبر بزرگ سلام بر آنكس كه خدا درباره اش نازل فرمود:
اللَّهُ فيهِ وَاِنَّهُ فى اُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِىُّ حَكيمٌ اَلسَّلامُ عَلى صِراطِ
((و براستى او در دفتر اصلى نزد ما على و حكيم است )) سلام بر راه راست
اللَّهِ الْمُسْتَقيمِ اَلسَّلامُ عَلَى الْمَنْعُوتِ فِى التَّوْريةِ وَالاِْنْجيلِ وَالْقُرْآنِ
خدا سلام بر آنكس كه وصفش شده در تورات و انجيل و قرآن
الْحَكيمِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ
حكمت آموز و رحمت خدا و بركاتش بر او باد
پس مى اندازى خود را بر ضريح و مى بوسى آن را و مى گوئى :
يا اَمينَ اللَّهِ يا حُجَّةَ اللَّهِ يا وَلِىَّ اللَّهِ يا صِراطَ اللَّهِ زارَكَ عَبْدُكَ
اى امين خدا اى حجت خدا اى ولى خدا اى راه خدا زيارتت كرد بنده
وَوَلِيُّكَ اللاّئِذُ بِقَبْرِكَ وَالْمُنيخُ رَحْلَهُ بِفِنآئِكَ الْمُتَقَرِّبُ اِلَى اللَّهِ
و دوستت كه به قبرت پناه آورده و بار (نياز) خود را به آستان تو انداخته و بوسيله تو به خداى
عَزَّوَجَلَّ وَالْمُسْتَشْفِعُ بِكَ اِلَى اللَّهِ زِيارَةَ مَنْ هَجَرَ فيكَ صَحْبَهُ
عزوجل تقرب جسته و تو را شفيع درگاه خدا قرار داده زيارت كردن آن كس كه بخاطر تو دست از رفيقان شسته
وَجَعَلَكَ بَعْدَ اللَّهِ حَسْبَهُ اَشْهَدُ اَنَّكَ الطُّورُ وَالْكِتابُ الْمَسْطُورُ وَالرِّقُ
و تو را پس از خدا براى خود كافى دانسته گواهى دهم كه توئى طُور و كتاب مسطور (نامه نوشته ) و برگ
الْمَنْشُورُ وَبَحْرُ الْعِلْمِ الْمَسْجُورِ يا وَلِىَّ اللَّهِ اِنَّ لِكُلِّ مَزُورٍ عِنايَةً
پهن شده و درياى جوشان دانش اى ولى خدا براستى هر كه را به زيارتش روند نسبت
فيمَنْ زارَهُ وَقَصَدَهُ وَاَتاهُ وَاَ نَا وَلِيُّكَ وَقَدْ حَطَطْتُ رَحْلى بِفِنائِكَ
به زائرش و آنكس كه آهنگش كرده و بنزدش آمده عنايتى دارد و من دوست تواءم كه بار (نيازم ) را به آستان تو انداخته
وَلَجَاءْتُ اِلى حَرَمِكَ وَلُذْتُ بِضَريحِكَ لِعِلْمى بِعَظيمِ مَنْزِلَتِكَ
و به حرم تو مُلتجى شدم و به ضريح تو پناهنده شدم چون علم دارم به بزرگى منزلت و مقامت
وَشَرَفِ حَضْرَتِكَ وَقَدْ اَثْقَلَتِ الذُّنُوبُ ظَهْرى وَمَنَعَتْنى رُقادى فَما
و شرافت درگاهت و براستى گناهان پشتم را سنگين كرده و خواب را از من گرفته و نمى يابم
اَجِدُ حِرْزاً وَلا مَعْقِلاً وَلا مَلْجَاءً اَلْجَاءُ اِلَيْهِ اِلا اللَّهَ تَعالى وَتَوَسُّلى بِكَ
پناهگاه و نه جاى امن و ملجاءى كه بدان پناه برم جز خداى تعالى و توسل بوسيله تو
اِلَيْهِ وَاسْتِشْفاعى بِكَ لَدَيْهِ فَها اَ نَا ذا نازِلٌ بِفِنائِكَ وَلَكَ عِنْدَ اللَّهِ جاهٌ
به درگاهش و شفاعت جوئى به تو در نزد او پس من اكنون به آستان تو فرود آمده و تو را در نزد خدا جاه
عَظيمٌ وَمَقامٌ كَريمٌ فَاشْفَعْ لى عِنْدَ اللَّهِ رَبِّكَ يا مَوْلاىَ پس ببوس ضريح
و منزلتى بزرگ و مقامى شايسته است پس شفاعت كن براى من در پيش خدا كه پروردگار تو است اى مولاى من
را و روى خود را به قبله كن و بگو:
اَللّهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَيْكَ يا اَسْمَعَ السّامِعينَ
خدايا من به درگاه تو تقرب جويم اى شنواترين شنوايان
وَيا اَبْصَرَ النّاظِرينَ وَيا اَسْرَعَ الْحاسِبينَ وَيا اَجْوَدَ الاَْجْوَدينَ
و اى بيناترين بينايان و اى سريعترين حسابگران و اى سخى ترين سخاوتمندان
بِمُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِيّينَ رَسُولِكَ اِلَى الْعالَمينَ وَبِاَخيهِ وَابْنِ عَمِّهِ
به حق محمد خاتم پيمبران فرستاده و رسول تو بسوى جهانيان و به حق برادر و پسر عمويش
الاَْنْزَعِ الْبَطينِ الْعالِمِ الْمُبينِ عَلِىٍّ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ وَالْحَسَنِ
آن آقاى بازپيشانى فراخ سينه آن داناى آشكار كننده يعنى ((على )) اميرمؤ منان و به حق حسن
وَالْحُسَيْنِ الاِْمامَيْنِ الشَّهيدَيْنِ وَبِعَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ زَيْنِ الْعابِدينَ
و حسين دو پيشواى شهيد و به على بن الحسين زيب پرستش كنندگان
وَبِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ باقِرِ عِلْمِ الاَْوَّلينَ وَبِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ زَكِىِّ
و به محمد بن على شكافنده دانش پيشينيان و به جعفر بن محمد آن پاكيزه
الصِّدِّيقينَ وَبِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ الْكاظِمِ الْمُبينِ وَحَبيسِ الظّالِمينَ
در ميان راستگويان و به موسى بن جعفر فرو برنده خشم و آشكار كننده حق و زندانى ستمكاران
وَبِعَلِىِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الاَْمينِ وَبِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ الْجَوادِ عَلَمِ
و به على بن موسى آن راضى به مقدّارت حق و امين او و به محمد بن على جواد مشعل راه
الْمُهْتَدينَ وَبِعَلِىِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرِّ الصّادِقِ سَيِّدِ الْعابِدينَ وَبِالْحَسَنِ
يافتگان و به على بن محمد آن نيكوكار راستگو و آقاى عبادت كنندگان و به حسن
بْنِ عَلِىٍّ الْعَسْكَرىِّ وَلِىِّ الْمُؤْمِنينَ وَبِالْخَلَفِ الْحُجَّةِ صاحِبِ الاَْمْرِ
بن على عسكرى زمامدار مؤ منان و به يادگار شايسته حجت حق صاحب الامر
مُظْهِرِ الْبَراهينِ اَنْ تَكْشِفَ ما بى مِنَ الْهُمُومِ وَتَكْفِيَنى شَرَّ الْبَلاَّءِ
آشكاركننده برهانها كه بگشائى از من اندوههايم را و كفايت كنى از من بلاى
الْمَحْتُومِ وَتُجيرَنى مِنَ النّارِ ذاتِ السَّمُومِ بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
حتمى را و پناهم دهى از آتش گدازنده دوزخ به رحمتت اى مهربانترين مهربانان
پس دعا كن براى هر چه بخواهى و وداع نما آن حضرت را وبرگرد .
آمدن امام سجاد عليه السلام به زيارت اميرالمؤ منين عليه السلام
مؤ لف گويد سيّد عبدالكريم بن طاوُس در فَرْحَةُالغَرىّ روايت كرده كه حضرت امام زين العابدين عليه السلام وارد كوفه شد و داخل شد در مسجد آن و در مسجد بود اَبُوحمزه ثمالى كه از زاهدين اهل كوفه و مشايخ آنجا بود پس حضرت دو ركعت نماز گذاشت ابوحمزه گفت نشنيدم لهجه اى پاكيزه تر از او نزديكش رفتم تا بشنوم چه مى گويد شنيدم مى گويد ((اِلهى اِنْ كانَ قَدْ عَصَيْتُكَ فَاِنّى قَدْ اَطَعْتُكَ فى اَحَبِّ الاَْشْياءِ اِلَيْكَ)) و اين دعائى است معروف .
مؤ لّف گويد كه ذكر اين دعا بعد از اين در اعمال كوفه بيايد و آنكه ابوحمزه گفت كه آن بزرگوار آمد نزد ستون هفتم و نعلين را كند و ايستاد و دستها را تا برابر گوش بلند كرد و تكبيرى گفت كه جميع موهاى بدن من از دَهْشَت آن راست ايستاد پس چهار ركعت نماز گذارد و ركوع و سجودش را نيكو به عمل آورد پس اين دعا را خواند ((اِلهى اِنْ كنْتُ قَدْ عَصَيْتُكَ)) تا آخر دعا و موافق روايت سابقه آن بزرگوار برخاست و رفت ابوحمزه گفت كه من عقب او رفتم تا مناخ كوفه و آن مكانى بود كه شتران را در آنجا مى خوابانيدند ديدم در آنجا غلام سياهى است و با او است شتر گزيده و ناقه گفتم با او اى سياه اين مرد كيست گفت ((اَوَيَخْفى عَلَيْكَ شَمائِلُهُ)) از سيما و شمايلش او را نشناختى او علىّ بن الحسين است ابوحمزه گفت پس خود را انداختم روى قدمهاى آن حضرت بوسيدم آن را كه آن جناب نگذاشت و با دست خود سر مرا بلند كرد و فرمود مكن سجود نشايد مگر براى خداوند عزوجلَّ گفتم يابن رسول اللّه براى چه اينجا آمديد فرمود كه از براى آنچه كه ديدى يعنى نماز در مسجد كوفه و اگر مردم بدانند كه چه فضيلتى است در آن بيايند بسوى آن اگرچه به روش كودكان خود را بر زمين كشند يعنى بيايند هر چند در نهايت سختى باشد راه رفتن بر ايشان مانند اطفالى كه راه نيفتاده اند نشسته حركت مى نمايند پس فرمود آيا ميل دارى كه زيارت كنى با من قبر جدّم علىّ بن ابيطالب عليه السلام را گفتم بلى پس حركت فرمود و من در سايه ناقه او بودم و حديث مى كرد مرا تا رسيديم بِغَرِيَّيْن و آن بقعه اى بود سفيد كه نور آن مى درخشيد پس از شتر خويش پياده شد و دو طرف روى خود را بر آن زمين گذاشت و فرمود اى ابا حمزه اين قبر جدّ من علىّ بن ابيطالب عليه السلام است پس زيارت كرد آن حضرت را به زيارتى كه اوّل آن ((اَلسَّلامُ عَلَى اسْمِ اللَّهِ الرَّضىِّ وَنُورِ وَجْهِهِ الْمُضيَّئ ))است پس وداع كرد با آن قبر مطهّر و رفت بسوى مدينه و من برگشتم بسوى كوفه مؤ لّف گويد كه از ذكر نكردن سيّد اين زيارت را در فَرْحَة تاءسف مى خوردم و در جستجوى آن بودم تا اينكه يك يك زياراتى كه براى حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام نقل شده ملاحظه كردم زيارتى كه در اوّل آن اين دو جمله باشد نيافتم مگر اين زيارت شريف كه جمله اوّلش موافق است و جمله دوّم مختلف پس شايد كه اين زيارت همان زيارت باشد و اين اختلاف چندان ضرر ندارد واگر گويى كه اوّل اين زيارت ((سَلامُ اللَّهِ وَ سَلامُ مَلا ئِكَتِهِ)) است نه ((اَلسَّلامُ عَلَى اِسْمِ اللَّهِ الرَّضِىِّ)) گوئيم اوّل زيارت همان ((اَلسَّلامُ عَلَى اسْمِ اللَّهِ الرَّضىِّ)) است و سلام هاى سابق به منزله اذن دخول و طلب رخصت است و شاهد بر اين مطلب تطبيق اين زيارتست با زيارت روز مولود كه كمال مشابهت را با هم دارند رجوع كن به آنجا تا بر تو معلوم شود و نيز بدانكه در زيارت ششم و زيارت روز مولود اين دو جمله بدون لفظ نور مى باشد امّا نه در اوّل زيارت واللّهُ العالِمُ وبالجمله ما را از زيارات مطلقه همين هفت زيارت كه نقل كرديم كافى است و اگر كسى بيش از اين خواسته باشد بخواند زيارات جامعه را و بخواند نيز زيارت مبسوطى را كه بعد از اين براى روز غدير نقل مى كنيم زيرا كه روايت شده بخواندن آن زيارت در هر وقت و در هر كجا كه شخص باشد و بايد غنيمت شمرد زيارت حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام و نماز در آن حرم مطهر را زيرا كه نماز در نزد آن بزرگوار مقابل دويست هزار نماز است و از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه هر كه زيارت كند امام مفترض الطّاعه را و نماز گذارد نزد او چهار ركعت نوشته شود براى او حجّه و عمره و ما در هَدِيَّةُ الزّائرين اشاره كرديم به فضيلت مجاورت قبر اميرالمؤ منين عليه السلام لكن بشرط آنكه مجاور حَقِّ جوار آن حضرت را ملحوظ داشته باشد و اين مطلب بسيار مشكلى است كه براى هركس ممكن نيست و مقام را مقتضى ذكر آن نيست طالبين رجوع كنند به كلمه طيّبه .
ذكر وداع اميرالمؤ منين عليه السلام
چون خواستى وداع كنى آن حضرت را بخوان اين وداع را كه بعد از زيارت پنجم مذكور دركتب علما نقل شده :
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَسْتَوْدِعُكَ اللَّهَ
سلام بر تو و رحمت خدا و بركاتش تو را مى سپارم به خدا
وَاسْتَرْعيكَ وَاَقْرَءُ عَلَيْكَ السَّلامَ آمَنّا بِاللَّهِ وَبِالرُّسُلِ وَبِما جآئَتْ بِهِ
و از تو سرپرستى خواهم و بر تو سلام فرستم ايمان آورديم به خدا و به رسولان او و بدانچه آنان از جانب خدا آورده
وَدَعَتْ اِلَيْهِ وَدَلَّتْ عَلَيْهِ فَاكْتُبْنا مَعَ الشّاهِدينَ اَللّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ
و بدان دعوت كردند و بر آن راهنمائى نمودند پس خدايا ما را در زمره گواهان بنويس خدايا قرار مده اين زيارت را آخرين
الْعَهْدِ مِنْ زِيارَتى اِيّاهُ فَاِنْ تَوَفَّيْتَنى قَبْلَ ذلِكَ فَاِنّى اَشْهَدُ فى
زيارت من از اين بزرگوار و اگر مرا پيش از آن بميرانى پس من گواهى دهم در
مَماتى عَلى ما شَهِدْتُ عَلَيْهِ فى حَيوتى اَشْهَدُ اَنَّ اَميرَ الْمُؤْمِنينَ
مردنم همان گواهى را كه در زندگيم بدان گواهى داده ام گواهى دهم كه امير مؤ منان
عَلِيّاً وَالْحَسَنَ وَالْحُسَيْنَ وَعَلِىَّ بْنَ الْحُسَيْنِ وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلِىٍّ
على و حسن و حسين و على بن الحسين و محمد بن على
وَجَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ وَمُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ وَعَلِىَّ بْنَ مُوسى وَمُحَمَّدَ بْنَ
و جعفر بن محمد و موسى بن جعفر و على بن موسى و محمد بن
عَلِىٍّ وَعَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنَ بْنَ عَلِىٍّ وَالْحُجَّةَ بْنَ الْحَسَنِ
على و على بن محمد و حسن بن على و حجة بن الحسن
صَلَواتُكَ عَلَيْهِمْ اَجْمَعينَ اَئِمَّتى وَاَشْهَدُ اَنَّ مَنْ قَتَلَهُمْ وَحارَبَهُمْ
كه درودهاى تو بر همگى ايشان باد امامان من هستند و گواهى دهم كه هر كه بكُشد ايشان را و بجنگد با ايشان
فضيلت زيارت حضرت حسين عليه السلام
در فضيلت زيارت حضرت ابوعبداللّه الحسين صلوات الله عليه و آدابى كه زائر آن جناب بايد مراعات آنها را نمايد در طريق زيارت و در آن حرم مطهّر و كيفيّت زيارت آن حضرت و در آن سه مقصد است :
مقصد اول: در فضيلت زيارت آن حضرت است. بدانكه فضيلت زيارت امام حسين عليه السلام از حيطه بيان بيرون است و در اخبار بسيار وارد شده كه معادل حجّ و عمره و جهاد بلكه بالاتر و افضل است بدرجات و باعث مغفرت و خفّت حساب و رفع درجات و اجابت دعوات و موجب طول عمر و حفظ بدن و مال و زيادتى روزى و برآمدن حاجات و رفع هموم و كربات است و ترك آن سبب نقصان دين و ايمان و ترك حقّ بزرگى از حقوق پيغمبر صلى الله عليه و آله است و كمتر ثوابى كه به زائر آن قبر شريف رسد آن است كه گناهانش آمرزيده شود و آنكه حق تعالى جان و مالش را حفظ كندتا او را به اهل خود برگرداند و چون روز قيامت شود حق تعالى او را حافظتر خواهد بود از دنيا .
و در روايات بسيار است كه زيارت آن حضرت غم را زايل مى كند و شدّت جان كندن و هول قبر را برطرف مى كند و آنكه هر مالى كه در راه زيارت آن حضرت خرج شود حساب مى شود براى او هر درهمى به هزار درهم بلكه به ده هزار درهم و چون رو به قبر آن حضرت برود چهار هزار ملك استقبال او مى كنند و چون برمى گردد مشايعت او مى نمايند و آنكه پيغمبران و اوصياء ايشان و ائمّه معصومين و ملائكه سَلامُ اللّه عَلَيهِم اَجمعين به زيارت آن حضرت مى آيند و دعا براى زوّار آن حضرت مى كنند و ايشان را بشارتها مى دهند و حق تعالى نظر رحمت مى فرمايد بسوى زائرين امام حسين عليه السلام بيش از اهل عرفات و آنكه هر كسى در روز قيامت آرزو مى كند كه كاش زوّار آن حضرت بود از بس كه مشاهده مى كند از كرامت و بزرگوارى ايشان در آن روز و روايات در اين باب بى حدّ است
و ما در ضمن زيارات مخصوصه اشاره به پاره اى از فضيلت زيارت آن حضرت خواهيم نمود و در اينجا اكتفا مى كنيم به ذكر يك روايت ابن قولويه و كلينى و سيد بن طاوس و ديگران روايت كرده اند به سندهاى معتبره از ثقه جليل القدر معاوية بن وهب بجلى كوفى كه گفت يك وقتى به خدمت حضرت امام جعفر صادق عليه السلام رفتم ديدم آن حضرت را كه در مُصَلاّى خويش مشغول نماز است نشستم تا نمازش تمام شد پس شنيدم كه مناجات مى كرد با پروردگار خود و مى گفت اى خداوندى كه مخصوص گردانيده اى ما را به كرامت و وعده داده اى ما را شفاعت و علوم رسالت را به ما داده اى و ما را وارث پيغمبران گردانيده اى و ختم كرده اى به ما امّتهاى گذشته را و ما را مخصوص به وصيّت پيغمبر گردانيده اى و علم گذشته و آينده را به ما عطا كرده اى و دلهاى مردم را بسوى ما مايل گردانيده اى
((اِغْفِرْلى وَلاِِخْوانى وَ زُوّارِ قَبْرِ اَبِىَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِىٍّ صَلَواتُاللّهِ عَلَيْهِما))
بيامرز مرا و برادران مرا و زيارت كنندگان قبر ابى عبداللّه الحسين عليه السلام را
آنانكه خرج كرده اند مالهاى خود را و بيرون آورده اند از شهرها بدنهاى خود را براى رغبت در نيكى ما و اميد ثوابهاى تو در صله ما و براى شاد گردانيدن پيغمبر تو و اجابت نمودن ايشان امر ما را و براى خشمى كه بر دشمنان داخل كرده اند و مراد ايشان خوشنودى تو است پس مكافات ده ايشان را از جانب ما بخوشنودى و حفظ كن ايشان را در شب و روز و خليفه ايشان باش در اهل و اولاد ايشان كه در وطن خود گذاشته اند به خلافت نيكو و رفيق ايشان باش و دفع كن از ايشان شرّ هر جبّار معاندى را و هر ضعيف و شديد از خلقت را و شرّ شياطين جنّ و انس را و بده به ايشان زياده از آنچه اميد دارند از تو در دور شدن از وطنهاى خود و در اختيار كردن ايشان ما را بر فرزندان و اهالى و خويشان خود خداوندا دشمنان ما عيب كردند بر ايشان بيرون آمدن ايشان را به زيارت ما پس اين مانع نشد ايشان را از عزم كردن و بيرون آمدن بسوى ما از روى مخالفت ايشان
((فَارْحَمْ تِلْكَ الْوُجُوهَ الَّتى غَيَّرَتْهَا الشَّمْسُ وَارْحَمْ تِلْكَ الْخُدُودَ الَّتى تُقَلَّبُ عَلى قَبْرِ اَبيعَبْدِاللَّهِ عليه السلام ))
پس رحم كن آن رُوها را كه آفتاب متغيّر گردانيده است و رحم كن گونه هاى روى ايشان را كه مى گردانند و مى مالند بر قبر امام حسين عليه السلام
و رحم كن آن ديده ها را كه گريه شان جارى شد از ترّحم بر ما و رحم كن آن دلها را كه جزع كرده اند و سوخته اند از براى مصيبت ما و رحم كن آن فغانها را كه در مصيبت ما بلند كرده اند خداوندا آن جانها و آن بَدَنْها را به تو مى سپارم تا سيراب گردانى ايشان را از حوض كوثر در روز تشنگى و پيوسته آن حضرت به اين نحو دعا مى كرد در سجده پس چون فارغ شد گفتم آن دعا كه من از شما شنيدم اگر در حقّ كسى مى كرديد كه خدا را نمى شناخت گمان داشتم كه آتش جهنم به او نرسد هرگز واللّه كه آرزو كردم كه زيارت آن حضرت كرده بودم و حجّ نكرده بودم حضرت فرمود كه چه بسيار نزديكى تو به آن حضرت چه مانع است تو را از زيارت اى معاويه ترك زيارت مكن گفتم فداى تو شوم نمى دانستم كه اين قدر فضيلت دارد فرمود كه اى معاويه آنها كه براى زيارت كنندگان آن حضرت دعا مى كنند در آسمان زياده از آنهايند كه دعا مى كنند براى ايشان در زمين ترك مكن زيارت آن حضرت را از براى خوف از احدى كه هر كه از براى خوف ترك زيارت كند آنقدر حسرت برد كه آرزو كند كه كاش آنقدر مى ماندم نزد قبر آن حضرت كه در آنجا مدفون مى شدم آيا دوست نمى دارى كه خدا به بيند تو را در ميان آنها كه دعا مى كنند براى ايشان رسول خدا و على و فاطمه و ائمّه معصومين عليهم السلام آيا نمى خواهى از آنها باشى كه ملائكه در قيامت با ايشان مصافحه مى كنند آيا نمى خواهى از آنها باشى كه در قيامت بيايند و هيچ گناه برايشان نباشد آيا نمى خواهى از آنها باشى كه در قيامت حضرت رسول صلى الله عليه و آله با ايشان مصافحه مى كند.
آداب زيارت مخصوصه زيارت امام حسين عليه السلام
مقصد دوم: در آدابى كه زائر حضرت سيّدالشهداء عليه السلام بايد مراعات آنها را نمايد در طريق زيارت و در آن حرم مطهر و آن چند چيز است:
اوّل سه روز روزه دارد پيش از آنكه از خانه بيرون رود و در روز سيّم غسل كند چنانكه حضرت صادق عليه السلام به صفوان دستورالعمل دادند و بيايد در ذكر زيارت هفتم و شيخ محمد بن المشهدى در مقدّمات زيارت عيدين ذكر فرموده كه چون اراده كنى زيارت آن حضرت را پس سه روز روزه بدار و روز سيّم غسل كن و اهل و عيال خود را بسوى خود جمع كن و بگو:
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَوْدِعُكَ الْيَوْمَ نَفْسى وَاَهْلى وَمالى
خدايا به تو مى سپارم امروز خودم و خاندانم و مال
وَ وَُلَْدى وَكُلَّ مَنْ كانَ مِنّى بِسَبيلٍ الشّاهِدَ مِنْهُمْ وَالْغآئِبَ اَللّهُمَّ
و فرزندم را و هر كه با من راهى دارد حاضرشان و غائبشان را خدايا
احْفَظْنا [بِحِفْظِكَ] بِحِفْظِ الاْيمانِ وَاحْفَظْ عَلَيْنا اَللّهُمَّ اجْعَلْنا فى
نگهدار ما را به نگهدارى خودت به نگهدارى ايمان و نگهدارى كن بر ما خدايا قرار ده ما را
حِرْزِكَ وَلا تَسْلُبْنا نِعْمَتَكَ وَلا تُغَيِّرْ ما بِنا مِنْ نِعْمَةٍ وَعافِيَةٍ وَزِدْنا
در پناه خود و مگير از ما نعمتت را و تغيير مده آنچه ما داريم از نعمت و تندرستى و بيفزا برما
مِنْ فَضْلِكَ اِنّا اِلَيْكَ راغِبُونَ
از فضل خود كه ما براستى مشتاق توئيم
آنگاه از منزل خود بيرون برو با حال خشوع و بسيار بگو :
لا اِلهَ اِلا اللَّهُ وَاللَّهُ اَكْبَرُ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ
معبودى نيست جز خدا و خدا بزرگتر است و ستايش از خداست
و ثناى خداوند و صلوات بر پيغمبر و آل او صلواتُ اللّه عليهم بفرست و راه بيفت به آرامى و وقار و روايت شده كه حق تعالى خلق مى كند از عرق زوّار قبر امام حسين عليه السلام از هر عرقى هفتاد هزار ملك كه تسبيح مى كنند خداى تعالى را و استغفار مى كنند براى او و براى زوّار امام حسين عليه السلام تا آنكه روز قيامت برپا شود .
دوم از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه چون به زيارت امام حسين عليه السلام بِرَوى زيارت كن آن حضرت را محزون و غمناك و ژوليده مو و غبار آلوده و گرسنه و تشنه كه آن حضرت با اين احوال شهيد شده است و حاجات خود را طلب نما و برگرد و آن را وطن خود قرار مده .
سيّم آنكه در سفر زيارت آن حضرت توشه را از چيزهاى لذيذ مانند بريانى و حلواها قرار ندهد و خوراك خود را نان با لبن يعنى شير يا ماست قرار دهد از حضرت صادق عليه السلام روايت است كه فرمود شنيده ام كه جماعتى به زيارت امام حسين عليه السلام مى روند و با خود سُفره ها برمى دارند كه در آنها بزغاله هاى بريان و حلواها هست و اگر به زيارت قبر پدران يا دوستان خود بروند اينها را با خود برنمى دارند و در حديث معتبر ديگر منقول است كه آن حضرت به مفضلّ بن عمر فرمود كه زيارت كنيد امام حسين عليه السلام را بهتر از آن است كه زيارت نكنيد و زيارت نكنيد بهتر ازآن است كه زيارت كنيد مفضّل گفت پُشت مرا شكستى فرمود كه واللّه اگر به زيارت قبر پدران خود برويد اندوهگين و غمناك مى رويد و به زيارت آن حضرت كه مى رويد سفره ها با خود برمى داريد بلكه مى بايد ژوليده مو و گردآلود برويد.
مؤلف گويد پس چقدر شايسته است براى اغنيا و تجّار كه ملاحظه اين مطلب را در اين سفر بنمايند و هرگاه در بلادى كه در بين راه ايشان است تا كربلا بعض دوستانشان كه ايشان را دعوت و ميهمانى مى كنند و در زمان حركت از منزلشان سفره و ناهارخوريهاى آنها را از مطبوخات لذيذه و مرغ بريان و ساير بريانيها مملوّ مى كنند قبول نكنند و بگويند كه ما مسافر كربلا هستيم و شايسته نيست براى ما تغذّى به اين نحو غذاها شيخ كلينى ره روايت كرده كه بعد از شهادت امام حسين عليه السلام زوجه كلبيّه آن حضرت اقامه ماتم نمود براى آن حضرت و گريست و گريستند ساير زنها وخدمتكاران تا حدّى كه اشكهاى آنها خشك شد و ديگر اشكشان نيامد پس از يك جائى براى آن مخدّره هديّه فرستادند جونى كه معنى آن را مرغ قَطا گفته اند براى آنكه از خوردن آن قوّتى بگيرند در گريستن بر امام حسين عليه السلام چون آن محترمه آن را ديد پرسيد اين چيست گفتند هديّه اى است كه فلانى فرستاده براى شما كه استعانت بجوئيد به آن درماتم حسين عليه السلام فرمود ((لَسْنا فى عُرْسٍ فَما نَصْنَعُ بِها)) ما كه در عروسى نيستيم ما را چه به اين خوراك پس امر فرمود آن را از خانه بيرون بردند
چهارم از چيزهايى كه در سفر زيارت امام حسين عليه السلام مندوب است تواضع و فروتنى و خشوع و راه رفتن مانند بنده ذليل پس كسانى كه در طريق زيارت آن حضرت سوار مى شوند بر اين مراكب جديده كه به قوّه بخار به سرعت حركت مى نمايد و امثال آن بايد خيلى ملتفت خود باشند كه تَجَبُّر و تَكَبُّر نكنند و بر ساير زائرين و بندگان خدا كه بسختى و مشقّت به كربلا مى روند بزرگى ننمايند و آنها را به چشم حقارت نظر نكنند علماء در احوال اصحاب كهف نقل كرده اند كه آنها از مخصوصين دقيانوس و به منزله وزراى او بودند وقتى كه حق تعالى رحمت خود را شامل حال آنها فرمود و به فكر خداپرستى و اصلاح كار خود برآمدند صلاح خود را در اين ديدند كه از مردم كناره گيرند و در غارى ماوى گرفته به عبادت خدا مشغول شوند پس سوار بر اسبها شده و از شهر بيرون آمدند همينكه سه ميل راه رفتند تمليخا كه يكى از آنها بود گفت:
((يا اِخْوَتاهُ جاءَتْ مَسْكَنَةُ الاْخِرَةِ وَذَهَبَ مُلْكُ الدُّنْيا اِنْزِلُوا عَنْ خُيُولِكُمْ وَامْشُوا عَلى اَرْجُلِكُمْ))
اى برادران اين راه ، راه آخرت است و بايد به نحو فقيرى و مسكنت رفت و ملك و رياست دنيا را بايد كنار گذاشت اكنون از اسبها بايد پياده شويد و با پاى پياده به درگاه حق تعالى برويد
تا شايد پروردگار شما بر شما رحم نمايد و گشايشى در امر شما نصيب شما فرمايد پس همگى از اسبهاى خويش پياده شدند و در آن روز آن محترمين معظّمين با پاى پياده هفت فرسخ راه رفتند تا آنكه پاهاى ايشان مجروح شد و خون از آنها متقاطر گرديد پس زائرين اين قبر مطهّر اين مطلب را در نظر داشته باشند و هم بدانند كه هر چه در اين راه شخص براى خدا تواضع كند باعث رفعت مقام او خواهد شد ولهذا در آداب زيارت آن جناب از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كه هر كه به زيارت قبر امام حسين عليه السلام برود پياده حق تعالى بنويسد از براى او به عدد هر گامى هزار حسنه و محو مى كند از او هزار گناه و بلند كند از براى او در بهشت هزار درجه پس چون به شطّ فرات برسى غسل كن و پاهاى خود را برهنه كن و نعلهاى خود را در دست خود بگير و راه رو مانند راه رفتن بنده ذليل
پنجم آنكه اگر در بين راه زوّار پياده ديد كه وامانده و خسته شده و از او استعانتى خواست تا ممكن شود در كار او اهتمام نموده و او را به منزل برساند و مبادا به او استخفاف و بى اعتنائى نمايد شيخ كلينى به سند معتبر از ابوهارون روايت كرده كه من حاضر بودم در خدمت حضرت صادق عليه السلام كه فرمود به مردمى كه در نزد او بودند چه شده از براى شما كه استخفاف مى نمائيد به ما پس برخاست از بين آنها مردى از اهل خراسان و گفت پناه مى برم به خدا از آنكه ما استخفاف كنيم به شما يا به چيزى از امر شما فرمود آرى تو خودت يكى از آن اشخاص هستى كه سبك شمردى و خوار نمودى مرا آن مرد گفت پناه مى برم به خدا كه من خوار نموده باشم شما را فرمود واى بر تو آيا نشنيدى فلان كس را در وقتى كه نزديك به جحفه بوديم با تو گفت مرا بقدر يك ميل سوار كن كه به خدا سوگند من خسته شدم به خدا سوگند كه تو سر بسوى او بلند نكردى و استخفاف به او نمودى و هر كسى كه مؤ منى را خوار نمايد ما را خوار نموده و حرمت خدا را ضايع كرده .
مؤ لّف گويد كه ما در آداب زيارت در ادب نهم كلامى با روايتى از علىّ بن يقطين كه مناسب است با اين مقام ذكر كرديم به آنجا رجوع كن كه در آن موعظه نيكوئى است و اين ادب كه در اينجا ذكر شد اختصاص به زوّار امام حسين عليه السلام ندارد لكن چون اين مطلب در راه زيارت آن حضرت خيلى اتفاق مى افتد لهذا ما در اينجا ذكر نموديم
ششمّ از ثقه جليل القدر محمّد بن مسلم مروى است كه به حضرت امام محمّد باقر عليه السلام عرض كرد كه چون ما به زيارت پدرت حسين بن على عليه السلام مى رويم آيا چنانست كه در حجّيم فرمود بلى گفت پس بر ما لازم است آنچه بر حاجيان لازمست فرمود كه بر تو لازم است كه نيكو مصاحبت بنمائى با هر كه رفيق تو است و بر تو لازم است كه كم سخن بگوئى مگر سخن خير و لازمست بر تو كه ياد خدا بسيار بكنى و لازمست كه جامه هايت پاكيزه باشد و لازمست كه غسل كنى پيش از آنكه داخل حاير شوى و لازمست كه با خشوع و رقّت باشى و نماز بسيار بكنى و صلوات بر محمد و آل محمد بسيار بفرستى و بايد كه خود را نگاه دارى از چيزهائى كه سزاوار نيست تو را و بايد كه ديده خود را از حرام و شبهه بپوشانى و احسان به برادران مؤ من پريشان خود بكنى و اگر كسى را به بينى كه خرجيش تمام شده او را دستگيرى كنى و خرجى خود را ميان خود و ايشان برابر قسمت كنى و لازم است بر تو تقيّه كه قوام دين تو به آن است و پرهيزكارى از چيزهائى كه خدا از آنها نهى كرده است و ترك كنى خصومت و بسيار قسم خوردن و مجادله و منازعه كه در آن قسم باشد پس چون چنين كنى تمام مى شود ثواب حجّ و عمره از براى تو و مستوجب مى شوى از جانب آن كسى كه طلب ثواب او كرده اى به مال خرج كردن و از اهل خود دور افتادن اينكه برگردى به آمرزش گناهان و رحمت و خوشنودى خدا
هفتم در روايت ابوحمزه ثمالى از حضرت صادق عليه السلام در باب زيارت امام حسين عليه السلام منقول است كه چون به نينوا رسيدى بارهاى خود را در آنجا بگذار و روغن بر خود ممال و سرمه مكش و گوشت مخور مادامى كه در آنجا مقيم مى باشى
هشتم غسل به آب فرات است كه روايات در فضيلت آن بسيار است در حديثى از حضرت صادق عليه السلام منقولست كه هر كه غسل كند به آب فرات و زيارت كند قبر امام حسين عليه السلام را از گناهان خالى شود مانند روزى كه از مادر متولّد شده باشد و اگرچه گناهان كبيره بوده باشد و روايت شده كه خدمت آن حضرت عرض شد كه بسا شود كه ما به زيارت قبر امام حسين عليه السلام برويم و دشوار باشد بر ما غسل زيارت به سبب سرما يا غير آن فرمود كه هر كه غسل كند در فرات و زيارت كند حسين عليه السلام را نوشته شود براى او از فضيلت آنقدر كه بشماره درنيايد و از بشير دهّان روايتست كه حضرت صادق عليه السلام فرمود كه هر كه به زيارت قبر حسين بن علىّ عليه السلام برود پس وضو بگيرد و غسل كند در فرات ، برندارد قدمى و نگذارد قدمى مگر آنكه بنويسد حق تعالى براى او حجّه و عمره و در بعضى رواياتست كه غسل كن از فرات از موضعى كه برابر قبر آن حضرت واقع شود و خوبست چنانكه از بعضى روايات استفاده مى شود چون به فرات برسد صد مرتبه اَللّه اَكْبَرُ و صَد مرتبه لااِلهَ اِلا اللّهُ و صد مرتبه صلوات بر پيغمبر و آل آن حضرت بفرستد
نهمّ چون خواستى داخل حاير مقدس شوى از درى كه در جانب مشرق واقع است داخل شو چنانكه حضرت صادق عليه السلام به يوسف كناسّى فرمودند
دهمّ در روايت ابن قولويه است كه حضرت صادق عليه السلام به مفضّل بن عمر فرمود كه اى مفضّل چون برسى به قبر امام حسين عليه السلام بر در روضه بايست و اين كلمات را بخوان كه تورا به هر كلمه نصيبى از رحمت الهى خواهد بود:
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ
سلام بر تو اى وارث
آدَمَ صَِفْوَةِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ نُوحٍ نَبِىِّ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا
آدم برگزيده خدا سلام بر تو اى وارث نوح پيامبر خدا سلام بر تو اى
وارِثَ اِبْراهيمَ خَليلِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ مُوسى كَليمِ اللَّهِ
وارث ابراهيم خليل خدا سلام بر تو اى وارث موسى هم سخن خدا
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ عيسى رُوحِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ
سلام بر تو اى وارث عيسى روح خدا سلام بر تو اى وارث
مُحَمَّدٍ حَبيبِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ عَلِي وَصِىِّ رَسُولِ اللَّهِ
محمد حبيب خدا سلام بر تو اى وارث على وصى رسول خدا
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وَارِثَ الْحَسَنِ الرَّضِىِّ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ
سلام بر تو اى وارث حسن (آن امام ) پسنديده سلام بر تو اى وارث
فاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الشَّهيدُ الصِّدّيقُ اَلسَّلامُ
فاطمه دختر رسول خدا سلام بر تو اى شهيد راستگو سلام
عَلَيْكَ اَيُّهَا الْوَصِىُّ الْبآرُّ الْتَّقِىُّ اَلسَّلامُ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ
بر تو اى وصى نيكو كردار پرهيزكار سلام بر آن ارواحى كه فرود آمدند
بِفِنآئِكَ وَاَناخَتْ بِرَحْلِكَ اَلسَّلامُ عَلى مَلاَّئِكَةِ اللَّهِ الُْمحْدِقينَ بِكَ
به آستانت و بار انداختند به درگاهت سلام بر فرشتگان خدا كه در گِرد تواَند
اَشْهَدُ اَنَّكَ قَدْ اَقَمْتَ الصَّلوةَ وَآتَيْتَ الزَّكاةَ وَاَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ
گواهى دهم كه براستى تو برپا داشتى نماز را و بدادى زكات را و دستور دادى به معروف (كار خوب )
وَنَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَعَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصا حَتّى اَتيكَ الْيَقينُ اَلسَّلامُ
و نهى كردى از منكر (كار زشت ) و پرستش كردى خدا را از روى اخلاص تا آنگاه كه مرگت فرا رسيد سلام
عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ
بر تو و رحمت خدا و بركاتش
پس بسوى قبر روانه مى شوى و به هر قدمى كه برمى دارى يا مى گذارى مثل ثواب كسى دارى ، كه در خون خود دست و پا زده باشد در راه خدا پس چون به نزديك قبر برسى دست بر قبربمال و بگو:
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللَّهِ فى اَرْضِهِ وَسَمائِهِ
سلام بر تو اى حجت خدا در زمين و آسمانش
پس مى روى و متوجه نماز مى شوى و به هر ركعت كه مى كنى نزد آن حضرت مثل ثواب كسى دارى كه حج و عمره هزار مرتبه كرده باشد و هزار بنده آزاد كرده باشد و هزار مرتبه از براى خدا به جهاد ايستاده باشد با پيغمبر مرسل الخبر
يازدهم از ابوسعيد مدائنى منقولست كه گفت رفتم به خدمت حضرت صادق عليه السلام و پرسيدم كه بروم به زيارت قبر حسين عليه السلام فرمود بلى برو به زيارت قبر حسين عليه السلام فرزند رسول خدا صلى الله عليه و آله نيكترين نيكان و پاكيزه ترين پاكيزگان و نيكوكارترين نيكوكاران و چون آن حضرت را زيارت كنى نزد سر آن حضرت هزار مرتبه تسبيح حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام را بخوان و نزد پاهاى آن حضرت هزار مرتبه تسبيح حضرت فاطمه سلام الله عليها را بخوان پس نزد آن حضرت دو ركعت نماز بكن و در آن دو ركعت سوره يسَّ والرّحمن بخوان پس چون چنين كنى ثواب عظيم از براى توخواهدبود گفتم فداى تو شوم تسبيح على و فاطمه عليهماالسلام را به من بياموز فرمود بلى اى ابوسعيد تسبيح على عليه السلام اين است :
سُبْحانَ الَّذى لا تَنْفَدُ خَزآئِنُهُ سُبْحانَ
منزه است آنكه تمام نشود خزينه هايش منزه است
الَّذى لا تَبيدُ مَعالِمُهُ سُبْحانَ الَّذى لا يَفْنى ما عِنْدَهُ سُبْحانَ الَّذى لا
آنكه پايان نپذيرد نشانه هايش منزه است آنكه فانى نشود آنچه نزد او است منزه است آنكه
يُشْرِكُ اَحَداً فى حُكْمِهِ سُبْحانَ الَّذى لاَ اضْمِحْلالَ لِفَخْرِهِ سُبْحانَ
شريك نگيرد هيچكس را در حُكمش منزه است آنكه از ميان نرود فخر و عزتش منزه است
الَّذى لاَ انْقِطاعَ لِمُدَّتِهِ سُبْحانَ الَّذى لا اِلهَ غَيْرُهُ
آنكه دورانش پايان ندارد منزه است آنكه معبودى جز او نيست
و تسبيح حضرت فاطمه سلام الله عليها اين است :
سُبْحانَ ذِى الْجَلالِ الْباذِخِ الْعَظيمِ سُبْحانَ ذِى الْعِزِّ
منزه است صاحب جلالت والاى بزرگ منزه است صاحب عزت
الشّامِخِ الْمُنيفِ سُبْحانَ ذِى الْمُلْكِ الْفاخِرِ الْقَديمِ سُبْحانَ
بلند و فراز منزه است صاحب فرمانروائى گرانمايه ديرينه منزه است
ذِى الْبَهْجَةِ وَالْجَمالِ سُبْحانَ مَنْ تَرَدّى بِالنُّورِ وَالْوَقارِ سُبْحانَ مَنْ
صاحب شادمانى و زيبائى منزه است آنكه جامه نور و وقار دربردارد منزه است آنكه
يَرى اَثَرَ النَّمْلِ فِى الصَّفا وَوَقْعَ الطَّيْرِ فِى الْهَوآءِ
بيند جاى پاى مُور را در سنگ خارا و ردّ عبور پرنده را در هوا
دوازدهم آنكه نماز فريضه و نافله را نزد قبر امام حسين عليه السلام بجا آورد زيرا كه نماز نزدآن حضرت مقبولست سيّد بن طاوس گفته كه جدّ و جهد كن كه از تو فوت نشود فريضه و نافله در حاير شريف همانا روايت شده كه نماز واجبى نزد آن حضرت برابر است با حجّ و نماز نافله با عمره .
مؤ لّف گويد كه در روايت مفضّل گذشت ثواب بسيارى براى نماز در حاير شريف و در روايت معتبرى از حضرت صادق عليه السلام منقولست كه هر كه زيارت كند آن حضرت را و دو ركعت نماز يا چهار ركعت نزد آنحضرت بكند ثواب حجّ و عمره براى او نوشته شود و آنچه از اخبار ظاهر مى شود آن است كه نماز زيارت و غير آن را در عقب قبر آن حضرت و در بالا سر كردن هر دو خوبست و اگر در بالا سر كند عقبتر بايستد كه محاذى اصل قبر مقدّس نباشد و در روايت ابوحمزه ثمالى است از حضرت صادق عليه السلام كه در نزد سرآن حضرت دو ركعت نماز بگذارد در ركعت اوّل سوره حمد و سوره يسَّ بخوان و در ركعت دوّم سوره حمد و سوره الرّحمن بخوان و اگر خواهى در پشت قبر نماز را بكن و در بالاى سر بهتر است و چون فارغ شوى نماز كن آنچه خواهى و امّا اين دو ركعت نماز زيارت ناچار است نزد هر قبرى كه زيارت كنند و ابن قولويه از حضرت باقر عليه السلام روايت كرده كه به شخصى فرمود اى فلان چه مانعست تو را كه هرگاه حاجتى براى تو رُو دهد بروى نزد قبر حسين صلوات اللّه عليه و چهار ركعت نماز گذارى نزد او پس حاجت خود را بطلبى بدرستى كه نماز فريضه نزد آن حضرت معادلست با حجّ و نماز نافله معادلست با عمره
سيزدهم بدانكه عمده اعمال در روضه مطهّره امام حسين عليه السلام دعاء است زيرا كه اجابت دعا در تحت آن قبّه ساميه يكى از چيزهائى است كه در عوض شهادت ، حقّ تعالى به آن حضرت لطف فرموده و زائر بايد آن را غنيمت دانسته در تضرّع و انابه و توبه و عرض حاجات كوتاهى نكند و در طىّ زيارات آن حضرت ادعيه بسيارى با مضامين عاليه وارد شده و اگر بناى اختصار نبود من چند دعائى در اينجا ذكر مى كردم و بهتر آن است كه از دعاهاى صحيفه كامله آنچه تواند بخواند كه بهترين دعاها است و ما در اواخر اين باب بعد از زيارات جامعه دعائى نقل كنيم كه در همه حرمهاى شريفه خوانده شود [ و بدانكه در ملحقات اين كتاب دعائى ذكر مى شود كه جامع ترين دعاها است كه در روضات ائمه عليهم السلام خوانده مى شود، از آن غفلت نكنى . ((منه )) ] و بجهت آنكه اين محلّ را خالى نگذاريم اين دعاى مختصر را كه در ضمن يكى از زيارات نقل شده ذكر مى كنيم و آن دعا اين است كه مى گوئى در آن حرم شريف در حالى كه دستها را بسوى آسمان بلند كرده باشى :
اَللّهُمَّ قَدْ تَرى مَكانى وَتَسْمَعُ كَلامى وَتَرى مَقامى وَتَضَرُّعى
خدايا تو مى بينى جاى مرا و مى شنوى سخنم را و بنگرى توقفگاهم و زاريم
وَمَلاذى بِقَبْرِ حُجَّتِكَ وَابْنِ نَبِيِّكَ وَقَدْ عَلِمْتَ يا سَيِّدى حَوائِجى
و پناه جستنم را به قبر حجتت و فرزند پيامبرت و بخوبى مى دانى اى آقاى من حاجتهايم را
وَلا يَخْفى عَلَيْكَ حالى وَقَدْ تَوَجَّهْتُ اِلَيْكَ بِابْنِ رَسُولِكَ وَحُجَّتِكَ
و پوشيده نيست بر تو حالم و اكنون رو كرده ام بسويت بوسيله فرزند رسول تو و حجتت
وَاَمينِكَ وَقَدْ اَتَيْتُكَ مُتَقَرِّباً بِهِ اِلَيْكَ وَاِلى رَسُولِكَ فَاجْعَلْنى بِهِ
و امانتدارت و آمده ام تقرب جويان بوسيله او بدرگاهت و بدرگاه رسولت پس قرارم ده
عِنْدَكَ وَجيهاً فِى الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبينَ وَاَعْطِنى بِزِيارَتى
بوسيله او در پيش خود آبرومند در دنيا و آخرت و از نزديكان و عطا كن به من بوسيله زيارتم
اَمَلى وَهَبْ لى مُناىَ وَتَفَضَّلْ عَلَىَّ بِشَهْوَتى وَرَغْبَتى وَاقْضِ لى
آرزويم را و ببخش به من آرمانم را و تفضل كن بر من بدادن خواسته و اشتياقم و برآور
حَوآئِجى وَلا تَرُدَّنى خآئِباً وَلا تَقْطَعْ رَجآئى وَلا تُخَيِّبْ دُعآئى
حاجاتم را و بازم مگردان نااميد و قطع مكن اميدم را و نوميد مكن دعايم را
وَعَرِّفْنِى الاِْجابَةَ فى جَميعِ ما دَعَوْتُكَ مِنْ اَمْرِ الدّينِ وَالدُّنْيا
و نشانم ده اجابت دعايم را در تمام دعاهائى كه كردم از كار دين و دنيا
وَالاْخِرَةِ وَاجْعَلْنى مِنْ عِبادِكَ الَّذينَ صَرَفْتَ عَنْهُمُ الْبَلايا
و آخرت و قرارم ده از آن بندگانت كه گردانى از ايشان بلاها
وَالاَْمْراضَ وَالْفِتَنَ وَالاَْعْراضَ مِنَ الَّذينَ تُحْييهِمْ فى عافِيَةٍ
و بيماريها و آشوبها و عوارض (و پيش آمدها) را از آنهائى كه زنده شان دارى در تندرستى
وَتُميتُهُمْ فى عافِيَةٍ وَتُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ فى عافِيَةٍ وَتُجيرُهُمْ مِنَ النّارِ
و بميرانيشان در سلامتى و وارد بهشتشان كنى در سلامتى و پناهشان دهى از آتش
فى عافِيَةٍ وَوَفِّقْ لى بِمَنٍّ مِنْكَ صَلاحَ ما اُؤَمِّلُ فى نَفْسى وَاَهْلى
در سلامتى و فراهم كن برايم به منت خود صلاح آنچه را آرزو دارم درباره خودم و خاندانم
وَوَُلَْدى وَاِخْوانى وَمالى وَجَميعِ ما اَنْعَمْتَ بِهِ عَلَىَّ يا اَرْحَمَ
و فرزندانم و برادرانم و مال و دارائيم و همه آن نعمتهائى كه از كرم به من داده اى مهربانترين
الرّاحِمينَ
مهربانان
فضيلت زيارت كاظمين
در فضيلت و كيفيّت زيارت كاظمين يعنى امام موسى كاظم و امام محمّد تقى عليهماالسلام و ذكر مسجد بُراثا و زيارت نوّاب اربعة رضى الله عنه و زيارت جناب سلمان رضى الله عنه و مشتمل است بر چند مطلب :
مطلب اوّل در فضيلت و كيفيّت زيارت كاظمين عليهماالسلام است بدانكه از براى زيارت اين دو امام معصوم عليهماالسلام فضل بسيارى ذكر شده و در اخبار كثيره وارد شده كه زيارت امام موسى عليه السلام مثل زيارت حضرت رسول صلى الله عليه و آله است و در روايتى است كه هر كه او را زيارت كند مثل آنست كه زيارت كرده باشد حضرت رسول صلى الله عليه و آله و اميرالمؤ منين عليه السلام را و در روايت ديگر مثل آنست كه امام حسين عليه السلام را زيارت كرده باشد و در حديث ديگر هر كه او را زيارت كند بهشت از براى اوست و شيخ جليل محمد بن شهرآشوب در مناقب از تاريخ بغداد نقل كرده كه خطيب مؤ لّف آن كتاب به سند خود از علىّ بن خلال نقل نموده كه گفت هيچ امر دشوارى مرا رُو نداد كه بعد از آن بروم به نزد قبر حضرت موسى بن جعفر عليهماالسلام و متوسّل به آن جناب شوم مگر آنكه خدا آن
را از براى من آسان كرد و نيز گفته كه ديده شد در بغداد زنى كه مى دويد پس به او گفتند كه بكجا مى روى گفت بسوى قبر موسى بن جعفرعليه السلام كه دعا كنم براى پسرم كه او را حبس كرده اند مردى حنبلى مذهب در آنجا حاضر بود استهزاء كرد به آن زن و گفت پسرت در زندان مُرد آن زن گفت خداوندا از تو سؤ ال مى كنم به حقّ آن كسى كه او را در زندان شهيد كردند كه مرادش همان حضرت است كه قدرت خود را به من بنمائى ناگاه پسر آن زن را رها كردند و پسر آن مرد حنبلى را كه استهزاء كرده بود به جنايت او گرفتند و شيخ صدوق از ابراهيم بن عقبه روايت كرده كه گفت نوشتم به خدمت امام علىّ نقى عليه السلام و در نامه سؤ ال كرده بودم از زيارت ابى عبداللّه الحسين عليه السلام و از زيارت امام موسى و امام محمّد تقى عليه السلام يعنى آنكه كدام يك از اين دو زيارت بهتر است پس حضرت در جواب مرقوم فرموده بودند ابوعبداللّه عليه السلام مقدّم است و زيارت اين دو معصوم جامعتر وثوابش بزرگتراست
كيفيت زيارت كاظمين عليهماالسلام
زيارت امام موسى بن جعفر عليهماالسلام
وامّا كيفيت زيارت كاظمين عليه السلام پس بدانكه زيارات درآن حرم شريف بعضى مختصّ است به هر يك ازآن دو بزرگوار و بعضى مشترك مابين آن دو امام است امّا زيارت مختص به امام موسى عليه السلام پس چنانكه سيّد بن طاوس در مزار نقل نموده آن است كه چون خواستى آن حضرت را زيارت كنى سزاوار است كه غسل كنى پس روانه شوى به زيارت با تاءنّى و وقار همين كه به در حرم رسيدى بايست و بگو:
اَللَّهُ اَكْبَرُ اَللَّهُ اَكْبَرُ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ وَاللَّهُ اَكْبَرُ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلى هِدايَتِهِ
خدا بزرگتر است (از توصيف ) معبودى نيست جز خدا و خدا بزرگتر است ستايش خداى را براى راهنمائى كردنش
لِدينِهِ وَالتَّوْفيقِ لِما دَعا اِلَيْهِ مِنْ سَبيلِهِ اَللّهُمَّ اِنَّكَ اَكْرَمُ مَقْصُودٍ
(ما را) به دين خود و توفيق دادنش به اجابت دعوت او بدان راهى كه او خواست خدايا تو بزرگوارترين مقصود
وَاَكْرَمُ مَاْتِىٍّ وَقَدْ اَتَيْتُكَ مُتَقَرِّباً اِلَيْكَ بِابْنِ بِنْتِ نَبِيِّكَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ
وكريمترين كسى هستى كه بدرگاهش آيند و من به درگاهت آمده ام و تقرب جويم به پيشگاهت بوسيله فرزند دختر پيامبرت كه درودهاى
وَعَلى آباَّئِهِ الطّاهِرينَ وَاَبْناَّئِهِ الطَّيِّبينَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ
تو بر او و بر پدران پاك و فرزندان پاكيزه اش باد خدايا درود فرست بر محمد
وَآلِ مُحَمَّدٍ وَلا تُخَيِّبْ سَعْيى وَلا تَقْطَعْ رَجآئى وَاجْعَلْنى عِنْدَكَ
و آل محمد و نوميد مكن كوششم را و قطع مكن اميدم را و قرارم ده در نزد خودت
وَجيهاً فِى الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبينَ
آبرومند در دنيا و آخرت و از مقربان درگاهت
پس داخل شو و مقدّم دار پاى راست خود را و بگو:
بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ وَفى سَبيلِ اللَّهِ وَعَلى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ
به نام خدا و به يارى خدا و در راه خدا و بر كيش رسول خدا
صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لى وَلِوالِدَىَّ وَلِجَميعِ الْمُؤْمِنينَ
صلى اللّه عليه و آله خدايا بيامرز مرا و پدر و مادرم را و همه مردان
وَالْمُؤْمِناتِ
و زنان با ايمان را
پس همين كه رسيدى به در قبّه شريفه بايست و اذن طلب كن و بگو :
ءَاَدْخُلُ يا رَسُولَ اللَّهِ ءَاَدْخُلُ يا نَبِىَّ اللَّهِ ءَاَدْخُلُ يا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِاللَّهِ
آيا داخل شوم اى رسول خدا آيا داخل شوم اى پيامبر خدا آيا داخل شوم اى محمد بن عبداللّه
ءَاَدْخُلُ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ ءَاَدْخُلُ يا اَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ ءَاَدْخُلُ يا اَبا
آيا داخل شوم اى امير مؤ منان آيا داخل شوم اى ابامحمد حسن (مجتبى ) آيا داخل شوم اى ابا
عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنَ ءَاَدْخُلُ يا اَبا مُحَمَّدٍ عَلِىَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ءَاَدْخُلُ يا اَبا
عبداللّه الحسين آيا داخل شوم اى ابا محمد على بن الحسين (زين العابدين ) آيا داخل شوم اى ابا
جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِي ءَاَدْخُلُ يا اَبا عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ءَاَدْخُلُ يا
جعفر محمد بن على آيا داخل شوم اى ابا عبداللّه جعفر بن محمد آيا داخل شوم اى
مَوْلاىَ يا اَبَا الْحَسَنِ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ءَاَدْخُلُ يا مَوْلاىَ يا اَبا جَعْفَرٍ
مولاى من اى اباالحسن موسى بن جعفر آيا داخل شوم اى مولاى من اى ابا جعفر
ءَاَدْخُلُ يا مَوْلاىَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِي
آيا داخل شوم اى مولاى من محمد بن على
پس داخل شو و چهار مرتبه بگو:
اَللَّهُ اَكْبَرُ
خدا بزرگتر است
پس بايست مقابل قبر و قبله را پشت كتف خود قرار بده پس بگو:
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا
سلام بر تو اى
ولِىَّ اللَّهِ وَابْنَ وَلِيِّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللَّهِ وَابْنَ حُجَّتِهِ اَلسَّلامُ
نماينده خدا و فرزند نماينده اش سلام بر تو اى حجت خدا و فرزند حجت او سلام
عَلَيْكَ يا صَفِىَّ اللَّهِ وَابْنَ صَفِيِّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَمينَ اللَّهِ وَابْنَ اَمينِهِ
بر تو اى برگزيده خداوند و فرزند برگزيده اش سلام بر تو اى امين خدا و فرزند امين او
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللَّهِ فى ظُلُماتِ الاَْرْضِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اِمامَ
سلام بر تو اى نور خدا در تاريكيهاى زمين سلام بر تو اى پيشواى
الْهُدى اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَلَمَ الدّينِ وَالتُّقى اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا خازِنَ
هدايت سلام بر تو اى پرچم دين و تقوى سلام بر تو اى خزينه دار
عِلْمِ النَّبِيّينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا خازِنَ عِلْمِ الْمُرْسَلينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا
علم و دانش پيمبران سلام بر تو اى خزينه دار علم و دانش رسولان سلام بر تو اى
نآئِبَ الاَْوْصِيآءِ السّابِقينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَعْدِنَ الْوَحْىِ الْمُبينِ
نايب اوصياء پيشين سلام بر تو اى معدن وحى آشكار
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا صاحِبَ الْعِلْمِ الْيَقينِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْبَةَ عِلْمِ
سلام بر تو اى دارنده دانش يقينى سلام بر تو اى گنجينه دانش پيمبران
الْمُرْسَلينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الاِْمامُ الصّالِحُ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا
مرسل سلام بر تو اى امام شايسته سلام بر تو اى
الاِْمامُ الزّاهِدُ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الاِْمامُ الْعابِدُ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا
امام پارسا سلام بر تو اى امام عابد سلام بر تو اى
الاِْمامُ السَّيِّدُ الرَّشيدُ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمَقْتُولُ الشَّهيدُ اَلسَّلامُ
امام بزرگ و رشيد سلام بر تو اى كشته شهيد (راه حق ) سلام
عَلَيْكَ يَا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَابْنَ وَصِيِّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ مُوسَى
بر تو اى فرزند رسول خدا و فرزند وصى آن حضرت سلام بر تو اى سرور من اى موسى
بْنَ جَعْفَرٍ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَشْهَدُ اَ نَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ عَنِ اللَّهِ ما حَمَّلَكَ
بن جعفر و رحمت خدا و بركاتش گواهى دهم كه براستى تو رساندى از جانب خداوند آنچه را به عهده داشتى
وَحَفِظْتَ مَا اسْتَوْدَعَكَ وَحَلَّلْتَ حَلالَ اللَّهِ وَحَرَّمْتَ حَرامَ اللَّهِ وَاَقَمْتَ
و محافظت كردى از آنچه به تو سپرده بود و حلال كردى حلال خدا را و حرام كردى حرام خدا را و بپاداشتى
اَحْكامَ اللَّهِ وَتَلَوْتَ كِتابَ اللَّهِ وَصَبَرْتَ عَلَى الاَْذى فى جَنْبِ اللَّهِ
احكام خدا را و تلاوت كردى (به حق ) كتاب خدا را و شكيبا بودى بر آزار خلق در راه خدا
وَجاهَدْتَ فِى اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ حَتّى اَتيكَ الْيَقينُ وَاَشْهَدُ اَنَّكَ مَضَيْتَ
و جهاد كردى در راه خدا آنطور كه بايد تا مرگت فرا رسيد و گواهى دهم كه تو برفتى
عَلى ما مَضى عَلَيْهِ آبآؤُكَ الطّاهِرُونَ وَاَجْدادُكَ الطَّيِّبُونَ الاَْوْصِيآءُ
به همان راهى كه رفتند بدان راه پدران پاك و اجداد پاك سرشتت آن اوصياى
الْهادُونَ الاَْئِمَّةُ الْمَهْدِيُّونَ لَمْ تُؤْثِرْ عَمىً عَلى هُدىً وَلَمْ تَمِلْ مِنْ
راهنما و آن پيشوايان راه يافته ترجيح ندادى گمراهى را بر هدايت و متمايل نگشتى از
حَقٍّ اِلى باطِلٍ وَاَشْهَدُ اَ نَّكَ نَصَحْتَ لِلَّهِ وَلِرَسُولِهِ وَلاَِميرِ الْمُؤْمِنينَ
حق بسوى باطل و گواهى دهم كه تو براستى خيرخواهى كردى براى خدا و پيامبرش و براى امير مؤ منان
وَاَنَّكَ اَدَّيْتَ الاَْمانَةَ وَاجْتَنَبْتَ الْخِيانَةَ وَاَقَمْتَ الصَّلوةَ وَآتَيْتَ
و تو بخوبى امانت را پرداختى و از خيانت دورى گزيدى و بپاداشتى نماز را و بدادى
الزَّكوةَ وَاَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَعَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً
زكات را و امر كردى به معروف (و كار نيك ) و جلوگيرى كردى از كار زشت و پرستش كردى خدا را از روى اخلاص
مُجْتَهِداً مُحْتَسِباً حَتّى اَتيكَ الْيَقينُ فَجَزاكَ اللَّهُ عَنِ الاِْسْلامِ وَاَهْلِهِ
و كوشش و پاداش جوئى تا آنگاه كه مرگت فرا رسيد، خداوند پاداش نيكويت دهد از اسلام و مسلمين
اَفْضَلَ الْجَزآءِ وَاَشْرَفَ الْجَزآءِ اَتَيْتُكَ يَا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ زآئِراً عارِفاً
بهترين پاداشها و شريف ترين پاداشهاى نيك را، آمده ام به نزدت اى فرزند رسول خدا براى زيارتت در حالى كه شناساى
بِحَقِّكَ مُقِرّاً بِفَضْلِكَ مُحْتَمِلاً لِعِلْمِكَ مُحْتَجِباً بِذِمَّتِكَ عآئِذاً بِقَبْرِكَ
به حق تواءم و فضيلتت را اقرار دارم و بار دانشت را تحمل كرده و در پرده پيمانت محجوب گشته و به قبرت پناه آورده
لاَّئِذاً بِضَريحِكَ مُسْتَشْفِعاً بِكَ اِلَى اللَّهِ مُوالِياً لاَِوْلِي آئِكَ مُع ادِياً
به ضريحت پناهنده گشته ام و تو را بدرگاه خدا شفيع گرفته ام دوستدار دوستانت هستم و دشمن
لاَِعْدآئِكَ مُسْتَبْصِراً بِشَاءْنِكَ وَبِالْهُدَىَ الَّذَّى اَنْتَ عَلَيْهِ عالِماً
دشمنانت بينايم به شاءن و مقامت و بدان هدايت و راهنمائى كه تو برآنى و دانايم
بِضَلالَةِ مَنْ خالَفَكَ وَبِالْعَمَى الَّذى هُمْ عَلَيْهِ بِاَبى اَنْتَ وَاُمّى
به گمراهى آنكس كه با تو مخالفت كرد و به گمراهى آن وضعى كه بدان گرفتارند، پدر و مادرم
وَنَفْسى وَاَهْلى وَمالى وَوَلَدى يَا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَتَيْتُكَ مُتَقَرِّباً
و خودم و خاندان و مال و فرزندانم به قربانت اى فرزند رسول خدا آمده ام به درگاهت تا تقرب جويم
بِزِيارَتِكَ اِلَى اللَّهِ تَعالى وَمُسْتَشْفِعاً بِكَ اِلَيْهِ فَاشْفَعْ لى عِنْدَ رِبِّكَ
بوسيله زيارت تو بدرگاه خداى تعالى و شفيع گيرم تو را به پيشگاهش پس شفاعت مرا بكن در نزد پروردگارت
لِيَغْفِرَ لى ذُنُوبى وَيَعْفُوَ عَنْ جُرْمى وَيَتَجاوَزَ عَنْ سَيِّئاتى وَيَمْحُوَ
تا بيامرزد گناهانم را و در گذرد از جرم و تقصيرم و ناديده انگارد اعمال بدم را و محو كند
عَنّى خَطيئاتى وَيُدْخِلَنِى الْجَنَّةَ وَيَتَفَضَّلَ عَلَىَّ بِما هُوَ اَهْلُهُ وَيَغْفِرَ
خطاهايم را و داخل بهشتم گرداند و تفضل كند بر من بدانچه او شايسته آنست و بيامرزد
لى وَلاِبائى وَلاِِخْوانى وَاَخَواتى وَلِجَميعِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ
مرا و پدران و برادران و خواهرانم را و همه مردان و زنان با ايمانى را كه
فى مَشارِقِ الاَْرْضِ وَمَغارِبِها بِفَضْلِهِ وَجُودِهِ وَمَنِّهِ
در خاورهاى زمين و باخترهاى آنند به فضلش و به جود و احسانش
پس بيانداز خودرا بر قبر و ببوس آنرا و بگذار دو طرف روى خود را بر آن و دعا كن به آنچه مى خواهى پس برگرد به جانب سر و بگو:
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ يا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ وَرَحْمَةُ
سلام بر تو اى مولا و سرور من اى موسى بن جعفر و رحمت
اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَشْهَدُ اَنَّكَ الاِْمامُ الْهادى وَالْوَلِىُّ الْمُرْشِدُ وَاَنَّكَ مَعْدِنُ
خدا و بركاتش گواهى دهم كه توئى پيشواى راهنما و سرپرست ارشاد كننده و توئى معدن
التَّنْزيلِ وَصاحِبُ التَّاْويلِ وَحامِلُ التَّوْريةِ وَالاِْنْجيلِ وَالْعالِمُ
تنزيل (قرآن ) و داراى (علم ) تاءويل و دارنده تورات و انجيل و دانشمند
الْعادِلُ وَالصّادِقُ الْعامِلُ يا مَوْلاىَ اَنَا اَبْرَءُ اِلَى اللَّهِ مِنْ اَعْدآئِكَ
عادل و راستگوى عامل (به احكام دين ) اى مولا و سرور من بيزارى جويم من بدرگاه خدا از دشمنانت
وَاَتَقَرَّبُ اِلَى اللَّهِ بِمُوالاتِكَ فَصَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَعَلى آبآئِكَ
و تقرب جويم به پيشگاه خداوند بوسيله دوستى تو درود خدا بر تو و بر پدران
وَاَجْدادِكَ وَاَبْنآئِكَ وَشيعَتِكَ وَمُحِبّيكَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ
و اجداد و فرزندان و شيعيان و دوستانت و رحمت خدا و بركاتش
پس دو ركعت نماز زيارت بكن بخوان در آن سوره يسَّ و الرّحمن يا هر چه آسان باشد از قرآن پس دعا كن به آنچه مى خواهى
زيارت ديگر امام موسى بن جعفر عليهماالسلام
زيارت ديگر براى حضرت موسى عليه السلام شيخ مفيد و شيخ شهيد و محمّد بن المشهدى فرموده اند چون خواستى زيارت كنى آن جناب را در بغداد پس غسل كن براى زيارت و قصد كن حرم شريف را و بايست بر در حرم و اذن دخول بطلب پس داخل حرم شو در حالى كه مى گوئى :
بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ وَفى سَبيلِ اللَّهِ وَعَلى مِلَّةِ
به نام خدا و بيارى خدا و در راه خدا و بر كيش
رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَالسَّلامُ عَلى اَوْلِيآءِ اللَّهِ
رسول خدا درود خدا بر او و بر آلش باد و سلام بر اولياء خدا باد
بعد ازآن برو تا آنكه مقابل قبر حضرت موسى بن جعفرعليه السلام شوى پس چون ايستادى نزد قبر آن جناب پس بگو:
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نوُرَ اللَّهِ فى ظُلُماتِ الاَْرْضِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ
سلام بر تو اى نور خدا در تاريكيهاى زمين سلام بر تو
يا وَلِىَّ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بابَ اللَّهِ اَشْهَدُ
اى نماينده خدا سلام بر تو اى حجت خدا سلام بر تو اى باب رحمت خدا گواهى دهم
اَنَّكَ اَقَمْتَ الصَّلوةَ وَآتَيْتَ الزَّكوةَ وَاَمَرْتَ بِالْمَعْروُفِ وَنَهَيْتَ عَنِ
كه براستى تو برپاداشتى نماز را و بدادى زكات را و امر كردى به معروف (كارهاى نيك ) و نهى كردى از
الْمُنْكَرِ وَتَلَوْتَ الْكِتابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ وَجاهَدْتَ فِى اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ
از كار زشت و تلاوت كردى قرآن را آنطور كه بايد و جهاد كردى در راه خدا آنطور كه شايد
وَصَبَرْتَ عَلَى الاَْذى فى جَنْبِهِ مُحْتَسِباً وَعَبَدْتَهُ مُخْلِصاً حَتّى اَتيكَ
و شكيبائى كردى بر آزار مردم در راه او به حساب درك پاداش و پرستش كردى او را از روى اخلاص تا مرگت
الْيَقينُ اَشْهَدُ اَنَّكَ اَوْلى بِاللَّهِ وِبِرَسوُلِهِ وَاَنَّكَ اِبْنُ رَسوُلِ اللَّهِ حَقّاً اَبْرَءُ
فرا رسيد گواهى دهم كه تو براستى سزاوارترى نسبت به خدا و پيامبرش و توئى فرزند رسول خدا به حق ، بيزارى جويم
اِلَى اللَّهِ مِنْ اَعْدآئِكَ وَاَتَقَرَّبُ اِلَى اللَّهِ بِمُوالاتِكَ اَتَيْتُكَ يا مَوْلاىَ
به درگاه خدا از دشمنانت و تقرب جويم به نزد خدا بوسيله دوستيت آمده ام بدرگاهت اى سرور من
عارِفاً بِحَقِّكَ مُوالِياً لاَِوْلِيآئِكَ مُعادِياً لاَِعْدآئِكَ فَاشْفَعْ لى عِنْدَ رَبِّكَ
با معرفت به حق تو و دوستدار دوستان تواءم و دشمن دشمنانت پس شفاعتم را بكن در نزد پروردگارت
پس خود را بر قبر بيفكن و بُوسه كن و گونه هاى خود را بر او بگذار پس بگرد از آنجا و بيا به جانب سر و بايست و بگو:
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَشْهَدُ
سلام بر تو اى فرزند رسول خدا گواهى دهم
اَنَّكَ صادِقٌ اَدَّيْتَ ناصِحا وَقُلْتَ اَمينا وَمَضَيْتَ شَهيدا لَمْ تُؤْثِرْ
كه براستى تو صادق در گفتار بودى و خيرخواهانه اداى امانت كردى و امانت در گفتار داشتى و به شهادت از دنيا رفتى مقدم نداشتى
عَمىً عَلَى الْهُدى وَلَمْ تَمِلْ مِنْ حَقٍّ اِلى باطِلٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ
گمراهى را بر هدايت و متمايل نگشتى از حق بسوى باطل درود خدا بر تو
وَعَلى آبآئِكَ وَاَبْنآئِكَ الطّاهِرينَ
و بر پدران و فرزندان پاكيزه ات باد
پس ببوس قبر منوّر را و دو ركعت نماز زيارت گذار و بعد از اين دو ركعت هر نماز كه خواهى بكن پس از آن به سجده برو و بگو:
اَللّهُمَّ
خدايا
اِلَيْكَ اِعْتَمَدْتُ وَاِلَيْكَ قَصَدْتُ وَبِفَضْلِكَ رَجَوْتُ وَقَبْرَ اِمامِىَ الَّذى
به تو اعتماد كردم و آهنگ تو كردم و فضل تو را اميد دارم و قبر امامم را كه
اَوْجَبْتَ عَلَىَّ طاعَتَهُ زُرْتُ وَبِهِ اِلَيْكَ تَوَسَّلْتُ فَبِحَقِّهِمُ الَّذى اَوْجَبْتَ
اطاعتش را بر من واجب گردانيدى زيارت كردم و بوسيله او بدرگاه تو توسل جستم پس بدان حقى كه براى آنها
عَلى نَفْسِكَ اغْفِرْ لى وَلِوالِدَىَّ وَلِلْمُؤْمِنينَ يا كَريمُ
بر خود واجب كرده اى بيامرز مرا و پدر و مادرم و همه مردم با ايمان را اى بزرگوار
پس روى راست خود را بگذار وبگو:
اَللّهُمَّ قَدْ عَلِمْتَ حَوآئِجى فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاقْضِها
خدايا تو خود حاجتهاى مرا مى دانى پس درود فرست بر محمد و آل محمد و آنها را برآور
پس جانب چپ روى را بگذار وبگو:
اَللّهُمَّ قَدْ اَحْصَيْتَ ذُنُوبى فَبِحَقِّ
خدايا تو خود بخوبى گناهانم را شماره كرده اى به حق
مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاغْفِرْها وَتَصَدَّقْ
محمد و آل محمد درود فرست بر محمد و آل محمد و بيامرز آنها را و تصدق كن
عَلَىَّ بِما اَنْتَ اَهْلُهُ
بر من بدانچه تو شايسته آنى
پس برگرد به سجده وبگو شُكْراً شُكْراً صد مرتبه پس سر از سجده بردار و دعا كن به آنچه خواهى از براى هر كه مى خواهى و دوست دارى آن را
صلوات بر حضرت موسى بن جعفر عليهماالسلام
مؤ لّف گويد سيّد جليل علىّ بن طاوس سلام الله عليها در مصباح الزّائر در يكى از زيارات حضرت موسى بن جعفرعليه السلام اين صلوات را بر آن حضرت كه محتوى است بر شمّه اى از فضائل و مناقب و عبادت و مصائب آن جناب نقل كرده البّته زائر از فيض خواندن آن خود را محروم نكند
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَاَهْلِ بَيْتِهِ وَصَلِّ عَلى موُسَى بْنِ جَعْفَرٍ
خدايا درود فرست بر محمد و خاندانش و درود فرست بر موسى بن جعفر
وَصِىِّ الاَْبْرارِ وَاِمامِ الاَْخْيارِ وَعَيْبَةِ الاَْنْوارِ وَوارِثِ السَّكينَةِ
وصى آقايان نيكوكار و پيشواى خوبان و گنجينه انوار و وارث آرامش
وَالْوَقارِ وَالْحِكَمِ وَالاْثارِ الَّذى كانَ يُحْيِى اللَّيْلَ بِالسَّهَرِ اِلَى
و وقار و فرزانگى و آثار (و نشانه ها) آن بزرگوارى كه شب زنده دار و بيدار بود تا هنگام
السَّحَرِ بِمُواصَلَةِ الاِْسْتِغْفارِ حَليفِ السَّجْدَةِ الطَّويلَةِ وَالدُّموُعِ
سحر و پيوسته مشغول استغفار بود، همدم و رفيق سجده هاى طولانى و اشكهاى
الْغَزيرَةِ وَالْمُناجاتِ الْكَثيرَةِ وَالضَّراعاتِ الْمُتَّصِلَةِ وَمَقَرِّ النُّهى
ريزان و مناجات بسيار و زارى و ناله پيوسته بود، و هم او مقر عقل و خرد
وَالْعَدْلِ وَالْخَيْرِ وَالْفَضْلِ وَالنَّدى وَالْبَذْلِ وَمَاءْ لَفِ الْبَلْوى وَالصَّبْرِ
و عدالت و نيكى و فضيلت و بخشش و جود و عطا بود و نيز آن حضرت خوگرفته بود به بلا و شكيبائى
وَالْمُضْطَهَدِ بِالظُّلْمِ وَالْمَقْبوُرِ بِالْجَوْرِ وَالْمُعَذَّبِ فى قَعْرِ السُّجوُنِ
و پايمال ظلم و ستم گشت و به ظلم و جور در قبر رفت و در سياه چالهاى زندان
وَظُلَمِ الْمَطاميرِ ذِى السّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيوُدِ وَالْجَِنازَةِ
وسلولهاى تاريك تحت شكنجه و عذاب بودآن بزرگوارى كه ساق پايش از فشار حلقه هاى كُند و زنجير شكسته و خرد شد و صاحب آن
الْمُنادى عَلَيْها بِذُلِّ الاِْسْتِخْفافِ وَالْوارِدِ عَلى جَدِّهِ الْمُصْطَفى
جنازه مقدسى كه جلوش جار مى زدند با كمار خوارى و سبكى و آنكه درآمد بر جدش مصطفى
وَاَبيهِ الْمُرْتَضى وَاُمِّهِ سَيِّدَةِ النِّسآءِ بِاِرْثٍ مَغْضُوبٍ وَ وَِلاَّءٍ
و پدرش (على ) مرتضى و مادرش بانوى زنان در حالى كه ارثش به يغما رفته و حكومتش ربوده شده
مَسْلوُبٍ وَاَمْرٍ مَغْلوُبٍ وَدَمٍ مَطْلوُبٍ وَسَمٍّ مَشْروُبٍ اَللّهُمَّ وَكَما
و در كار خود مغلوب دشمنان گشته ، و دشمن ريختن خونش را مى خواست با زهرى كه به او خورانيدند خدايا چنانچه
صَبَرَ عَلى غَليظِ الِْمحَنِ وَتَجَرَّعَ غُصَصَ الْكُرَبِ وَاسْتَسْلَمَ لِرِضاكَ
او صبر كرد بر سختى محنت و سركشيد جرعه هاى گرفتارى را و تن داد به رضايت تو
وَاَخْلَصَ الطّاعَةَ لَكَ وَمَحَضَ الْخُشوُعَ وَاسْتَشْعَرَ الْخُضوُعَ وَعادَى
و اطاعت كرد تو را از روى اخلاص و بى آلايش در برابرت فروتن گشت و خضوع نمود و دشمنى كرد
الْبِدْعَةَ وَاَهْلَها وَلَمْ يَلْحَقْهُ فى شَىْءٍ مِنْ اَوامِرِكَ وَنَواهيكَ لَوْمَةُ
با بدعت و بدعت گزاران و سرزنشهاى ملامت كنندگان بهيچوجه و در هيچ يك از اوامر و نواهى تو در او مؤ ثر
لاَّئِمٍ صَلِّ عَلَيْهِ صَلوةً نامِيَةً مُنْيفَةً زاكِيَةً توُجِبُ لَهُ بِها شَفاعَةَ اُمَمٍ
نگشت درود فرست بر او درودى با بركت و بلندمرتبه و پاكيزه كه موجب شود بدان شفاعت امتهائى
مِنْ خَلْقِكَ وَقُروُنٍ مِنْ بَراياكَ وَبَلِّغْهُ عَنّا تَحِيَّةً وَسَلاماً وَآتِنا مِنْ
از خلق تو را و شامل مردمانى از قرون گذشته شود و برسان به او از جانب ما تحيت و سلامى و بده به ما از
لَدُنْكَ فى مُوالاتِهِ فَضْلاً وَاِحْساناً وَمَغْفِرَةً وَرِضْواناً اِنَّكَ ذوُ
نزد خويش به پاداش دوستى او فضل و احسان و آمرزش و خوشنودى خودت را كه تو داراى
الْفَضْلِ الْعَميمِ وَالتَّجاوُزِ الْعَظيمِ بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
فضلى همگانى و گذشت بزرگى هستى به رحمتت اى مهربانترين مهربانان
زيارت امام محمد تقى عليه السلام
و امّا زيارت مختصّ به امام محمّد تقى عليه السلام پس همان سه بزرگوار فرموده اند كه پس متوجّه شو بسوى قبر ابى جعفر محمّد بن علىّ الجوادعليه السلام كه در پشت سَرِ جدّ بزرگوار خود مدفون است و چون ايستادى نزد قبر آن حضرت پس بگو:
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وَلِىَّ اللَّهِ اَلسَّلامُ
سلام بر تو اى ولى خدا سلام
عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللَّهِ فى ظُلُماتِ الاَْرْضِ
بر تو اى حجت خدا سلام بر تو اى نور خدا در تاريكيهاى زمين
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلى آبآئِكَ اَلسَّلامُ
سلام بر تو اى فرزند رسول خدا سلام بر تو و بر پدران (پاك ) تو سلام
عَلَيْكَ وَعَلى اَبْنآئِكَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلى اَوْلِيآئِكَ اَشْهَدُ اَنَّكَ قَدْ
بر تو و بر فرزندانت سلام بر تو و بر دوستانت گواهى دهم كه براستى تو
اَقَمْتَ الصَّلوةَ وَآتَيْتَ الزّكوةَ وَاَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَيْتَ عَنِ
برپاداشتى نماز را و بدادى زكات را و امر به معروف و نهى از
الْمُنْكَرِ وَتَلَوْتَ الْكِتابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ وَجاهَدْتَ فِى اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ
منكر كردى و تلاوت كردى قرآن را چنانچه بايد و جهاد كردى در راه خدا آنطور كه شايد
وَصَبَرْتَ عَلَى الاَْذى فى جَنْبِهِ حَتّى اَتيكَ الْيَقينُ اَتَيْتُكَ زآئِراً
و شكيبا بودى بر آزار مردم در مورد (كار) خدا تا مرگت فرا رسيد آمده ام به درگاهت براى زيارت
عارِفاً بِحَقِّكَ مُوالِياً لاَِوْلِيآئِكَ مُعادِياً لاَِعْدآئِكَ فَاشْفَعْ لى عِنْدَ
در حالى كه عارفم به حق تو و دوست دارم دوستانت را و دشمنم با دشمنانت پس شفاعت مرا بنما در پيشگاه
رَبِّكَ
پروردگارت
پس ببوس قبر را و روى خود را بر آن بنه پس دو ركعت نماز زيارت كن و بعد از آن هر نماز كه خواهى بگذار پس برو به سجده و بگو :
اِرْحَمْ مَنْ اَسآءَ وَاقْتَرَفَ وَاسْتَكانَ وَاعْتَرَفَ
رحم كن به آنكه بد كرده و مرتكب جرم شده و به بيچارگى افتاده و اعتراف دارد
پس جانب روى راست را بگذار و بگو :
اِنْ كُنْتُ بِئْسَ الْعَبْدُ فَاَنْتَ نِعْمَ الرَّبُّ
اگر من بد بنده اى هستم پس تو نيكو پروردگارى هستى
پس روى چپ خود را بگذار و بگو:
عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِكَ فَلْيَحْسُنِ
بزرگ گشت گناه از بنده ات پس بايد نيكو باشد
الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِكَ يا كَريمُ
گذشت از طرف تو اى بزرگوار
حكايت سيد رشتى
شيخ ما در نجم ثاقب حكايتى نقل كرده كه از آن ظاهر مى شود كه بايد به اين زيارت مواظبت كرد و از آن غفلت ننمود و آن حكايت چنين است:
جناب مستطاب تقىّ صالح سيّد احمد بن سيّد هاشم بن سيّد حسن موسوى رشتى تاجر ساكن رشت ايّده الله در هفده سال قبل تقريبا به نجف اشرف مشرّف شد و با عالم ربّانى و فاضل صمدانى شيخ على رشتى طاب ثراهُ كه در حكايت آينده مذكور خواهند شد انشاءالله به منزل حقير آمدند و چون برخاستند شيخ از صلاح و سداد سيّد مرقوم اشاره كرد و فرمود كه قضيّه عجيبه دارد و در آن وقت مجال بيان نبود پس از چند روزى ملاقات شد فرمود كه سيّد رفت و قضيّه را با جمله اى از حالات سيّد نقل كرد بسيار تاءسّف خوردم از نشنيدن آنها از خود او اگر چه مقام شيخ رحمه الله اَجَلّ از آن بود كه اندكى خلاف در نقل ايشان برود و از آن سال تا چند ماه قبل اين مطلب در خاطر بود تا در ماه جمادى الا خره اين سال از نجف اشرف برگشته بودم در كاظمين سيّد صالح مذكور را ملاقات كردم كه از سامرّه مراجعت كرده عازم عجم بود پس شرح حال او را چنانكه شنيده بودم پرسيدم از آنجمله قضيّه معهوده همه را نقل كرد مطابق آن و آن قضيّه چنان است كه گفت در سنه هزار و دويست و هشتاد به اراده حجّ بيت الله الحرام از دارالمرز رشت آمدم به تبريز و در خانه حاجى صفر على تاجر تبريزى معروف منزل كردم چون قافله نبود متحيّر ماندم تا آنكه حاجى جبّار جلودار سدهى اصفهانى باربرداشت بجهت طرابوزن تنها از او مالى كرايه كردم و رفتم چون به منزل اوّل رسيديم سه نفر ديگر به تحريص حاجى صفرعلى به من ملحق شدند يكى حاجى ملاّ باقر تبريزى حجّه فروش معروف علماء و حاجى سيّد حسين تاجر تبريزى و حاجى ملاّ على نامى كه خدمت مى كرد پس به اتفاق روانه شديم تا رسيديم به ارزنة الروم و از آنجا عازم طرابوزن و در يكى از منازل مابين اين دو شهر حاجى جبّار جلودار به نزد ما آمد و گفت اين منزل كه در پيش داريم مخوف است قدرى زود بار كنيد كه به همراه قافله باشيد چون در ساير منازل غالباً از عقب قافله به فاصله مى رفتيم پس ما هم تخميناً دو ساعت و نيم يا سه به صبح مانده به اتفاق حركت كرديم به قدر نيم يا سه ربع فرسخ از منزل خود دور شده بوديم كه هوا تاريك شد و برف مشغول باريدن شد بطورى كه رفقا هر كدام سر خود را پوشانيده تند راندند من نيز آنچه كردم كه با آنها بروم ممكن نشد تا آنكه آنها رفتند من تنها ماندم پس از اسب پياده شدم در كنار راه نشستم و به غايت مضطرب بودم چون قريب ششصد تومان براى مخارج راه همراه داشتم بعد از تاءمّل و تفكّر بنابراين گذاشتم كه در همين موضع بمانم تا فجر طالع شود به آن منزل كه از آنجا بيرون آمديم مراجعت كنم و از آنجا چند نفر مستحفظ به همراه برداشته به قافله ملحق شوم در آن حال در مقابل خود باغى ديدم و در آن باغ باغبانى كه در دست بيلى داشت كه بر درختان مى زد كه برف از آنها بريزد پس پيش آمد به مقدار فاصله كمى ايستاد فرمود تو كيستى عرض كردم رفقا رفتند و من ماندم راه را نمى دانم گم كرده ام فرمود به زبان فارسى نافله بخوان تا راه را پيدا كنى من مشغول نافله شدم بعد از فراغ از تهجّد باز آمد و فرمود نرفتى گفتم واللّه راه را نمى دانم فرمود جامعه بخوان من جامعه را حفظ نداشتم و تاكنون حفظ ندارم با آنكه مكرّر به زيارت عتبات مشرّف شدم پس از جاى برخاستم و جامعه را بالتّمام از حفظ خواندم باز نمايان شد فرمود نرفتى هستى مرا بى اختيار گريه گرفت گفتم هستم راه را نمى دانم فرمود عاشورا بخوان و عاشورا را نيز حفظ نداشتم و تاكنون ندارم پس برخاستم و مشغول زيارت عاشورا شدم از حفظ تا آنكه تمام لعن و سلام و دعاى علقمه را خواندم ديدم باز آمد و فرمود نرفتى هستى گفتم نه هستم تا صبح فرمود من حال تو را به قافله مى رسانم پس رفت و بر الاغى سوار شد و بيل خود را بدوش گرفت و فرمود به رديف من بر الاغ سوار شو سوار شدم پس عنان اسب خود را كشيدم تمكين نكرد و حركت ننمود فرمود جلو اسب را به من ده دادم پس بيل را بدوش چپ گذاشت و عنان اسب را بدست راست گرفت و براه افتاد اسب در نهايت تمكين متابعت كرد پس دست خود را بر زانوى من گذاشت و فرمود شما چرا نافله نمى خوانيد نافله نافله نافله سه مرتبه فرمود و باز فرمود شما چرا عاشورا نمى خوانيد عاشورا عاشورا عاشورا سه مرتبه و بعد فرمود شما چرا جامعه نمى خوانيد جامعه جامعه جامعه و در وقت طىّ مسافت بنحو استداره سير مى نمود يك دفعه برگشت و فرمود آنست رفقاى شما كه در لب نهر آبى فرود آمده مشغول وضو بجهت نماز صبح بودند پس من از الاغ پايين آمدم كه سوار اسب خود شوم و نتوانستم پس آن جناب پياده شد و بيل را در برف فرو كرد و مرا سوار كرد و سر اسب را به سمت رفقا برگردانيد من در آن حال به خيال افتادم كه اين شخص كى بود كه به زبان فارسى حرف مى زد و حال آنكه زبانى جز تركى و مذهبى غالباً جز عيسوى در آن حدود نبود و چگونه به اين سرعت مرا به رفقاى خود رساند پس در عقب خود نظر كردم احدى را نديدم و از او آثارى پيدا نكردم پس به رفقاى خود ملحق شدم .
زيارت جامعه ديگر
زيارت سوّم زيارتى است كه علامه مجلسى آن را در تحفة الزّائر زيارت هشتم جوامع قرار داده و فرموده كه اين زيارتى است كه سيّد بن طاوس در ضمن ادعيه عرفه روايت كرده از حضرت صادق عليه السلام و در هر وقت و هر موضع كه باشد مى توان كردن خصوصاً در روز عرفه و زيارت اين است :
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا رَسوُلَ اللَّهِ اَلسَّلامُ
سلام بر تو اى رسول خدا سلام
عَلَيْكَ يا نَبِىَّ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا خِيَرَةَ اللَّهِ مِنْ خَلْقِهِ وَاَمينَهُ عَلى
بر تو اى پيغمبر خدا سلام بر تو اى برگزيده خدا از خلقش و امين او بر
وَحْيِهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا
وحيش سلام بر تو اى سرور من اى امير مؤ منان سلام بر تو اى
مَوْلاىَ اَنْتَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلى خَلْقِهِ وَبابُ عِلْمِهِ وَوَصِىُّ نَبِيِّهِ وَالْخَليفَةُ
مولاى من ، توئى حجت خدا بر خلق او و درگاه علم و دانش او و وصى پيامبرش و جانشين
مِنْ بَعْدِهِ فى اُمَّتِهِ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً غَصَبَتْكَ حَقَّكَ وَقَعَدَتْ مَقْعَدَكَ اَنَا
پس از او در ميان امتش خدا لعنت كند مردمى كه حق تو را غصب كردند و بجاى تو نشستند، من
بَرَّئٌ مِنْهُمْ وَمِنْ شي عَتِهِمْ اِلَيْكَ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا فاطِمَةُ الْبَتوُلُ
از آنها و از پيروانشان بدرگاه تو بيزارى جويم سلام بر تو اى فاطمه بتول
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا زَيْنَ نِسآءِ الْعالَمينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسوُلِ
سلام بر تو اى زينت زنان جهانيان سلام بر تو اى دختر رسول
اللَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكِ وَعَلَيْهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا اُمَّ الْحَسَنِ
خدا پروردگار جهانيان درود خدا بر تو و بر او باد سلام بر تو اى مادر حسن
وَالْحُسَيْنِ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً غَصَبَتْكِ حَقَّكِ وَمَنَعَتْكِ ما جَعَلَهُ اللَّهِ لَكِ
و حسين خدا لعنت كند مردمى كه حق تو را غصب كردند و محرومت كردند از آن حق حلالى كه
حَلالاً اَ نَا بَرَّئٌ اِلَيْكِ مِنْهُمْ وَمِنْ شي عَتِهِمْ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ يا
خداوند برايت مقرر داشته بود من بيزارم به پيشگاه تو از آنها و از پيروانشان ، سلام بر تو اى مولاى من اى
اَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ الزَّكِىَّ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً قَتَلَتْكَ
ابا محمد حسن ((زكى )) سلام بر تو اى سرور من ، خدا لعنت كند مردمى كه تو را كشتند
وَبايَعَتْ فى اَمْرِكَ وَشايَعَتْ اَنَا بَرَّئٌ اِلَيْكَ مِنْهُمْ وَمِنْ شي عَتِهِمْ
و در كار (گرفتن خلافت از) تو با همديگر بيعت كرده و همكارى كردند من بيزارم به پيشگاه تو از آنها و از پيروانشان
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ يا اَبا عَبْدَاللَّهِ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِي صَلَواتُ اللَّهِ
سلام برتو اى مولاى من اى ابا عبداللّه (اى ) حسين بن على درودهاى خدا
عَلَيْكَ وَعَلى اَبيكَ وَجَدِّكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً
بر تو و بر پدرت و بر جدت محمد صلى اللّه عليه و آله خدا لعنت كند مردمى كه
اسْتَحَلَّتْ دَمَكَ وَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً قَتَلَتْكَ وَاسْتَباحَتْ حَريمَكَ وَلَعَنَ اللَّهُ
خون تو را حلال شمردند و خدا لعنت كند مردمى كه تو را كشتندو هتك حرمت تو را مباح دانستند و خدا لعنت كند
اَشْياعَهُمْ وَاَتْباعَهُمْ وَلَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدينَ لَهُمْ بِالتَّمْكينِ مِنْ قِتالِكُمْ
همراهان و پيروانشان را و خدا لعنت كند آنانكه اسباب كار را فراهم كردند تا آنها نيروى نبرد با شما را پيدا كنند،
اَ نَا بَرَّئٌ اِلَى اللَّهِ وَاِلَيْكَ مِنْهُمْ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ يا اَبا مُحَمَّدٍ
من بيزارم به پيشگاه خدا و به پيشگاه تو از ايشان سلام بر تو اى مولاى من اى ابامحمد:
عَلِىَّ بْنَ الْحُسَيْنِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ يا اَبا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ
على بن الحسين سلام بر تو اى مولاى من اى ابا جعفر محمد بن
عَلِي اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ يا اَبا عَبْدِاللَّهِ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ اَلسَّلامُ
على سلام بر تو اى مولاى من اى ابا عبداللّه جعفر بن محمد سلام
عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ يا اَبَا الْحَسَنِ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا
بر تو اى مولاى من اى ابا الحسن موسى بن جعفر سلام بر تو اى
مَوْلاىَ يا اَبَا الْحَسَنِ عَلِىَّ بْنَ موُسى اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ يا اَبا
مولاى من اى ابا الحسن على بن موسى سلام بر تو اى مولاى من اى ابا
جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِي اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ يا اَبَا الْحَسَنِ عَلِىَّ بْنَ
جعفر محمد بن على سلام بر تو اى مولاى من اى اباالحسن على بن
مُحَمَّدٍ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ يا اَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِي اَلسَّلامُ
محمد سلام بر تو اى مولاى من اى ابا محمد حسن بن على سلام
عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ يا اَبَا الْقاسِمِ مُحَمَّدَ بْنَ الْحَسَنِ صاحِبَ الزَّمانِ
بر تو اى مولاى من اى ابا القاسم محمد بن الحسن صاحب الزمان
صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَعَلى عِتْرَتِكَ الطّاهِرَةِ الطَّيِّبَةِ يا مَوالِىَّ كوُنوُا
درود خدا بر تو و بر خاندان پاك پاكيزه ات اى سروران من شما
شُفَعآئى فى حَطِّ وِزْرى وَخَطاياىَ آمَنْتُ بِاللَّهِ وَبِما اُنْزِلَ اِلَيْكُمْ
شفيعان من باشيد در ريختن بار گران گناه و خطاهايم ايمان دارم به خدا و بدانچه بر شما نازل شده
وَاَتَوالى آخِرَكُمْ بِما اَتَوالى اَوَّلَكُمْ وَبَرِئْتُ مِنَ الْجِبْتِ وَالطّاغوُتِ
و دوست دارم آخرين فرد شما را به همان دليل كه دوست دارم اولين شخص شما را و بيزارم از جبت و طاغوت
وَاللاّتِ وَالْعُزّى يا مَوالِىَّ اَنَا سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ
و لات و عزى (يعنى خلفاى ناحق ) اى سروران و بزرگانم من در صلح و سازشم با هر كه با شما در صلح است و در جنگم
حارَبَكُمْ وَعَدُوُّ لِمَنْ عاداكُمْ وَوَلِىُّ لِمَنْ والاكُمْ اِلى يَوْمِ الْقِيمَةِ
با هر كس كه با شما در جنگ است و دشمنم با كسى كه با شما دشمنى كند و دوستم با كسى كه شما را دوست دارد تا روز قيامت ،
وَلَعَنَ اللَّهُ ظالِميكُمْ وَغاصِبيكُمْ وَلَعَنَ اللَّهُ اَشْياعَهُمْ وَاَتْباعَهُمْ وَاَهْلَ
و خدا لعنت كند ستمگران شما و غاصبين حقوق شما را خدا لعنت كند پيروان و همراهان و هم
مَذْهَبِهِمْ وَاَبْرَءُ اِلىَ اللَّهِ وَاِلَيْكُمْ مِنْهُمْ
مسلكان آنها را و بيزارى جويم بدرگاه خدا و به پيشگاه شما
زيارت امين الله
زيارت چهارم زيارت معروفه به امين اَللَّه است كه اولش اين است ((اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَمينَ اللَّهِ فى اَرْضِهِ وَحُجَّتَهُ عَلى عِبادِهِ اَشْهَدُ اَنَّكَ جاهَدْتَ فِى اللَّهِ)) تا آخر زيارت كه گذشت در زيارات حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام زيرا كه ما آنرا زيارت دويّم حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام قرار داديم .
زيارت پنجم زيارت ((اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى اَشْهَدَنا مَشْهَدَ اَوْلِيآئِهِ فى رَجَبٍ)) است كه در اعمال ماه رجب گذشت پس آنچه از زيارات جامعه در اين كتاب مبارك است پنج زيارت است و كفايت مى كند انشاء اللَّه .
دعاى بعد از زيارات
در دعائى كه بعد از زيارت هر يك از ائمه عليهم السلام خوانده مى شود سيد بن طاوس ره فرموده كه مستحبّ است اين دعا خوانده شود عقب زيارت ائمه عليهم السلام .
اَللّهُمَّ اِنْ كانَتْ ذُنوُبى
خدايا اگر گناهان آبرويم
قَدْ اَخْلَقَتْ وَجْهى عِنْدَكَ وَحَجَبَتْ دُعآئى عَنْكَ وَحالَتْ بَيْنى
را در پيشگاه تو برده و دعايم را از تو پوشانده و ميان من و تو حائل
وَبَيْنَكَ فَاَسْئَلُكَ اَنْ تُقْبِلَ عَلَىَّ بِوَجْهِكَ الْكَريمِ وَتَنْشُرَ عَلَىَّ رَحْمَتَكَ
گشته پس از تو خواهم كه رو آرى بر من به روى گراميت و بگسترانى رحمت خود را بر من
وَتُنَزِّلَ عَلَىَّ بَرَكاتِكَ وَاِنْكانَتْ قَدْ مَنَعَتْ اَنْ تَرْفَعَ لى اِلَيْكَ صَوْتاً اَوْ
و فروبارى بركاتت را بر من و اگر گناهان من مانع از اين است كه آوازى از من بسوى تو بالا آيد يا
تَغْفِرَ لى ذَنْباً اَوْ تَتَجاوَزَ عَنْ خَطيئَةٍ مُهْلِكَةٍ فَها اَنَا ذا مُسْتَجيرٌ بِكَرَمِ
از اينكه گناهى از من بيامرزى يا از خطاى نابودكننده اى درگذرى پس من نيز پناه جسته ام به بزرگوارى
وَجْهِكَ وَعِزِّ جَلالِكَ مُتَوَسِّلٌ اِلَيْكَ مُتَقَرِّبٌ اِلَيْكَ بِاَحَبِّ خَلْقِكَ اِلَيْكَ
ذاتت و عزت جلالت و بدرگاهت توسل جسته و به پيشگاهت تقرب و نزديكى جويم به محبوبترين خلق تو در نزدت
وَاَكْرَمِهِمْ عَلَيْكَ وَاَوْلاهُمْ بِكَ وَاَطْوَعِهِمْ لَكَ وَاَعْظَمِهِمْ مَنْزِلَةً
و گرامى ترين آنها بر تو و شايسته ترين آنها به تو و فرمانبردارترينشان براى تو و بزرگترين آنها نزد تو در منزلت
وَمَكاناً عِنْدَكَ مُحَمَّدٍ وَبِعِتْرَتِهِ الطّاهِرينَ الاَْئِمَّةِ الْهُداةِ الْمَهْدِيّينَ
و مقام (يعنى ) محمد و عترت پاكيزه اش آن پيشوايان راهنماى راه يافته
الَّذينَ فَرَضْتَ عَلى خَلْقِكَ طاعَتَهُمْ وَاَمَرْتَ بِمَوَدَّتِهِمْ وَجَعَلْتَهُمْ
آنانكه واجب كردى بر خلق خويش فرمانبرداريشان را و دستورشان دادى به دوستى آنها و گردانيدى
وُلاةَ الاَْمْرِ مِنْ بَعْدِ رَسوُلِكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ يا مُذِلَّ كُلِّ جَبّارٍ
آنها را زمامداران پس از رسولت كه درود تو بر او و آلش باد اى خوار كننده هر گردنكش
عَنيدٍ وَيا مُعِزَّ الْمُؤْمِنينَ بَلَغَ مَجْهوُدى فَهَبْ لى نَفْسِىَ السّاعَةَ
ستيزه جو و اى عزت بخش مؤ منان تاب و توانم رفته پس ببخش مرا در همين ساعت
وَرَحْمَةً مِنْكَ تَمُنُّ بِها عَلَىَّ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
و رحمتى از خودت به من ده كه منت نهى بر من اى مهربانترين مهربانان
پس ضريح را ببوس و هر دو طرف رو را بر ضريح بگذار و بگو:
اَللّهُمَّ اِنَّ هذا مَشْهَدٌ لا يَرْجوُ مَنْ فاتَتْهُ
خدايا براستى اينجا زيارتگاهى است كه اگر كسى
فيهِ رَحْمَتُكَ اَنْ يَنالَها فى غَيْرِهِ وَلا اَحَدٌ اَشْقى مِنِ امْرِءٍ قَصَدَهُ
رحمتت دراينجا به او نرسد اميدنداردكه در جاى ديگرى نصيب او گردد و كسى بدبختر نيست از آن شخصى كه از روى اميدوارى آهنگ
مُؤَمِّلاً فَآبَ عَنْهُ خآئِباً اَللّهُمَّ اِنّى اَعوُذُ بِكَ مِنْ شَرِّ الاِْيابِ وَخَيْبَةِ
اين درگاه كند ولى نااميد برگردد خدايا به تو پناه برم از بدى و شر چنين بازگشتى و از نوميدى در
الْمُنْقَلَبِ وَالْمُناقَشَةِ عِنْدَ الْحِسابِ وَحاشاكَ يا رَبِّ اَنْ تَقْرِنَ طاعَةَ
هنگام رجوع و سخت گيرى در هنگام حساب و دور است از تو اى پروردگار من كه مقرون سازى فرمانبردارى
وَلِيِّكَ بِطاعَتِكَ وَمُوالاتَهُ بِمُوالاتِكَ وَمَعْصِيَتَهُ بِمَعْصِيَتِكَ ثُمَّ
ولى خود را به فرمانبردارى خودت و دوستيش را بدوستى خودت و نافرمانيش را به نافرمانى خودت آنگاه
تُؤْيِسَ زآئِرَهُ وَالْمُتَحَمِّلَ مِنْ بُعْدِ الْبِلادِ اِلى قَبْرِهِ وَعِزَّتِكَ يا رَبِّ لا
ماءيوس گردانى زائرش را و آنكه رنج سفر را براى زيارت قبرش از راههاى دور بر خود تحمل كرده به عزت تو سوگند پروردگارا
يَنْعَقِدُ عَلى ذلِكَ ضَميرى اِذْ كانَتِ الْقُلوُبُ اِلَيْكَ بِالْجَميلِ تُشيرُ
كه دل من به چنين مطلبى گواهى ندهد زيرا كه دلها بسوى تو به نيكى اشاره كند (و گواهى دهد)
پس نماز زيارت كن و چون خواهى وداع كنى و برگردى بگو:
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ
سلام بر شما اى خاندان
بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَمَعْدِنَ الرِّسالَةِ سَلامَ مُوَدِّعٍ لا سَئِمٍ وَلا قالٍ وَرَحْمَةُ اللَّهِ
نبوت و مركز رسالت سلام خدا حافظى كه نه از روى خستگى است و نه از روى خشم و رحمت خدا
وَبَرَكاتُهُ
و بركاتش بر شما باد
الخ و شيخ مفيد نيز اين دعا را نقل كرده و لكن بعد از بِالْجَميلِ تُشيرُ فرموده پس بگو:
يا وَلِىَّ اللَّهِ اِنَّ بَيْنى وَبَيْنَ اللَّهِ عَزَوَجَلَّ ذُنوُباً لا يَاْتى عَلَيْها اِلاّ
اى ولى خدا همانا ميان من و خداى عزوجل گناهانى است كه محو نكند آنها را جز
رِضاكَ فَبحَقِّ مَنِ ائْتَمَنَكَ عَلى سِرِّهِ وَاسْتَرْعاكَ اَمْرَ خَلْقِهِ وَقَرَنَ
رضا و خوشنودى تو پس به حق آن خدائى كه تو را امين بر راز خود قرار داده و سرپرستى كار خلقش را به تو واگذارده و مقرون ساخته
طاعَتَكَ بِطاعَتِهِ وَمُوالاتَكَ بِمُوالاتِهِ تَوَلَّ صَلاحَ حالى مَعَ اللَّهِ
فرمانبردارى تو را به فرمانبردارى خود و دوستى تو را به دوستى خود، در دست بگير اصلاح كردن وضع مرا با خداى
عَزَّوَجَلَّ وَاجْعَلْ حَظّى مِنْ زِيارَتِكَ تَخْليطى بِخالِصى زُوّارِكَ
عزوجل و بگردان بهره مرا از زيارت خود آميخته شدن مرا به زيارت كنندگان خالص خود
الَّذينَ تَسْئَلُ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ فى عِتْقِ رِقابِهِمْ وَتَرْغَبُ اِلَيْهِ فى حُسْنِ
آنانكه درخواست كنى از خداى عزوجل آزادى آنها را (از عذاب دوزخ ) و از روى ميل و اشتياق پاداش
ثَوابِهِمْ وَها اَنَا الْيَوْمَ بِقَبْرِكَ لاَّئِذٌ وَبِحُسْنِ دِفاعِكَ عَنّى عآئِذٌ
نيكويشان را از او خواهانى و من اينك به قبر تو پناهنده گشته و به دفاع كردن نيكويت از خود پناه جسته ام
فَتَلافَنى يا مَوْلاىَ وَاَدْرِكْنى وَاسْئَلِ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ فى اَمْرى فَاِنَّ لَكَ
پس تدارك كارم را بفرما اى مولاى من و دريابم و از خداى عزوجل اصلاح كارم را بخواه زيرا كه براى تو
عِنْدَ اللَّهِ مَقاماً كَريماً وَجاهاً عَظيماً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَسَلَّمَ تَسْليماً
در نزد خدا منزلتى گرامى و مقامى بزرگ است درود خدا و سلام مخصوصش بر تو باد
مؤ لف گويد كه بهتر آن است كه زائر چون خواهد دعا كند در مشاهد مشرّفه بلكه هر دعا كننده در هر كجا كه باشد براى هر مطلب و حاجتى آنكه مقدّم دارد بر دعاى خود دعا بر سَلامتى وجود مقدّس حجت عصر حضرت صاحب الامرعليه السلام را و اين مطلب بسيار مُهم و داراى فوايد مهمّه است كه شرحش مناسب اينجا نيست و شيخ مرحوم در باب دهم كتاب نجم ثاقب اين مطلب را مشروحاً ذكر نموده و بعضى از ادعيه مخصوص به اين مقام را ذكر فرموده هر كه خواهد به آنجا رجوع كند و مختصرترين آنها دعائى است كه در اعمال شب بيست و سيّم ماه رمضان در ضمن دعاهاى شبهاى دهه آخر ذكر شد و ما در ذكر آداب زائر امام حسين عليه السلام دعائى نقل كرديم كه در همه مشاهد مشرّفه خوانده مى شود.
مقام سوّم: صلوات بر حجج طاهره عليهم السلام
صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله
در صلوات بر حجج طاهره عليهم السلام است شيخ طوسى در مصباح در اعمال روز جمعه فرموده خبر داد ما را جماعتى از اصحاب ما از ابوالمفضّل شيبانى كه گفت حديث كرد ما را از لفظ خود ابو محمّد عبداللّه بن محمّد عابد بداليه گفت سؤ ال كردم از مولاى خود امام حسن عسكرى عليه السلام در منزل آن حضرت بسرّ من راءى سنه دويست و پنجاه و پنج كه املاء فرمايد بر من يعنى كلمه كلمه بفرمايد كيفيّت صلوات فرستادن بر پيغمبر و اوصياء آن حضرت صلوات اللّه عليهم را و حاضر كرده بودم با خود كاغذ بزرگى پس املاء كرد بر من از لفظ خود بدون اينكه از كتابى به بيند فرمود:
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ كَما حَمَلَ وَحْيَكَ وَ بَلَّغَ رِسالاتِكَ وَصَلِّ
خدايا درود فرست بر محمد چنانچه وحى تو را متحمل شد و پيامهايت را رسانيد و درود فرست
عَلى مُحَمَّدٍ كَما اَحَلَّ حَلالَكَ وَحَرَّمَ حَرامَكَ وَعَلَّمَ كِتابَكَ وَصَلِّ
بر محمد چنانچه حلال كرد حلال تو را و حرام كرد حرام تو را و به مردم ياد داد كتاب تو را و درود فرست
عَلى مُحَمَّدٍ كَما اَقامَ الصَّلوةَ وَ اتَى الزَّكاةَ وَدَعا اِلى دينِكَ وَصَلِّ
بر محمد چنانچه برپاداشت نماز را و زكات داد و بدين تو دعوت فرمود و درود فرست
عَلى مُحَمَّدٍ كَما صَدَّقَ بِوَعْدِكَ وَاَشْفَقَ مِنْ وَعيدِكَ وَصَلِّ عَلى
بر محمد چنانچه وعده تو را تصديق كرد و ترسانيد (مردم را) از تهديد تو و درود فرست بر
مُحَمَّدٍ كَما غَفَرْتَ بِهِ الذُّنوُبَ وَسَتَرْتَ بِهِ الْعُيوُبَ وَفَرَّجْتَ بِهِ
محمد چنانچه آمرزيدى بوسيله اش گناهان را و پوشاندى بدو عيوب را و برطرف كردى بدو
الْكُروُبَ وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ كَما دَفَعْتَ بِهِ الشَّقآءَ وَكَشَفْتَ بِهِ الْغَمّآءَ
گرفتاريها را و درود فرست بر محمد چنانچه دفع كردى بدو بدبختى را و زدودى بدو غمها را
وَاَجَبْتَ بِهِ الدُّعآءَ وَنَجَّيْتَ بِهِ مِنَ الْبَلاَّءِ وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ كَم ا
و اجابت كردى بدو دعا را و نجات دادى به بركت او از بلا و درود فرست بر محمد چنانچه
رَحِمْتَ بِهِ الْعِبادَ وَاَحْيَيْتَ بِهِ الْبِلادَ وَقَصَمْتَ بِهِ الْجَبابِرَةَ وَاَهْلَكْتَ
رحم كردى بدو بندگان را و زنده كردى بدو شهرها و بلاد را و شكستى بدو گردنكشان را و هلاك كردى
بِهِ الْفَراعِنَةَ وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ كَما اَضْعَفْتَ بِهِ الاَْمْوالَ وَاَحْرَزْتَ بِهِ
بدو فرعونها (و مدّعيان خدايى ) را و درود فرست بر محمد چنانچه چند برابر كردى بدو اموال را و پناه دادى بدو
مِنَ الاَْهْوالِ وَكَسَرْتَ بِهِ الاَْصْنامَ وَرَحِمْتَ بِهِ الاَْنامَ وَصَلِّ عَلى
(مردم ) را از هراسها و شكستى بدو بتها را و رحم كردى بدو بر مردمان و درود فرست بر
مُحَمَّدٍ كَما بَعَثْتَهُ بِخَيْرِ الاَْدْيانِ وَاَعْزَزْتَ بِهِ الا يمانَ وَتَبَّرْتَ بِهِ
محمد چنانچه برانگيختى او را به بهترين اديان و عزت دادى به او بر ايمان و نابود كردى بدو
الاَْوْثانَ وَعَظَّمْتَ بِهِ الْبَيْتَ الْحَرامَ وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَاَهْلِ بَيْتِهِ
بتان را و عظمت دادى بدو به خانه كعبه و درود فرست بر محمد و خاندان
الطّاهِرينَ الاَْخْيارِ وَسَلِّمْ تَسْليماً
پاك و نيكوكارش و سلام مخصوص بر ايشان فرست
خاتمه
مطلب اوّل فضيلت زيارت قبور انبياء عليهم السلام
در بيان زيارت انبياء عظام عليهم السلام و زيارت امامزادگان عالى مقام و زيارت قبور مؤ منين اَسْكَنَهُم اللّهُ دارَالسَّلام و مشتمل است بر سه مطلب:
مطلب اوّل در زيارت پيغمبران عظام عليهم السلام است بدانكه تكريم وتعظيم انبياءعليهم السلام عقلاً و شرعاً لازم است : ((لا نُفَرِّقُ بَيْنَ اَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ)) و زيارت ايشان راجح وپسنديده و علماء تصريح فرموده اند به استحباب زيارت ايشان و عدد آن بزرگواران اگر چه خيلى بسيار است ليكن قبور معلومه ايشان بسيار كم است و قبور آنهائى كه نقداً مستحضر هستم از اين قرار است حضرت آدم و حضرت نوح در مرقد منوّر حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام مدفونند و حضرت ابراهيم عليه السلام در قدس خليل كه در نزديكى بيت المقدس است مدفونست و در جوار آن حضرت جناب ساره زوجه آن حضرت و جناب اسحق و يعقوب و يوسف عليهم السلام مدفونند وحضرت اسماعيل عليه السلام ومادرش هاجر درمسجدالحرام در حجر مدفونند و در او است قبور انبياءعليهم السلام .
و از حضرت باقرعليه السلام منقول است كه ما بين ركن و مقام مملوّ است از قبور پيغمبران و از حضرت صادق عليه السلام مرويست كه مابين ركن يمانى و حجرالاسود هفتاد پيغمبر مدفون است و در بيت المقدس قبور جمله اى از پيغمبران واقع است مانند حضرت داود و سليمان و غيرهما سلام اللّه عليهم اجمعين كه در نزد اهل آنجا معروفند و قبر جناب زكريّاعليه السلام در حلب معروف است و از براى جناب يونس عليه السلام در شريعه كوفه بقعه و قبّه اى است معروف و قبر حضرت هود و صالح در نجف اشرف مشهور و مرقد حضرت ذى الكفل در كنار شطّ فرات در نزديكى كوفه به مسافت چند فرسخ معروف است و در شهر موصل است قبر جرجيس پيغمبر و در بيرون شهر قبر شيث هبة اللّه و در شوش قبر دانيال پيغمبر و در قبلى [اين به حسب آن چيزى است كه در سابق در باب مسجد بُراثا ذكر شد والاّ فعلاً آن قبر شريف مشهور نيست ((منه ))] مسجد براثا قبر جناب يوشع عليه السلام و غير اينها سلام اللّه عليهم اجمعين و امّا در باب كيفيت زيارت ايشان پس در اخبار زيارت مخصوصى براى ايشان بنظر نرسيده مگر زيارت حضرت آدم و نوح عليه السلام كه در باب زيارت حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام به شرح رفت لكن از روايت زيارات جامعه كه ما آن را اوّل زيارات جامعه قرار داديم ظاهر مى شود كه انبياءعليهم السلام نيز به آن زيارات كرده مى شوند شاهد بر اين آنكه شيخ جليل محمّد بن المشهدى در مزار و سيد اجلّ علىّ بن طاوس در مصباح الزّائر و غير ايشان رضوان اللّه عليهم در آداب دخول كوفه همين زيارت شريفه را از براى مشهد حضرت يونس عليه السلام ذكر كرده اند و مظنون آن است كه نقل ايشان زيارت مذكوره را از روى همان كلّيّه اى باشد كه از خبر ظاهر مى شود به هر حال اگر كسى آن زيارت جامعه را در مراقد شريفه انبياءعليهم السلام بخواند مناسب است و چون زيارت در سابق مذكور شد محتاج به نقل آن در اينجا نيستيم هر كه خواهد به زيارت اوّل زيارات جامعه رجوع كند و از فيض عظيم آن خود را بهره مند نمايد.
مطلب دوّم در زيارات امام زادگان
مطلب دوّم در زيارت امامزادگان عظام و شاهزادگان عاليمقام كه قبورشان محلّ فيوضات و بركات و موضع نزول رحمت و عنايت الهيّه است و علماى اعلام تصريح فرموده اند به استحباب زيارت قبور ايشان و بحمداللّه تعالى در غالب بلاد شيعه قبورشان موجود بلكه در قُرى و بَريَّه و اطراف كوهها و درّه ها پيوسته ملاذ درماندگان و ملجاء واماندگان و پناه مظلومين و موجب تسلّى دلهاى پژمردگان بوده و خواهند بود تا يوم قيامت و از بسيارى از ايشان كرامات و خوارق عادات مشاهده شده لكن مستور نماند كه امامزاده اى كه انسان به اطمينان خاطر محض درك فيوضات و كشف كربات بار سفر بندد و شَدّرحال كند به سمت قبر شريفش بايد دو مطلب را اوّل درست كرده آنگاه قصد مقصد كند اوّل جلالت قدر و عظمت شاءن صاحب آن مرقد علاوه بر شرافت نسب آنچه از كتب احاديث و انساب و تواريخ معلوم شود دوّم معلوم بودن قبر آن سيّد جليل و صحّت نسبت قبر به او و جمع بين اين دو بسيار كم است و ما در كتاب هديّة الزائر به ذكر جمعى از ايشان اشاره نموديم و در نفثة المصدور و منتهى الامال اشاره به محسن بن حسين عليه السلام نموديم و چون اين كتاب را گنجايش ذكر نيست اقتصار مى كنيم به ذكر دو نفر از ايشان .
زيارت حضرت معصومه عليهاالسلام
اوّل: سيده جليله معظّمه حضرت فاطمه بنت موسى بن جعفرعليهم السلام كه به حضرت معصومه سلام اللّه عليها شهرت دارد قبر شريفش در بلده طيبّه قم معروف و مشهور است و داراى قبّه عاليه و ضريح و صحنهاى متعدّده و خدمه بسيار و موقوفات كثيره است و روشنى چشم اهل قم و معاذ و ملاذ عامّه خلق است و در هر سال جماعت بسيار از بلاد بعيده شدّرحال كنند و تعب سفر كشند بجهت درك فيوضات از زيارت آن معظّمه و فضيلت و جلالت آن حضرت از اخبار بسيار ظاهر مى شود شيخ صدوق به سند حسن كالصّحيح از سعد بن سعد روايت كرده كه از حضرت امام رضاعليه السلام سؤ ال نمود از فاطمه بنت موسى بن جعفرعليه السلام فرمود كه هر كه او را زيارت كند از براى اوست بهشت و به سند معتبر ديگر از فرزند آن حضرت امام محمّد تقى عليه السلام منقول است كه هر كه عمّه مرا در قم زيارت كند پس از براى اوست بهشت علامه مجلسى ره از بعض كتب زيارات نقل كرده كه علىّ بن ابراهيم از پدرش از سعد اشعرى قمى از حضرت امام رضاعليه السلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود اى سعد نزد شما قبرى هست از ما سعد گفت گفتم فداى تو شوم قبر فاطمه دختر امام موسى عليه السلام را مى فرمائى فرمود بلى ((مَنْ زارَها عارِفاً بِحَقِّها فَلَهُ الْجَنَّةُ)) هر كه او را زيارت كند و حقّ او را بشناسد از براى اوست بهشت چون به نزد قبر آن حضرت برسى نزد سرش رُو به قبله بايست و سى و چهار مرتبه اَللّهُ اَكْبَرُ و سى و سه مرتبه سُبْحانَ اللّهِ و سى و سه مرتبه : اَلْحَمْدُلِلّهِ بگو پس بگو:
اَلسَّلامُ عَلى آدَمَ صَِفْوَةِ اللَّهِ
سلام بر آدم برگزيده خدا
اَلسَّلامُ عَلى نُوحٍ نَبِىِّ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلى اِبْراهيمَ خَليلِ اللَّهِ اَلسَّلامُ
سلام بر نوح پيامبر خدا سلام بر ابراهيم خليل خدا سلام
عَلى مُوسى كَليمِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلى عيسى رُوحِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا
بر موسى هم سخن خدا سلام بر عيسى روح خدا سلام بر تو اى
رَسُولَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا خَيْرَ خَلْقِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا صَفِىَّ اللَّهِ
رسول خدا سلام بر تو اى بهترين خلق خدا سلام بر تو اى برگزيده خدا
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ خاتَِمَ النَّبِيّينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا
سلام بر تو اى محمد بن عبدالله خاتم پيمبران سلام بر تو اى
اَميرَ الْمُؤْمِنينَ عَلِىَّ بْنَ اَبيطالِبٍ وَصِىَّ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا
امير مؤ منان على بن ابيطالب وصى رسول خدا سلام بر تو اى
فاطِمَةُ سَيِّدَةَ نِسآءِ الْعالَمينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكُما يا سِبْطَىْ نَبِىِّ الرَّحْمَةِ
فاطمه بانوى زنان جهانيان سلام بر شما اى دو نوه پيامبر رحمت
وَسَيِّدَىْ شَبابِ اَهْلِ الْجَّنَةِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَلىَّ بْنَ الْحُسَيْنِ سَيِّدَ
و دو آقاى جوانان اهل بهشت سلام بر تو اى على بن الحسين آقاى
الْعابِدينَ وَقُرَّةَ عَيْنِ النّاظِرينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِي باقِرِ
عبادت كنندگان و روشنى چشم بينندگان سلام بر تو اى محمد بن على شكافنده
الْعِلْمِ بَعْدَ النَّبِىِّ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ الصّادِقَ الْبآرَّ
دانش پس از پيامبر سلام بر تو اى جعفر بن محمد راستگوى نيكوكار
الاَْمينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ الطّاهِرَ الطُّهْرَ اَلسَّلامُ
امين سلام بر تو اى موسى بن جعفر امام پاك پاكيزه سلام
عَلَيْكَ يا عَلِىَّ بْنَ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضى اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مُحَمَّدَ
بر تو اى على بن موسى (آن ) خوشنود (از حق ) و پسنديده سلام بر تو اى محمد
بْنَ عَلِي التَّقِىَّ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ النَّقِىَّ النّاصِحَ
بن على تقى سلام بر تو اى على بن محمد نقى (اى ) خيرخواه
الاَْمينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حَسَنَ بْنَ عَلِي اَلسَّلامُ عَلَى الْوَصىِّ مِنْ
امين سلام بر تو اى حسن بن على سلام بر وصى
بَعْدِهِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى نُورِكَ وَسِراجِكَ وَوَلِىِّ وَلِيِّكَ وَوَصِىِّ
پس از او خدايا درود فرست بر نور خود و چراغ تابناكت و نماينده
وَصِيِّكَ وَحُجَّتِكَ عَلى خَلْقِكَ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ
نماينده ات و وصى وصيت و حجت تو بر آفريدگانت سلام بر تو اى دختر رسول خدا
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ فاطِمَةَ و خَديجَةَ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ
سلام بر تو اى دختر فاطمه و خديجه سلام بر تو اى دختر
اَميرِالْمُؤْمِنينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ اَلسَّلامُ
اميرمؤ منان سلام بر تو اى دختر حسن و حسين سلام
عَلَيْكِ يا بِنْتَ وَلِىِّ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا اُخْتَ وَلِىِّ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ
بر تو اى دختر ولى خدا سلام بر تو اى خواهر ولى خدا سلام بر تو
يا عَمَّةَ وَلِىِّ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَرَحْمَةُ اللَّهِ
اى عمه ولى خدا سلام بر تو اى دختر موسى بن جعفر و رحمت خدا وبركاتش نيز بر تو باد
وَبَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ عَرَّفَ اللَّهُ بَيْنَنا وَبَيْنَكُمْ فِى الْجَنَّةِ وَحَشَرَنا
سلام بر تو باد، خداوند شناسايى و آشنايى برقرار كند ميان ما وشما در بهشت و محشور گرداند
فى زُمْرَتِكُمْ وَاَوْرَدَنا حَوْضَ نَبِيِّكُمْ وَسَقانا بِكَاْسِ جَدِّكُمْ مِنْ يَدِ
ما را در گروه شما و واردمان كند بر سر حوض پيامبرتان و بنوشاند به ما از جام جدتان از دست (ساقى كوثر)
عَلِىِّ بْنِ اَبيطالِبٍ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ اَسْئَلُ اللَّهَ اَنْ يُرِيَنا فيكُمُ
على بن ابيطالب درودهاى خدا بر شما باد از خدا مى خواهم كه بنماياند به ما در مورد شما
السُّرُورَ وَالْفَرَجَ وَاَنْ يَجْمَعَنا وِاِيّاكُمْ فى زُمْرَةِ جَدِّكُمْ مُحَمَّدٍ صَلَّى
خوشحالى و گشايش (و ظهور) شما را و گردآورد ما و شما را در گروه جدتان محمد صلى
اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَاَنْ لا يَسْلُبَنا مَعْرِفَتَكُمْ اِنَّهُ وِلِىُّ قَديرٌ اَتَقَرَّبُ اِلَى اللَّهِ
الله عليه و آله و نگيرد از ما معرفت شما را كه براستى او سرپرست توانايى است تقرب جويم به درگاه خدا
بِحُبِّكُمْ وَالْبَراَّئَةِ مِنْ اَعْدآئِكُمْ وَالتَّسْليمِ اِلَى اللَّهِ راضِياً بِهِ غَيْرَ مُنْكِرٍ
بوسيله دوستى شما و بيزارى جستن از دشمنانتان و تسليم شدن به پيشگاه خدا با رضايتمندى و خوشنودى بدون انكار
وَلا مُسْتَكْبِرٍ و عَلى يَقينِ ما اَتى بِهِ مُحَمَّدٌ وَبِهِ راضٍ نَطْلُبُ بِذلِكَ
و گردنفرازى و از روى يقين بدرستى آنچه محمد(ص ) آورده و بدان راضى و خوشنودم ومى جويم بدان وسيله
وَجْهَكَ يا سَيِّدى اَللّهُمَّ وَرِضاكَ وَالدّارَ الاْخِرَةَ يا فاطِمَةُ اشْفَعى
جلب توجه (يا ديدار) تو را اى آقاى من اى خدا و خوشنودى تو و سعادت خانه آخرت را، اى فاطمه (معصومه ) شفاعت كن
لى فىِ الْجَنَّةِ فَاِنَّ لَكِ عِنْدَ اللَّهِ شَاْناً مِنَ الشَّاْنِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ اَنْ
براى من در بهشت كه تو را در پيشگاه خداوند منزلتى بزرگ است خدايا از تو خواهم كه
تَخْتِمَ لى بِالسَّعادَةِ فَلا تَسْلُبْ مِنّى ما اَنَا فيهِ وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ
سرانجام كارم را به خوشبختى ختم فرمايى و از من نگيرى آن (ايمان و معتقداتى ) را كه در آن هستم و جنبش و نيرويى جز
بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ اَللّهُمَّ اسْتَجِبْ لَنا وَتَقَبَّلْهُ بِكَرَمِكَ وَعِزَّتِكَ
به خداى والاى بزرگ نيست خدايا به اجابت رسان دعاى ما را و بپذير آنرا به بزرگوارى و عزت
وَبِرَحْمَتِكَ وَعافِيَتِكَ وَصَلَّى اللَّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ اَجْمَعينَ وَسَلَّمَ
و به مهر و عافيت خودت و درود خدا بر محمد و آلش و هم سلام مخصوص او
تَسْليماً يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
بر ايشان باد اى مهربانترين مهربانان
زيارت حضرت عبدالعظيم عليه السلام
دوّم امامزاده لازم التعظيم جناب شاهزاده عبدالعظيم كه نسب شريفش به چهار واسطه به سبط جليل حضرت خيرالورى امام حسن مجتبى عليه السلام منتهى مى شود بدين طريق عبدالعظيم بن عبداللّه بن علىّ بن الحسن بن زيد بن الحسن بن علىّ بن ابيطالب عليهم السلام و قبر شريفش در رىّ معلوم و مشهور و ملاذ و معاذ عامّه مخلوقست و علوّ مقام و جلالت شاءن آن حضرت اظهَرُ منَ الشمس است چه آن جناب بعلاوه آنكه از دودمان حضرت خاتم النبيين صلى الله عليه و آله است از اكابر محدّثين و اعاظم علماء و زهّاد و عبّاد و صاحب ورع و تقوى است و از اصحاب حضرت جواد و حضرت هادى عليه السلام است و نهايت توسل و انقطاع به خدمت ايشان داشته و احاديث بسيار از ايشان روايت كرده و اوست صاحب كتاب خطب اميرالمؤ منين عليه السلام و كتاب يوم و ليلة و اوست كه دين خود را بر امام زمانش حضرت هادى عليه السلام عرض كرد و حضرت تصديق او نمود و فرمود ((يا اَبَاالْقاسِمِ هذا وَاللّهِ دينُ اللّهِ الَّذِى ارْتَضاهُ لِعِبادِهِ فَاَثْبِتْ عَلَيْهِ ثَبَّتَكَاللّهُ بِالْقَوْلِ الثّابِتِ فىِ الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ))
و صاحب بن عبّاد رساله مختصره در احوال آن جناب نوشته كه شيخ ما مرحوم ثقة الا سلام نورى در خاتمه مستدرك آن را نقل فرموده و در آنجا و در رجال شيخ نجاشى است كه حضرت عبدالعظيم از سلطان زمان خويش ترسيد و گريخت و در شهرها گردش مى كرد بعنوان آنكه قاصد و پيك است تا به رَىّ آمد و مخفى شد در ساربانان و به روايت نجاشى در سردابى در خانه مردى از شيعيان در سكّة الْمَوالى و در آنجا عبادت خدا مى كرد و روزها روزه مى داشت و شبها به نماز مى ايستاد و پنهان بيرون مى آمد و زيارت مى كرد قبرى را كه در مقابل قبر او است و راه در ميان است و مى گفت اين قبر مردى از فرزندان حضرت امام موسى عليه السلام است و پيوسته در آنجا مى بود و يك و دو از شيعه خبر مى شدند از احوال او تا آنكه اكثر مردم رى او را شناختند پس شخصى از شيعه حضرت رسالت پناه صلى الله عليه و آله را در خواب ديد كه فرمود مردى از فرزندان مرا از سكّة الموالى برخواهند داشت و مدفون خواهند كرد نزد درخت سيب در باغ عبدالجبّار بن عبدالوهّاب و اشاره فرمود به همان مكان كه در آنجا مدفون شد پس آن شخص رفت كه آن درخت و مكان را از صاحب باغ بخرد صاحب باغ گفت از براى چه مى خرى اين درخت و جاى آن را آن شخص خواب خود را نقل كرد صاحب باغ گفت من نيز چنين خواب ديده ام و موضع اين درخت را با جميع باغ وقف كرده ام بر آن سيّد و ساير شيعيان كه در آنجا مرده هاى خود را دفن كنند پس عبدالعظيم بيمار شد و به رحمت ايزدى واصل گشت چون او را برهنه كردند كه غسل بدهند در جيبش رقعه اى يافتند كه در آنجا نسب شريف خود را نوشته بود كه منم ابوالقاسم عبدالعظيم پسر عبداللّه پسر على پسر حسن پسر زيد پسر امام حسن پسر علىّ بن ابيطالب عليهم السلام و نيز صاحب بن عبّاد در وصف علم عبدالعظيم گفته كه روايت كرده ابوتراب رويانى كه گفت شنيدم از ابوحمّاد رازى كه مى گفت وارد شدم بر حضرت امام علىّ نقى عليه السلام در سرّ مَنْ رَاءى پس سؤ ال كردم از آن حضرت جمله اى از مسائل حلال و حرام خود و جواب فرمود مسائل مرا پس زمانى كه وداع كردم با آن حضرت براى بيرون آمدن از آنجا حضرت با من فرمود اى حمّاد هرگاه مشكل شد بر تو چيزى از امور دينت درناحيه خود يعنى در بلد رى پس سؤ ال كن آن را از عبدالعظيم بن عبداللّه حسنى و سلام مرا به او برسان
و محققّ داماد در كتاب رواشح گفته كه احاديث بسيار در فضيلت زيارت عبدالعظيم روايت شده و وارد شده كه هر كه زيارت كند قبر او را بهشت بر او واجب شود و شيخ شهيد ثانى (ره ) در حواشى خلاصه همين روايت را از بعض نسّابين نقل فرموده و ابن بابويه و ابن قولويه به سند معتبر روايت كرده اند كه مردى از اهل رى به خدمت حضرت امام علىّ نقى عليه السلام رفت حضرت از اوپرسيد كه كجا بودى عرض كرد كه به زيارت امام حسين عليه السلام رفته بودم فرمود كه اگر زيارت مى كردى قبر عبدالعظيم را كه نزد شما است هر آينه مثل كسى بودى كه زيارت امام حسين عليه السلام كرده باشد فقير گويد كه علماء از براى آن بزرگوار زيارتى نقل نكردند مگر آنكه فخرالمحققين آقا جمال الدين در مزار خود فرموده كه زيارت آن حضرت به اين نحو مناسب است :
اَلسَّلامُ عَلى آدَمَ صَِفْوَةِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلى نُوحٍ نَبِىِّ اللَّهِ
سلام بر آدم برگزيده خدا سلام بر نوح پيغمبر خدا
اَلسَّلامُ عَلى اِبْراهيَم خَلي لِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلى مُوسى كَليمِ اللَّهِ اَلسَّلامُ
سلام بر ابراهيم خليل خدا سلام بر موسى هم سخن با خدا سلام
عَلى عيسى رُوحِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا رَسُولَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا
بر عيسى روح خدا سلام بر تو اى رسول خدا سلام بر تو اى
خَيْرَ خَلْقِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا صَفِىَّ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مُحَمَّدَ بْنَ
بهترين خلق خدا سلام بر تو اى برگزيده خدا سلام بر تو اى محمد بن
عَبْدِ اللَّهِ خاتَِمَ النَّبِيّينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ عَلِىَّ بْنَ
عبدالله خاتم پيامبران سلام بر تو اى اميرمؤ منان على بن
اَبيطالِبٍ وَصِىَّ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا فاطِمَةُ سَيِّدَةَ نِسآءِ
ابيطالب وصى رسول خدا سلام بر تو اى فاطمه بانوى زنان
الْعالَمينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكُما يا سِبْطَىِ الرَّحْمَةِ وَسَيَّدَىْ شَبابِ اَهْلِ
جهانيان سلام بر شما اى دو نوه (پيامبر) رحمت و دو آقاى جوانان اهل
الْجَنَّةِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَلِىَّ بْنَ الْحُسَيْنِ سَيِّدَ الْعابِدينَ وَقُرَّةَ عَيْنِ
بهشت سلام بر تو اى على بن الحسين آقاى عبادت كنندگان و نور چشم
النّاظِرينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِي باقِرَ الْعِلْمِ بَعْدَ النَّبِىِّ
بينندگان سلام بر تو اى محمد بن على شكافنده دانش پس از پيامبر خدا
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ الصّادِقَ الْبآرَّ الاَْمينَ اَلسَّلامُ
سلام بر تو اى جعفر بن محمد آن امام راستگوى نيكوكار امانتدار سلام
عَلَيْكَ يا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ الطّاهِرَ الْطُّهْرَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَلِىَّ بْنَ
بر تو اى موسى بن جعفر پاك و پاكيزه سلام بر تو اى على بن
مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضى اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِي التَّقِىَّ
موسى آن خوشنود (از حق و) پسنديده سلام بر تو اى محمد بن على تقى
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ النِّقِىَّ النّاصِحَ الاَْمينَ اَلسَّلامُ
سلام بر تو اى على بن محمد نقى آن خيرخواه امين سلام
عَلَيْكَ يا حَسَنَ بْنَ عَلِي اَلسَّلامُ عَلَى الْوَصِىِّ مِنْ بَعْدِهِ اَللّهُمَّ صَلِّ
بر تو اى حسن بن على سلام بر وصى پس از او خدايا درود فرست
عَلى نُورِكَ وَسِراجِكَ وَوَلِىِّ وَلِيِّكَ وَوَصِىِّ وَصِيِّكَ وَحُجَّتِكَ عَلى
بر نور خود و چراغ تابناكت و نماينده نماينده ات و وصى وصى تو و حجت تو بر
خَلْقِكَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا السَّيِّدُ الزَّكِىُّ وَالطّاهِرُ الصَّفِىُّ اَلسَّلامُ
آفريدگانت سلام بر تو اى آقاى پاكيزه و پاك باصفا سلام
عَلَيْكَ يَا بْنَ السّادَةِ الاَْطْهارِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ الْمُصْطَفينَ
بر تو اى فرزند آقايان پاك نهاد سلام بر تو اى فرزند برگزيدگان
الاَْخْيارِ اَلسَّلامُ عَلى رَسُولِ اللَّهِ و عَلى ذُرِّيَّةِ رَسُولِ اللَّهِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ
نيكوكار سلام بر رسول خدا و بر فرزندان رسول خدا و رحمت خدا
و بَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ عَلَى الْعَبْدِ الصّالِحِ الْمُطيعِ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ
و بركاتش بر او باد سلام بر بنده شايسته فرمانبردار خدا پروردگار جهانيان
وَلِرَسُولِهِ وَلاَِميرِ الْمُؤْمِنينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبَا الْقاسِمِ ابْنَ السِّبْطِ
و فرمانبردار رسول او و اميرمؤ منان سلام بر تو اى اباالقاسم فرزند نوه
الْمُنْتَجَبِ الْمُجْتَبى السَّلامُ عَلَيْكَ يا مَنْ بِزِيارَتِهِ ثَوابُ زِيارَةِ سَيِّدِ
برگزيده (رسول خدا يعنى ) حضرت مجتبى سلام بر تو اى كسى كه با زيارت كردن تو ثواب زيارت حضرت سيد
الْشُّهَدآءِ يُرْتَجى اَلسَّلامُ عَلَيْكَ عَرَّفَ اللَّهُ بَيْنَنا وَبَيْنَكُمْ فى الْجَنَّةِ
الشهداء اميد مى رود سلام بر تو، خدا آشنايى برقرار كند ميان ما و شما در بهشت
وَحَشَرَنا فى زُمْرَتِكُمْ وَاَوْرَدَنا حَوْضَ نَبِيِّكُمْ وَسَقانا بِكَاْسِ جَدِّكُمْ
و محشور كند ما را در گروه شما و وارد كند ما را به حوض پيامبرتان و بنوشاند به ما از جام جد شما
مِنْ يَدِ عَلِىِّ بْنِ اَبيطالِبٍ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيكُمْ اَسْئَلُ اللَّهَ اَنْ يُرِيَنا
از دست على بن ابيطالب درودهاى خدا بر شما باد از خدا درخواست مى كنم كه بنماياند
فيكُمُ السُّرُورَ وَالْفَرَجَ وَاَنْ يَجْمَعَنا وَاِيّاكُمْ فى زُمْرَةِ جَدِّكُمْ مُحَمَّدٍ
به ما خوشحالى و ظهور شما را و گردآورد ما و شما را در گروه جدتان محمد
صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَاَنْ لا يَسْلُبَنا مَعْرِفَتَكُمْ اِنَّهُ وَلِىُّ قَديرٌ اَتَقَرَّبُ
صلى الله عليه و آله و نگيرد از ما معرفت شما را كه براستى او سرپرست توانايى است تقرب جويم
اِلَى اللَّهِ بِحُبِّكُمْ وَالْبَرآئَةِ مِنْ اَعْداَّئِكُمْ وَالتَّسْليمِ اِلَى اللَّهِ راضِياً بِهِ
بدرگاه خدا بوسيله دوستى شما و بيزارى جستن از دشمنان شما و تسليم بودن براى خدا با رضايتمندى بدو،
غَيْرَ مُنْكِرٍ وَلا مُسْتَكْبِرٍ وَعَلى يَقينِ مااَتى بِهِ مُحَمَّدٌ نَطْلُبُ بِذلِكَ
بدون انكار و گردنكشى و با يقين داشتن به درستى آنچه محمد(ص ) آورده و مى جوييم بدان توجه خاطر تو را
وَجْهَكَ يا سَيِّدى اَللّهُمَّ وَرِضاكَ وَالدّارَ الاْخِرَةَ يا سَيِّدى وَابْنَ
اى آقاى من ، اى خدا و خوشنودى تو و سعادت خانه آخرت را، اى آقاى من و اى فرزند
سَيِّدى اِشْفَعْ لِى فِى الْجَنَّةِ فَاِنَّ لَكَ عِنْدَ اللَّهِ شَاْناً مِنَ الشَّاْنِ اَللّهُمَّ
آقاى من شفاعت مرا درباره بهشت بفرما كه براى تو در پيشگاه خدا منزلت و مقام مخصوصى است خدايا
اِنّى اَسْئَلُكَ اَنْ تَخْتِمَ لى بِالسَّعادَةِ فَلا تَسْلُبْ مِنّى ما اَ نَا فيهِ وَلا
من از تو درخواست مى كنم كه سرانجام كار مرا به خوشبختى ختم فرمايى و نگيرى از من آنچه را (از ايمان و معتقدات )
حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ اَللّهُمَّ اسْتَجِبْ لَنا وَتَقَبَّلْهُ
كه در آن هستم و جنبش و نيرويى نيست جز به خداى والاى بزرگ خدايا مستجاب فرما دعاى ما را و بپذير
بِكَرَمِكَ وَعِزَّتِكَ وَبِرَحْمَتِكَ وَعافِيَتِكَ وَصَلَّى اللَّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ
آنرا به بزرگوارى و عزت خود و به رحمت و عافيتت و درود خدا بر محمد و آلش
اَجْمَعينَ وَسَلَّمَ تَسْليماً يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
همگى و سلام مخصوصت اى مهربانترين مهربانان
پس محقّق مذكور فرموده كه در بعضى اخبار مذكور است كه امامزاده عبدالعظيم در اوقات توقّف در رَى از منزل پنهان بيرون مى آمد و قبرى كه در مقابل قبر او است و راه در ميان است زيارت مى كرد و مى فرمود كه اين قبر مردى از اولاد موسى بن جعفرعليه السلام است و الحال قبرى در آنجا است كه به امامزاده حمزه فرزند امام موسى عليه السلام منسوب است و ظاهر آن است كه همان قبرى باشد كه امامزاده عبدالعظيم زيارت آن مى نمود انشاءاللّه او را نيز زيارت بايد نمود و همين زيارت را مى توان خواند و فقره ((اَلسلامُ عَلَيْكَ يا اَبَا الْقاسِمِ)) و فقره بعد از آن را نبايد خواند انتهى مخفىّ نماند كه در صحن امامزاده حمزه قبر شيخ جليل سعيد قدوة المفسّرين جمال الدين ابوالفتوح حسين بن على خزاعى (ره ) صاحب تفسير معروف است بايد آن جناب را زيارت نمود و همچنين از زيارت جناب شيخ صدوق رئيس المحدّثين معروف به ابن بابويه كه در نزديكى بلد شاهزاده عبدالعظيم است غفلت نبايد نمود.
مطلب سوّم زيارت قبور مؤمنين و هديه فرستادن براى آنان
مقدمه
در زيارت قبور مؤمنين رضى اللّهُ عَنْهُمْ اَجْمَعين است شيخ ثقه جليل القدر جعفر بن قولويه قمّى از عمرو بن عثمان رازى روايت كرده كه گفت شنيدم از حضرت ابوالحسن موسى بن جعفرعليه السلام كه مى فرمود هر كه قادر نباشد بر زيارت ما پس زيارت كند صلحاء از مواليان ما را تا نوشته شود براى او ثواب زيارت ما و كسى كه قادر نباشد بر صله و نيكى به ما پس صله و نيكى كند با صالحان مواليان ما تا از براى او نوشته شود ثواب صله و نيكى به ما و نيز به سند صحيح روايت كرده از محمّد بن احمد بن يحيى الا شعرى كه گفت من در فيد كه اسم منزلى است در طريق مكّه با علىّ بن بلال روانه شديم سر قبر محمّد بن اسماعيل بن بزيع پس علىّ بن بلال براى من گفت كه صاحب اين قبر براى من روايت كرد از حضرت امام رضاعليه السلام كه فرمودند هر كه بيايد به نزد قبر برادر مؤ من خود و دست بر قبر گذارد و هفت مرتبه بخواند سوره اِنّا اَنْزَلْناهُ را ايمن گردد در روز فزع اكبر يعنى از ترس بزرگ روز قيامت و در روايت ديگر مثل همين را نقل كرده مگر آنكه دارد و رو به قبله كند فقير گويد اين ايمن بودن كه حديث دلالت بر آن دارد ممكن است از براى خواننده باشد چنانچه ظاهر حديث است و محتمل است كه از براى صاحب قبر باشد چنانچه تاءييد مى كند آن را حديثى كه بعد از اين از سيّد بن طاوس نقل مى شود و نيز در كامل الزيارة به سند معتبر منقول است كه عبدالرّحمن بن ابى عبداللّه به حضرت صادق عليه السلام عرض كرد كه چگونه بگذارم دست خود را بر قبور مسلمين پس حضرت بدست خود اشاره به زمين فرمود و دست را بر زمين گذاشت و خود مقابل قبله بودند و نيز به سند صحيح منقول است كه عبداللّه بن سنان به حضرت صادق عليه السلام عرض كردكه چگونه سلام بايد كرد بر اهل قبور فرمود كه مى گوئى :
اَلسَّلامُ عَلى اَهْلِ الدِّيارِ مِنَ
سلام بر اهل اين ديار (خانه ها) از
الْمُؤْمِنينَ وَالْمُسْلِمينَ اَنْتُمْ لَنا فَرَطٌ وَنَحْنُ اِنشآءَ اللَّهُ بِكُمْ لاحِقُونَ
مؤ منين و مسلمانان شما پيشروان ما (در اين راه ) بوديد و ما هم انشاءالله به شما ملحق خواهيم شد
واز حضرت امام حسين عليه السلام روايت شده كه هر كه داخل قبرستان شود و بگويد :
اَللّهُمَّ رَبَّ
خدايا اى پروردگار
هذِهِ الاَْرْواحِ الْفانِيَةِ وَالاَْجْسادِ الْبالِيَةِ وَالْعِظامِ النَّخِرَةِ الَّتى
اين روانهاى از دنيا رفته و پيكرهاى پوسيده و استخوانهاى متلاشى شده اى كه
خَرَجَتْ مِنَ الدُّنْيا وَهِىَ بِكَ مُؤْمِنَةٌ اَدْخِلْ عَلَيْهِمْ رَوْحاً مِنْكَ
از دنيا بيرون رفته اند در حال ايمان به تو بفرست بر آنها رحمت (و آمرزشى ) از جانب خود
وَسَلاماً مِنّى
و سلامى از من
بنويسد حقّ تعالى از براى او حسنات بعدد خلق از زمان آدم تا قيام قيامت و از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كه هر كه داخل قبرستان شود و بگويد:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِالرَّحيمِ اَلسَّلامُ عَلى اَهْلِ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ مِنْ اَهْلِ لا
بنام خداى بخشاينده مهربان سلام بر اهل كلمه ((لااله الاّ اللَّه )) از طرف اهل كلمه ((
اِلهَ اِلا اللَّهُ يا اَهْلَ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ بِحَقِّ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ كَيْفَ وَجَدْتُمْ
اله الاّ اللَّه )) اى اهل ((لااله الاّ اللَّه )) به حق اين كلمه مقدسه ((لااله الاّ اللَّه )) (آيا) چگونه يافتيد (پاداش )
قَوْلَ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ مِنْ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ يا لا اِلهَ اِلا اللَّهُ بِحَقِّ لا اِلهَ اِلا
گفتار ((لااله الاّ اللَّه )) را از خود كلمه مقدّسه ((لااله الاّ اللَّه )) اى كه معبودى نيست جز خدا به حق اين كلمه مقدسه ((لااله الاّ
اللَّهُ اغْفِرْ لِمَنْ قالَ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ وَاحْشُرْنا فى زُمْرَةِ مَنْ قالَ لا اِلهَ
اللَّه )) بيامرز هركه را كه گويد ((لااله الاّ اللَّه )) و محشور كن ما را در زمره گويندگان ((لا اله
اِلا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِىُّ وَلِىُّ اللَّهِ
الاّ اللَّه )) محمد رسول اللَّه ، على ولى اللَّه
حقّ سبحانه و تعالى ثواب پنجاه سال عبادت براى او بنويسد و گناه پنجاه ساله را از او و پدر و مادرش محو گرداند و در روايت ديگر وارد شده كه بهتر سخنى كه در قبرستان بگوئى چون از آنجا بگذرى آن است كه بايستى وبگوئى :
اَللّهُمَّ وَلِّهِمْ ما تَوَلَّوْا وَاحْشُرْهُمْ مَعَ مَنْ اَحَبُّوا
خدايا دوست آنها گردان هركه را دوست داشتند و محشورشان كن با هركس كه دوست داشتند
وسيد بن طاوس در مصباح الزّائر گفته كه چون قصد كنى زيارت مؤ منين را سزاوار است كه روز پنجشنبه باشد و اگر نه هر وقت كه خواستى و كيفيّت زيارت ايشان چنين است كه رو به قبله كنى و بگذارى دست خود را بر قبر و بگوئى :
اَللّهُمَّ ارْحَمْ غُرْبَتَهُ وَصِلْ وَحْدَتَهُ وَآنِسْ وَحْشَتَهُ
خدايا رحم كن به غربت او و برهان او را از تنهايى و انيس وحشت او باش
وَآمِنْ رَوْعَتَهُ وَاَسْكِنْ اِلَيْهِ مِنْ رَحْمَتِكَ رَحْمَةً يَسْتَغْنى بِها عَنْ
و به پريشانى و هراسش ايمنى بخش و روان كن بسويش از رحمت خود مقدارى كه بى نياز گردد
رَحْمَةِ مَنْ سِواكَ وَاَ لْحِقْهُ بِمَنْ كانَ يَتَوَلاّهُ
به بركت آن از رحمت ديگرى جز تو و ملحقش كن بهركه دوستش دارد
پس مى خوانى سوره اِنّا اَنْزَلْناهُ را هفت مرتبه و روايت شده در صفت زيارتشان و ثواب او حديث ديگرى از فضيل كه گفت هر كه بخواند سوره اِنّا اَنْزَلْناهُ را هفت مرتبه نزد قبر مؤ منى حق تعالى ملكى بسوى قبر او فرستد كه عبادت كند خدا را نزد قبر او و بنويسد حقّ تعالى از براى ميّت ثواب اين عمل ملك را پس چون از قبرش مبعوث شود به هيچ هولى از اهوال قيامت نگذرد مگر آنكه حق تعالى بگرداند آن هول را از او به سبب آن ملك تا خدا او را داخل بهشت گرداند و با هفت مرتبه اِنّا اَنْزَلْناهُ سوره حمد و دو سوره قُلْ اَعُوذُ و قُلْ هُوَاللّهُ اَحَدٌ و آية الكرسى را هر يك سه مرتبه بخواند و نيز روايت شده در صفت زيارت آنها روايت ديگرى از محمّد بن مسلم كه گفت به خدمت حضرت صادق عليه السلام عرض كردم كه مردگان را زيارت بكنيم فرمود بلى گفتم آيا آنها مى دانند كه ما به زيارت آنها رفته ايم فرمود بلى قسم به خدا مى دانند و شاد مى شوند و انس مى گيرند به شما عرض كردم كه چه بگوئيم وقتى كه به زيارت ايشان برويم فرمود بگو:
اَللّهُمَّ جافِ الاَْرْضَ عَنْ جُنُوبِهِمْ وَصاعِدْ اِلَيْكَ اَرْواحَهُمْ وَلَقِّهِمْ
خدايا دور گردان زمين را از پهلوهايشان (يعنى نگاهشان دار از فشار قبر) و بالا بر به نزد خود روانها و ارواح ايشانرا
مِنْكَ رِضْوانا وَاَسْكِنْ اِلَيْهِمْ مِنْ رَحْمَتِكَ ما تَصِلُ بِهِ وَحْدَتَهُمْ
و از خوشنودى خودت به آنها بده و از رحمت خود به اندازه اى هم نشينشان كن كه تنهاييشان را جبران كنى
وَتُونِسُ بِهِ وَحْشَتَهُمْ اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَديرٌ
و وحشتشان را به انس و آرامش مبدل كنى كه راستى تو بر هر چيز توانايى
پس سيّد فرموده و در وقتى كه بوده باشى بين قبرهاى مؤ منين بخوان يازده مرتبه قُلْ هُوَاللّهُ اَحَدٌ را و هديّه كن آن را از براى ايشان به تحقيق كه روايت شده كه حق تعالى به عدد مُردگان ثواب مى دهد و در كامل الزياره از حضرت صادق عليه السلام روايت شده كه فرمود مردگان را چون پيش از طلوع آفتاب زيارت كنيد مى شنوند و جواب مى دهند شما را و اگر بعد از طلوع آفتاب زيارت كنيد مى شنوند و جواب نمى دهند و در دعوات راوندى حديثى مرويست از حضرت رسول صلى الله عليه و آله در كراهت زيارت اموات درشب چنانچه فرمود حضرت بابى ذر ((وَلاتَزُرْهُمْ اَحْياناً بِالّلَيْلِ)) و در مجموعه شيخ شهيد از حضرت رسول صلى الله عليه و آله منقول است كه هيچكس نمى گويد نزد قبر ميّتى سه مرتبه
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ اَنْ لا تُعَذِّبَ هذَا الْمَيِّتَ
خدايا از تو خواهم به حق محمد و آل محمد كه عذاب نكنى اين مرده را
مگر آنكه خداوند تعالى دور گرداند از او عذاب را در روز قيامت
تاكيد در هديه فرستادن براى مردگان
از جامع الاخبار نقل است كه بعضى از صحابه از حضرت رسول صلى الله عليه و آله نقل كرده كه آن حضرت فرمود هديّه بفرستيد براى مردگان خود .
پس گفتيم كه چيست هديّه مرده ها فرمود صدقه و دعا و فرمود ارواح مؤمنين مى آيند هر جمعه به آسمان دنيا مقابل خانه ها و منزلهاى خود و فرياد مى كنند هر يك از ايشان به آواز حزين با گريه ، اى اهل من و اولاد من اى پدر من و مادر من و خويشان من مهربانى كنيد بر ما به آنچه بود در دست ما و عذاب و حساب او بر ما است و نفعش براى غير ما و هر يك فرياد مى كنند خويشان خود را مهربانى كنيد ما را به درهمى يا به قرص نانى يا به جامه اى كه خداوند بپوشاند شما را از جامه بهشت پس گريست رسول خدا صلى الله عليه و آله و گريه كرديم ما و آن جناب از زيادى گريستن قدرت بر سخن گفتن نداشت پس فرمود اينها برادران دينى شمايند كه خاك پوسيده شده اند بعد از سرور و نعمت پس ندا مى كنند به عذاب و هلاكت بر جانهاى خود و مى گويند واى بر ما اگر انفاق مى كرديم آنچه را كه در دست ما بود در طاعت و رضاى خداوند محتاج نبوديم بسوى شما پس برمى گردند با حسرت و پشيمانى و فرياد مى كنند زود بفرستيد صدقه مردگان را و ايضاً از آن جناب روايت كرده كه فرمود هر صدقه كه براى مرده داده مى شود مى گيرد آن را ملكى در طبقى نور كه درخشان است شعاع آن و مى رسد به هفت آسمان پس مى ايستد بر لب قبر و فرياد مى كند ((اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ الْقُبُورِ)) اهل شما فرستادند اين هديّه را بسوى شما پس آن را مى گيرد و داخل در قبر خود مى كند و به آن خوابگاهش فراخ مى شود پس فرمود آگاه باشيد هركس مهربانى كند مرده را به صدقه پس براى او است نزد خداوند از اجر مانند اُحُد و مى باشد روز قيامت در سايه عرش خدا روزى كه نيست سايه جز سايه عرش خدا زنده و مرده نجات مى يابند به اين صدقه و حكايت شده كه امير خراسان را در خواب ديدند كه مى گفت بفرستيد براى من آنچه را كه مى اندازيد براى سگان خود كه من محتاجم به آن و بدانكه زيارت قبور مؤ منين ثواب بسيار دارد و علاوه فوايد عظيمه بر آن مترتب است باعث عبرت و آگاهى و زهد و بى ميلى به دنيا و رغبت در آخرت مى شود و در وقت اندوه بسيار و شادى بسيار بايد به قبرستان رفت پس عاقل آنست كه در قبرستان عبرت بگيرد از اموات تا حلاوت دنيا از دلش بيرون رود و شهد كالاى دنيوى در كامش تلخ شود و تفكّر كند در فناى دنيا و تقلّب احوال آن و بخاطر بياورد كه او نيز عنقريب مثل ايشان خواهد گشت و دستش از عمل كوتاه و باعث عبرت ديگران شود.
عبرت گرفتن از اموات
( وَلَقَدْ اَجادَ الشَّيْخُ النِّظامّى فى قَوْلِهِ )
زنده دلى در صف افسردگان |
رفت بهمسايگى مُردگان |
حرف فنا خواند ز هر لوح پاك |
روح بقا جُست ز هر روح پاك |
كارشناسى پى تفتيش حال |
كرد از او بر سر راهى سؤ ال |
كين همه از زنده رميدن چرا است |
رخت سوى مرده كشيدن چرا است |
گفت پليدان بمغاك اندرند |
پاك نهادان تَهِ خاك اندرند |
مرده دلانند بروى زمين |
بهر چه با مُرده شوم همنشين |
همدمى مرده دهد مردگى |
صحبت افسرده دل افسردگى |
زير گِل آنانكه پراكنده اند |
گر چه بتن مرده بدِل زنده اند |
مرده دلى بود مرا پيش از اين |
بسته هر چون وچرا پيش از اين |
زنده شدم از نظر پاكشان |
آب حياتست مرا خاكشان |
رُوِىَ اَنَّهُ اَوْحَى اللَّهُ تَعالى اِلى عيسى عليه السلام يا عيسى هَبْ لى مِنْ
در حديث است كه خداى تعالى به عيسى عليه السلام وحى فرمود كه اى عيسى به من واگذار كن از
عَيْنِكَ الدُّمُوعَ وَمِنْ قَلْبِكَ الخُشُوعَ وَاكْحَُلْ عَيْنَيْكَ بِميلِ الحُزْنِ اِذا
چشم خود اشك را و از دلت فروتنى را و سرمه بكش به چشمانت با ميل حزن و اندوه در آن هنگام
ضَحِكَ الْبَطّالُونَ وَقُمْ عَلى قُبُورِ الاَْمْواتِ فَنادِهِمْ بِالصَّوْتِ الرَّفيعِ
كه بخندند بيهوده گذرندگان عمر و بر سر قبور مردگان به ايست و آنان را با آواز بلند بخوان
لَعَلَّكَ تَاْخُذُ مَوْعِظَتَكَ مِنْهُمْ وَقُلْ اِنّى لاحِقٌ بِهِمْ فِى اللاّحِقينَ
شايد پند خود را از آنان بگيرى و با خود بگو من هم در زمره ديگران به آنها ملحق خواهم شد
تمام شد آنچه مقدّر شده بود ثبت آن در اين كتاب شريف در عشيّه يكشنبه دهمّ ذى القعدة الحرام سنه 1344 يك هزار و سيصد و چهل و چهار شب ولادت با سعادت حضرت ثامن الائمّة مولانا ابوالحسن الرّضا صلوات اللَّه عليه و چون در اين روز كاغذ فوت مادرم به من رسيد از برادران ايمانى كه از اين كتاب منتفع مى گردند التماس دعا و زيارت دارم و براى آن مرحومه مغفوره و براى خودم و والدم در حيات و ممات والحمدللَّه اوّلاً و آخراً و صلّى اللَّه على محمّد و آله الطّاهرين نويسنده و مترجم نيز رجاء دعاء دارند.